اسفندیار باش
دارند عشق را به خیابان می آورند
گل می برند و خالیِ گلدان می آورند
از من نپرس حال و هوایم چگونه است!
این روز ها که بغض فراوان می آورند
با هر نسیم، داغ دلم تازه می شود
پس کی برای پنجره، باران می آورند ؟
در دوردستها، خبری از بهار نیست
تقویم ها همیشه زمستان می آورند
آه ای شب عزیز! لباس عزا بپوش
تابوت ماه را لب ایوان می آورند
اسفندیار باش و از این ضربه ها نترس !
رویین تنان، حماسه به میدان می آورند…
دکتر سارا جلوداریان
Comments are closed.