در گفتومگو های صلح، اما این روزها تهدیدات امنیتی بالا رفته است، تا آنجا که حتا به سقوط ولسوالی ها میانجامد. ارغنجخواه بدخشان از ولسوالی هایی است که در روز های گذشته به دست طالبان سقوط داده شده، در غزنی نیز گزارش از سقوط دو یا سه پاسگاه دولتی و کشته شدن آمر سوم حوزه پولیس خبر میدهد و در بلخ نیز شنبه شب طالبان بر منطقه چقورک ولسوالی زارع آن ولایت حمله کرده اند و چند تن از اربکیها را به شمول پنج نفر دیگر و فرمانده شان از بین برده اند.
این در حالی است که گفتوگو های صلح از چندی بدین سو در جریان بوده و است اما اینکه نهایتاً صلح بمیان خواهد آمد یا خیر، زمان و گذر آن پاسخ خواهد داد. در آغاز سال نو خورشیدی چندین خمپاره سکوت شهر کابل را در هم شکست، روز خوشی و سرور نوروزی پایتخت نشینان را به غم و اندوه مبدل ساختند. بنابراین نظر به ضربالمثل عامیانه که داریم میتوان گفت «سالی که نیکوست از بهارش پیداست»؛ اکنون اما که بهار زندگی امسال ما با خشم و خشونت همراه با خمپاره و بمب و کشتار آغاز شده است، یحتمل این سال خونینتر و بیرحمتر از سالهای آینده خواهد بود. ولی کاش چنین نشود و هرگز حتا در خواب جنگ و خشونت را به تصویر نداشته باشیم. صلح خوشی به بار میآورد و اما جنگ خشونت و ارمغان آور غم و اندوه میباشد.
فصل جدید از صلح و ثبات در کشور باید ثبت گردد، این کار نخواهد شد مگر اینکه لانه های تروریستی در داخل و خارج کشور نابود گردند و عزم و اراده را در پرتو شعار وطندوستی باید جزم گردد. در این میان اما گلایه های از حکومت و ارگ ریاست جمهوری افغانستان داریم. جدا از هر مسألهای حکومت در این قسمت همواره شانه خالی کرده و میکند. در قسمت جنگ با طالب و داعش حکومت اراده مستحکم و آهنین ندارد. چندی پیش دوستم معاون اول ریاست جمهوری در شمال کشور اذعان کرد که اگر برای من اجازه و صلاحیت داده شود، می توانم در ظرف شش ماه نیمی از خاک کشور را از وجود طالب و گروههای دهشت افگن پاک کنم. از قراین سخنان دوستم چنان برمیآید که حکومت انگیزه برای از بین بردن طالب را ندارد. اگر چنین نباشد حداقل برای دوستم باید اجازه داده شود تا لباس رزم در تن کند و وارد معرکه گردد. دوستم که از زمان حزب دموکراتیک خلق و پرچم در میادین نبرد رزمیده و همیشه یک مرد اسلحه بدوش بوده تا قلم به دست. اکنون نیز که حاضر است در پیکار با طالبان دوباره اسلحه به دوش بگیرد باید به صدای این مرد طالب کُش لبیک گفته شود.
جدای از جنرال دوستم، عساکر و سربازان زیادی را در جبهات جنگ با طالبان داریم که توان مبارزه و سرکوب آنان را نیز دارند اما بار ها شکایت کرده اند که در رویارویی با طالبان از مقامات بالاتر اجازه شلیک به آنها داده نمیشود و اکثر اوقات نیز مهمات و امکانات به دسترس شان قرار نمیگیرد که این خود بیانگر ضعف خواسته و ناخواسته حکومت در مقابله با دشمن است. با این پیشفرض، همه در جهت محو طالب و دشمنان افغانستان آمادهی پوشیدن لباس جنگ است. اما آنچه برای مردم افغانستان موجب یأس و ناامیدی میشود عقب نشینی دولت در قبال حمایت از گروههای داوطلب برای مبارزه با طالبان است.
در یک جمعبندی کلی، میخواهم بگویم که حکومت از هر راه ممکن در جهت استقرار صلح و امنیت باید تلاش کند تا دیگر هیچ کودکی بدون پدر و عضو خانوادهای زندگی نکند. همه در صلح و آرامش برای فردای روشنتر در سایه معارف تلاش کنند.
غلامرضا پژواک
Comments are closed.