وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

ضرورت همبستگی بین‌المللی در مبارزه با تروریسم

تروریسم به لحاظ تاریخی به عمر جوامع بشری قدمت بشر دارد. امروزه تروریسم و بنیادگرایی دینی-قومی با یکدیگر هم ذات پنداری شده‌اند. سه حادثه مهم سه دهه گذشته که شامل سقوط شوروی، حادثه یازدهم سپتامبر 2001 و بهار عربی 2011 می‌شود در افزایش تروریسم و بنیادگرایی دینی مخصوصاً در خاورمیانه نقش اساسی بازی نموده‌اند. سقوط شوروی موجب رهایی بسیاری ملل از قید دیکتاتوری‌های سوسیالیستی در نقاط مختلف جهان گردید. فروپاشی بسیاری از دولت‌ها موجب تقویت نیروهای مرکزگریز گردید که یا به دنبال شبکه‌سازی تروریستی شدند و یا هم به سازمان‌های تروریستی خارجی پیوستند. القاعده و طالبان نمونه‌های هستند که از دل فروماندگی دولت در افغانستان و پاکستان شکل گرفتند. وقتی جهان تک‌قطبی گردید، بنیادگرایان به دنبال ماجراجویی علیه آمریکا برآمدند و در تلاش برای جهانی‌سازی جهاد شدند که نتیجه آن حملات متعدد بر اهداف آمریکایی در شبه‌جزیره عرب، شرق آفریقا و نقاط مختلف جهان گردید. حمله آمریکا به افغانستان و سپس عراق موجب نفرت عظیم در جهان عرب گردید که بسیاری از جوانان خشمگین عرب بر این شدند که هویت عربی اسلامی مخصوصاً در عراق موردتهاجم قرارگرفته است. سازمان‌های تروریستی مذهبی در جریان جنگ عراق تلاش نمودند که از احساسات مذهبی و ناسیونالیستی استفاده نمایند و به تجهیز نیرو و تداوم خشونت در عراق و افغانستان دامن بزنند. بهار عربی 2011 موجب رهاسازی نیروهای خشونت زا در سراسر خاورمیانه و حتی جنوب آسیا گردید. دیکتاتوری‌های خاورمیانه به‌اندازه کافی مردم خود را در محرومیت و بی‌مهری قرار داده بودند و به‌محض وزش نسیم دموکراسی که از تونس آغاز گردید، از وضعیت موجود استفاده نمودند و خشونت‌ورزی به امر روزمره تبدیل شد که درنتیجه آن عراق و سوریه به ویرانی کامل کشیده شدند. در این میان افغانستان هرچند که به لحاظ جغرافیایی از قلب بهار عربی دور واقع‌شده است اما از این فرایند متاثر شد. از آنجایی که این فرایند در سراسر جهان اسلام مخصوصاً آسیای غربی جغرافیای گسترده‌ای را تحت پوشش قرارداد که نیروهای تندرو مذهبی نتوانستند در برابر جذبه این خشونت‌ورزی از خود مقاومت نشان دهند و به همین ترتیب داعش شاخه خراسان شکل گرفت که در آن بسیاری از جهادگرایان گذشته که اکثرشان عضویت گروه های تروریستی مانند طالبان یا جنبش اسلامی ازبکستان را داشتند، سهم گرفتند. پرسش اساسی اینجاست که چرا مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی نیازمند همگرایی بین‌المللی است؟
برای پاسخ به این پرسش نیاز است ابتدا نظریه وابستگی متقابل موردبررسی قرار بگیرد. بر اساس این نظریه که خاستگاه لیبرالی دارد، تمامی کشورها در وضعیتی به سر می‌برند که نمی‌توانند بدون تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری از سایر کشورها به حیات خویش ادامه دهند. فرایند جهانی‌شدن اقتصاد، سیاست و فرهنگ به کمک نظریه وابستگی شتافت و این دیدگاه را تقویت نمود که همه جوامع بشری در وضعیتی قرارگرفته است که نیازمند دادوستد با یکدیگر هستند و نمی‌توانند مانند گذشته‌های دور بدون در نظر داشت اوضاع دیگران به سامان سیاسی و اقتصادی مطلوب دست یابند. بر اساس این نظریه کشورهای صنعتی غرب و آسیای شرقی نیازمند بازار و مواد خام جهان سوم هستند. کشورهای درحال‌توسعه نیاز شدید به فن‌آوری و کالاهای صنعتی جهان پیشرفته دارند و نمی‌توان بدون این دادوستد چرخه زندگی موجود در جهان را متصور شد. بر اساس نظریه وابستگی متقابل تمامی کشورها در تمامی موضوعات از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند. تروریسم و بنیادگرایی از مفاهیم اجتماعی هستند که حالت دینامیک و سیال دارند و متعلق به یک جامعه خاص نیست و پیامدهای