وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News
Browsing Category

شاعران معاصر

ماباید باشیم

  ما باید باشیم و خورشید را بهانه کنیم هر چی نا خوانده است خوانده و ترانه کنیم بر کنیم ریشه باییز را حمل شویم این تن یخ زده را زنده و جوانه کنیم د ست های دل مان را پر هما سازیم هر چی مخروبه است باز آشیانه کنیم شاید…

آهوی دشت های خراسانی

آغاز روز های پریشانی ام تویی ابری برای دیده ی بارانی ام تویی در جان بی قرار منی هر کجا روم هم خلوت و رفیق خیابانی ام تویی هرگز مباد جز تو کسی تابگویمش با دست خویش تا که بسوزانی … ام تویی چیزی نکرد مثل دوچشمت خرابتر آباد…

یک چهره ی منحوس

این ملک بلادیده پریشان شده است باز هرنغمه وخوشی اش به گریان شده است باز ازدست فلاکتباری این دشمن بی باک همسایه ناپاک ماسوزان شده است باز از بسکه تغافل زده ای دور زمانیم خورشیدبه نالش زده وبریان شده است باز…

خستگی از اعتمادهای شکسته

هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست...! مسئله، خستگی از اعتماد های شکسته است... بگذار سپیده سر زند. چه باک که من بمیرم وشبنم فرو خشکد. و شبگیر خاموش شود و شباهنگ گنگ گردد. و مهتاب رنگ بازد و ستاره ی…

اسفندیار باش

دارند  عشق را به خیابان می آورند گل می برند و خالیِ گلدان می آورند از من نپرس حال و هوایم چگونه است! این روز ها که بغض فراوان می آورند با هر نسیم،‌ داغ دلم تازه می شود پس کی برای پنجره، باران می آورند ؟…

تهاجم فرهنگی و فقر فرهنگی یک معضله است!

فقر فرهنگی و بی توجهی مسئولین کشور باعث هجوم فرهنگ بیگانه در کشور شده است. افغانستان کشوری است که در جریان ۱۱ سال گذشته، با حضور نیروهای نظامی بیش از ۴۰ کشور جهان، مورد تهاجم فرهنگی بیگانگان قرار گرفته است که این امر خود باعث افزایش…

چسیت تقصیر؟

ما همه خصم خودیم در ستیزیم، درستیزیم، درستیز گریکی سرخ شد، ما سرخ ترشدیم با کدام معیار میداریم محک؟ با همان میزان بی شاهین مان حیف، افسوس، صد دریغا راویان درکِ ناکافی یی که داریم ما در مسیر ناکجاها میرویم آنچه ما…

شب

شب آنقَدر شب است که ترسانده زاغ را پر کرده رد پای من و گرگ، باغ را ای باد! احتیاط! که خوابیده است برگ باران! برو نبار! که کشتی چراغ را برگر که نیست، نان و پیازی…گرسنه ام! در لای روزنامه بپیچان کلاغ را اوضاع من خرابتر از…

شکست

سکوت پنجره در لابلای دود شکست پیاله، میز، دوگلدان، هرچی بود شکست خیال آینه در ذهن مخشوش دیوار شبه قاب شیرینی روی کُمود شکست و قاب عکس تو در روبروی چشمانم همیشه قصه ی از عشق می نمود شکست زبان بریده گلو بغض کرده است از تو…

جایم نمی دهد

نه زمین نه آسمان نه کام نهنگی حتی اگر یونسی شوم خورشید بر منبر تاریکی پیروزی آب های رسوایی را شیپور می زند و من می دانم که مردی در قبیلۀ کسوف آیینۀ چرکین خون آلودش را در آن سوی دیوار زمان پنهان کرده است و فکر می کند که تمام…