وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

اصطلاحات بحث برانگیز در مسئله فلسطین/ محسن صالح

DataFiles_Cache_TempImgs_2016_1_magalat_13_300_0
بسیاری از مردم نسبت به فحوای فکری، فرهنگی و تمدنی اصطلاحاتی که به کار می برند، بی توجه هستند و نمی دانند که این اصطلاحات بیانگر چه نوع موضع گیری سیاسی و دینی با خود هستند.
بسیاری از اوقات اصطلاحاتی مشخص ـ آن هم به خاطر آنکه از سوی رسانه ها یا شخصیت های سیاسی، فرهنگی و هنری به کار می روند ـ راه خود را به سمت جاده رواج و گسترش باز می کنند. یک فرد عادی با سادگی تمام و بدون هیچ قصد و غرضی آنها را به کار می برد یا به خاطر آنکه پشت پرده این واژگان را نمی داند یا به خاطر آنکه استفاده از آنها ـ در هنگام بحث در مورد موضوعاتی که مد نظر دارد ـ آسان تر است و در این میان توجه ندارد که این اصطلاحات با خود فحوایی غیر دقیق یا خلاف واقع را دارند.
در مورد مسئله فلسطین نیز اوضاع به همین ترتیب است و در سال های گذشته، اصطلاحاتی به کار می روند که برخی از آنها فاقد دقت یا دارای جهت گیری خاص هستند و هدف از گسترش دادن این اصطلاحات، بازسازی خودآگاه جمعی فلسطینیان، عرب ها و مسلمانان است البته به گونه ای که همسو با طرح های مسالمت آمیز سازش باشد. در واقع، افراد بدون آنکه از فحوای این اصطلحات آگاه باشند، بارها از آنها استفاده می کنند.
شاید بارزترین مثالی که برای این موضوع می توان ذکر کرد، استفاده از واژه «اسرائیل» است. تا سال های طولانی، نظام ها و رسانه های عربی، حاضر به استفاده از کلمه «اسرائیل» برای اشاره به رژیم غاصبی که در سال 1948 و در بخش گسترده ای از سرزمین فلسطین شکل گرفته است، نبودند و برای این منظور از واژه هایی همچون دشمن، رژیم صهیونیستی، رژیم اسرائیل و اشغالگران استفاده می کردند یا حداقل واژه «اسرائیل» را در داخل گیومه می گذاشتند تا به این ترتیب نشان دهند که حاضر به شناسایی این رژیم نیستند ؛ ولی در حال حاضر، اصطلاح «اسرائیل» بدون هیچ مشکلی و بدون هیچ علامت و نشانه خاصی به کار می رود.
برخی از افراد معتقدند که « در به کارگیری اصطلاحات، جای بحث و مناقشه نیست» ؛ ولی این نکته را درک نمی کنند که این اصطلاحات بخشی از یک عملیات تربیتی را تشکیل می دهند و هدف از آن جهت دهی به فرهنگ، روان و تمدن افراد است. این مقوله که «در به کارگیری اصطلاحات، جای بحث و مناقشه نیست» وقتی صادق است که موضوع مربوط به چارچوب فرهنگی و شناختی یک فرد باشد ؛ ولی این اصطلاح سازی بخشی از هویت یک فرد و جزئی از روند جهت دهی و بسیج کردن افراد در سنگر یک تفکر خاص است به ویژه اگر موضوع مربوط به اختلاف با یک گروه از افراد باشد. اینکه حضرت نبی اکرم اصطلاح «ابو جهل» را برای عمرو بن هشام به کار می برد، آیا یک کار بی هدف بود. این موضوع در مورد اصطلاحات قرآنی همچون «مغضوب علیهم» و «ضالین» نیز صدق می کند.
از جمله دیگر اصطلاحات که در سال های گذشته رواج یافته و گسترش فراوانی یافته، اصطلاح «وحدت در دو بخش میهن فلسطینی» است. منظور کسانی که از عبارت «دو بخش میهن» استفاده می کنند، کرانه باختری و نوار غزه است. اگر فردی به خاطر سادگی خویش و نه از روی عمد، این اصطلاح را به کار ببرد، می خواهد بگوید که باید وحدت ملی در مناطق تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان یا کشور موعود فلسطینی برقرار شود. ممکن است که هدف فردی که از این اصطلاح استفاده می کند، اشاره مختصر به مفهوم مذکور باشد ؛ ولی محدود کردن مفهوم «وطن» و اطلاق آن بر دو منطقه نوار غزه و کرانه باختری که تنها 23 درصد از سرزمین تاریخی فلسطین را تشکیل می دهند، اقدامی خطرناک است ؛ زیرا با سادگی هر چه تمام تر، اراضی اشغال شده فلسطین در سال 1948 از چارچوب مفهوم «وطن» خارج می شود که البته این موضوع اعتراف ضمنی به موجودیت رژیم اشغالگر قدس است همان طور که مفهوم این اصطلاح با مفهوم «حق بازگشت فلسطینیان به میهن» تعارض دارد ؛ زیرا حق بازگشت در ذات خود به معنای بازگشت به اراضی اشغالی سال 1948 است.