آن نیز به همان جامعه خلاصه نمی شود. کشورهای توسعه‌نیافته و فقیر سالانه صد هزار پناهنده به کشورهای توسعه‌یافته اروپا و آمریکای شمالی می‌فرستند. در میان این پناه‌جویان تفکرات حاکم بر جوامعشان نیز با آن‌ها به کشورهای توسعه‌یافته منتقل می‌شوند و این امر خودبه‌خود می‌تواند زمینه گسترش تفکر (بنیادگرایی دینی یا قومی رایج در کشور مبدأ) را در جوامع موردنظر فراهم نماید. وقتی به وضعیت جهانی شده نگاه افگنده شود به‌وضوح دیده می‌شود که پدیده‌های تروریسم و بنیادگرایی رایج در اروپا ریشه در منازعات خاورمیانه، فروماندگی دولت‌ها در جهان سوم و سیاست‌های توسعه‌طلبانه قدرت‌های بزرگ دارد. همان‌طوری که اتاق‌های فکر در واشنگتن، پکن و مسکو می‌توانند تأثیرات جهانی داشته باشند، تروریسم، بنیادگرایی و قاچاق مواد مخدر که در افغانستان و پاکستان رایج هستند نیز می‌توانند تأثیرات جهانی داشته باشند زیرا کشورهای جهان در وضعیت دوسویه دادوستد قرار دارند.
در میان کشورهای جهان برخی‌ها در تلاش برای استفاده از بنیادگرایان و تروریسم در راستای تحقق منافع ملی خود هستند. پاکستان ازجمله کشورهای هست که در این باب همیشه انگشت انتقاد جامعه بین‌المللی به‌سوی آن نشانه رفته است. پاکستان در دهه آخر جنگ سرد به کمک بنیادگرایان دینی اعم از افغانستان و جهان عرب توانست به منافع کلان در منطقه دست یابد. دریافت میلیاردها دالر از سوی آمریکا و عربستان نمونه‌های درشت آن هستند. پاکستان پس خروج نیروهای شوروی از افغانستان نیز تلاش نمود تا از طالبان حمایت نماید و برقراری رژیم افراطی طالبان را همسو با منافع ملی خود تفسیر نمود زیرا متفکران سیاسی و امنیتی پاکستان بر این هستند که در رقابت با هند نمی‌تواند در حوزه اقتصادی و فن‌آوری توان لازم از خود نشان دهد. استراتژیست های پاکستانی بر این هستند که بنیادگرایان و تروریسم ابزارهای نسبتاً ارزان‌قیمت هستند که می‌توانند در راستای تأمین منافع آن کشور بهره‌برداری شود. در هفته گذشته انفجارهای که در کشمیر و زاهدان به وقوع پیوست نشانگر این موضوع بود که هیچ جای جهان مخصوصاً خاورمیانه و جنوب آسیا از شر تروریسم و بنیادگرایی در امان نیستند. پاکستان در صورتی دست از حمایت تروریسم و بنیادگرایی بر خواهد داشت که از طرف مجامع بین‌المللی مخصوصاً قدرت‌های بزرگ تحت‌فشار قرار بگیرد. درست است که تروریست‌ها و بنیادگرایان در زمره بازیگران غیرعقلانی طبقه‌بندی می‌شوند اما متفکران و استراتژیست های پاکستانی بازیگران عقلانی هستند که هرگاه از طرف جهان تحت‌فشار قرار بگیرند محاسبه خواهند نمود که حمایت از تروریسم به نفع آن کشور است یا پاسخگویی به خواست‌های جهانی مبنی بر توقف حمایت از تروریسم و بنیادگرایی؛ بنابراین می‌توان گفت تلاش‌های یک‌جانبه دولت‌ها اعم از افغانستان، هند، ایران، چین، روسیه و حتی ایالات‌متحده در راستای مبارزه با تروریسم منجر به نتیجه نخواهد شد زیرا این موضوع یک پدیده جهانی و فرامرزی است و راه مقابله با آن نیز نیازمند یک مکانیسم فراگیر بین‌المللی است. اقدامات احساسی در مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی نمی‌تواند راه‌حل درازمدت پنداشته شود زیرا هر کشور در تلاش برای بهره‌برداری از این گروه‌ها برای تأمین منافع ملی خود می‌شوند. تقسیم بدی تروریسم به خوب و بد نه تنها تروریسم و بنیادگرایی از بین نمی برد بلکه تروریسم را در خدمت دولت های مختلف قرار می دهد. حمایت ایران از گروه تروریستی طالبان و مبارزه با گروه تروریستی جیش العدل می‌تواند یک رویکرد پارادوکسیکال تلقی شود زیرا هردو گروه فعالیت‌های را روی دست دارند که تروریستی تلقی می‌شود اما تفاوت در جغرافیای فعالیت‌های این گروه‌ها نمی تواند توجیه کننده رویکرد های متناقض باشد.

محمد سالم ناجی

ضرورت همبستگی بین‌المللی در مبارزه با تروریسم

Comments are closed.