اصطلاح سومی که این روزها بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، «اراضی فلسطینی» است که در وهله نخست یک اصطلاح عادی به شمار می رود ؛ ولی به کارگیری آن از سوی سیاستمداران و رسانه های جمعی برای بیان محدوده جغرافیایی کرانه باختری و نوار غزه یا همان اراضی تحت مدیریت تشکیلات خودگردان است. وضوح معنا و دلالت ویژه این اصطلاح وقتی مشخص می شود که در اخبار یا از سوی برخی سیاستمداران چنین گفته می شود که «فلان شخصیت سفری را به اسرائیل داشت و از آنجا رهسپار اراضی فلسطینی شد.»
این عبارت به گونه ای نیست که گویی «اسرائیل» بر روی اراضی اشغال شده فلسطینی بر پا نگشته است. اصطلاح «اراضی فلسطینی» مفهومی اشتباه با خود به همراه دارد به ویژه وقتی که در کنار اصطلاح «اسرائیل» (اراضی اشغالی 48) به کار رود.
اصطلاح چهارمی که در صدد بحث درباره آن هستیم، اصطلاح «کرانه باختری و قدس» است. در وهله اول شاید چنین به نظر برسد که استفاده از واژه «قدس» در کنار «کرانه باختری» برای تاکید بر قدس است و یک مفهوم مثبت دارد ؛ ولی باید به این نکته توجه داشت که شرق قدس جزئی از کرانه باختری به شمار می آید و رژیم صهیونیستی در سال 1967 آن را به مناطق تحت مدیریت خود ملحق ساخت و رسما نیز در سال 1980، آن را بخشی از مرزهای خود قلمداد نمود و بالطبع آن را از کرانه باختری جداشده اعلام کرد.
استفاده از اصطلاح «کرانه باختری و قدس» خدمتی به جدا کردن این دو بخش از یکدیگر است، موضوعی که اشغالگران صهیونیستی خواهان آن می باشند. از این رو، اگر کسی در صدد تاکید مثبت بر واژه قدس و پر رنگ کردن آن باشد، می تواند بگوید: «کرانه باختری از جمله قدس»
اصطلاح پنجمی که استفاده از آن در سال های اخیر کاهش یافته ؛ ولی باز هم مواردی از به کارگیری آن وجود دارد، «عرب های اسرائیلی» یا «فلسطینیان اسرائیلی» می باشد. مشکل این اصطلاح آن است که فرزندان فلسطینی ساکن اراضی اشغال شده 1948 به رژیم صهیونیستی منسوب می شوند، رژیم غاصبی که در سرزمین آنها شکل گرفته است. این اصطلاح در حالی به کار می رود که آن رژیم موقتی می باشد ؛ ولی فلسطینیان صاحبان اصلی و ابدی سرزمین فلسطین به شمار می رود. در اصل باید از این افراد با عنوان «فلسطینیان ساکن اراضی فلسطینی اشغال شده در سال 1948» یاد شود یا به طور مختصر می توان عبارت «فلسطینیان 48» را بر آنها اطلاق کرد. «عرب های 48» اصطلاح دیگری است که می توان از آن استفاده کرد. این اصطلاح اگر چه دلالت قومی دارد ؛ ولی با هویت ملی فلسطینیان تعارضی ندارد. عبارت دیگر، اصطلاح «فلسطنیان آن سوی خط سبز» است که به اختصار از آن با عنوان «فلسطینیان خط سبز» یاد می شود و منظور از آن فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی 48 است. گفتنی است که خط سبز، معیار مرزی خط آتش بس با کرانه باختری و نوار غزه به شمار می رود.
«اصول ثابت فلسطینیان» یکی دیگر از آن اصطلاحاتی است که با توجه به طرفی که از آن استفاده می کند، فحوای خاصی را به خود می گیرد. «اصول ثابتی» که ملت و رهبران فلسطین برای سال های طولانی در مورد آن اجماع داشتند، اساسا بر این امر استوار بود که تمامی اراضی فلسطین تاریخی متعلق به ملت فلسطین بوده و تنها همین ملت است که حق حاکمیت بر آن را دارد. به دیگر سخن، در آن اصول ثابت، جایی برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی یا مالکیتش بر اراضی اشغال شده وجود نداشت و بازگشت پناهندگان به خانه ها، روستاها و شهرهایی که از آن اخراج شده اند، یک اصل ملی و میهنی و یک حق غیر قابل چانه زنی و سازش به شمار می رفت.
مفهوم «اصول ثابت» دستخوش تغییر شد به ویژه وقتی که سازمان آزادیبخش در سال 1988 مصوبه تقسیم فلسطین و قطعنامه شماره 242 را در نوزدهمین دوره شورای ملی فلسطین که به میزبانی الجزایر برگزار شده بود، به رسمیت شناخت و پذیرفت که «اسرائیل» را به رسمیت بشناسد و از اراضی اشغالی 1948 صرف نظر کند. تایید نهایی این تصمیمات به جلسه سال 1996 شورای ملی باز می گردد یعنی وقتی که اعضای سازمان با حضور در نوار غزه با موضوع حذف تمامی بندهای منشور ملی فلسطین که در تعارض با توافقات اسلو می باشد، موافقت کردند که البته بیشتر این بندها، از همین دست بود.
با وجود آنچه گذشت و تغییراتی که در منشور ملی فلسطین داده شد، رهبران سازمان آزادیبخش و مقامات تشکیلات خودگردان که همان رهبران فتح هستند، از تمسک و پایبندی به اصول ثابت ملی سخن می گویند آن هم در حالی که «اصل اساسی مربوط به حفظ سرزمین» از بین رفته و خطر چشم پوشی از «اصل حق بازگشت آوارگان» نیز وجود دارد ؛ خطری که در صورت انعقاد یک سازش مسالمت آمیز نهایی با رژیم صهیونیستی به حقیقت می پیوندد به ویژه در سایه سند ژنو که در سال 2003 به امضای رهبران فتح و مقامات تشکیلات خودگردان رسیده و متضمن چشم پوشی از حق بازگشت است. با توجه به همین موضوع، این حق یک فرد پیگیری کننده هست که بپرسد افراد (رهبران فتح) از چه «اصول ثابت ملی» صحبت می کنند و خود را نسبت به کدام منشور ملی پایبند می دانند.
یک سری اصطلاحات مشخص وجود داشت که در هنگام بروز شکاف داخلی و منازعه درونی در فلسطین میان دو جنبش فتح و حماس به کار می رفت و مربوط به «نهادهای مشروع فلسطینی» و نمایندگان این نهاد بود. از تابستان سال 2007 یعنی از زمان آغاز شکاف داخلی در فلسطین و تا زمانی که دولت وفاق ملی در اوائل ژوئن 2014 شکل گرفت، بسیاری از رسانه ها از اصطلاح «دولت تشکیلات خودگردان» استفاده می کردند که منظور از آن دولتی بود که ابومازن (به ریاست سلام فیاض و سپس رامی الحمد الله) تشکیل داده و مرکز مدیریتش در رام الله بود ؛ اما وقتی نوبت به دولتی می رسید که در نوار غزه به ریاست اسماعیل هنیه تشکیل شده بود، برای نامگذاری آن از اصطلاح «دولت حماس» سود می بردند و با این کار، از دولتی که مدیریت نوار غزه را بر عهده داشت، با عنوان «دولت کودتا» یاد می کردند و معتقد بودند که نوار غزه در دست حماس یک گروگان است. برخی هم از نوار غزه به عنوان یک منطقه متمرد و متخاصم یاد می کردند.
ما در اینجا قصد نداریم تا وارد بحث و جدل های سیاسی و حقوقی شویم و تنها به بیان این نکته بسنده می کنیم که استفاده از این اصطلاحات، بیش از هر چیز بیانگر موضع سیاسی گروه هایی است که می خواهند یک طرف را مشروع و طرف دیگر را فاقد مشروعیت جلوه دهند.
بر اساس قانون اساسی فلسطین، طرف پیروز انتخابات حق تشکیل دولت را دارد که در مورد فلسطین، این جنبش حماس است که چنین حقی را دارد و هیچ دولتی مشروعیت نمی یابد ؛ مگر آنکه رای اعتماد خود را از مجلس قانونگذاری فلسطین بگیرد، مجلسی که اکثریت قاطبه نمایندگان آن را، اعضای حماس تشکیل می دهند. رئیس تشکیلات خودگردان صرفا این حق را دارد که فردی را مکلف به تشکیل دولت کند ؛ ولی این حق را ندارد که به آن مشروعیت ببخشد. قانون اساسی فلسطین به این نکته اشاره می کند که دولت برکنار شده از سوی ریاست تشکیلات خودگردان به «دولت پیشبرد امور» مبدل می گردد تا اینکه دولت جدید تشکیل گردد. وضعیت دولت هنیه نیز به همین ترتیب بوده است.
ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان با تشکیل دولت اضطراری و موقت به ریاست سلام فیاض، موضوع تشکیل «دولت پیشبرد امور» را که قانون اساسی به آن تصریح دارد، زیر پا گذاشت و دولت اضطراری و موقت را به یک دولت غیر موقت مبدل نمود بدون آنکه برای تبدیل شدن دولت سلام فیاض به یک دولت مشروع، به مجلس قانونگذاری فلسطین مراجعه نماید. دولت رام الله برای هفت سال متوالی به کار خود ادامه داد بدون آنکه مشروعیتی از سوی مجلس قانونگذاری فلسطین دریافت کند یا از سوی این نهاد مورد نظارت قرار گیرد که البته دلیل آن نیز مخالفت ابومازن با برگزاری جلسه پارلمان برای تصمیم گیری در این رابطه بود ؛ زیرا او پیشاپیش می دانست که دولت سلام فیاض در اولین جلسه پارلمان منحل اعلام خواهد شد و این نهاد مشروعیت را به دولتی خواهد داد که ریاست آن را حماس عهده دار باشد یا حداقل حماس با فعالیت آن موافق باشد.
اگر کسی نسبت به ادامه کار «دولت پیشبرد امور» برای هفت سال متوالی اعتراض دارد، باید نسبت به دولت اضطراری و موقتی که بدون دریافت رای اعتماد پارلمان هفت سال به فعالیت خود ادامه می دهد، اعتراض داشته باشد. به این ترتیب، اگر نام دولت موجود در نوار غزه را «دولت حماس» بگذاریم، پس باید برای نامگذاری دولت موجود در رام الله از عنوان «دولت فتح» یا «دولت ابومازن» استفاده کنیم.
در واقع، رهبران فتح از سلطه خود بر ساف و تشکیلات خودگردان، موافقت شان با اسلو و حرکت شان در مسیر سازش استفاده کرده و حمایت نظام های عربی و بین المللی را برای خود کسب نموده اند تا به این ترتیب، اکثر رسانه های گروهی دم از همان «مشروعیتی» بزنند که رهبران فتح مد نظرشان است.
صرف نظر از پافشاری ریاست تشکیلات خودگردان بر حق خود در مورد تکلیف افراد به تشکیل کابینه و اصرار حماس بر اینکه کابینه، تشکیل آن و نظارت بر آن حق پارلمانی است که اکثریت آن در اختیار همین جنبش می باشد، «مشروعیت» اصطلاحی است که در اختلافات سیاسی از آن استفاده می شود.
نکته آخری که باید در اینجا به آن اشاره داشت، این است که فلسطینیان به ویژه گروه ها و احزاب با سازمان آزادیبخش به عنوان چتری که همه در زیر آن جمع شوند، موافق هستند ؛ ولی اختلاف بر سر استمرار یا پایان مدت صلاحیت رهبران و اعضایی است که پست های کلیدی را در شورای ملی، شورای مرکزی و کمیته اجرایی ساف دارند چرا که از زمان انتخاب آنان بیش از بیست سال می گذرد و از پایان دوره صلاحیت آنها، سال های طولانی سپری شده است.
علی رغم اینکه توافق نامه قاهره که در مارس 2005 به امضای گروه های فلسطینی رسیده و بر بازسازی و فعال سازی مجدد سازمان آزادیبخش نیز تاکید دارد ؛ ولی این هدف هنوز محقق نشده است. این اتفاق در حالی روی می دهد که گروه های جهاد اسلامی و حماس که نماینده حدود 50 درصد ملت فلسطین هستند، هیچ حضوری در سازمان آزادیبخش ندارند. با توجه به همین موضوع، ما خود را در برابر یک وضعیت دشوار می بینیم که در آن، طرف ها و گروه هایی خاص «مفهوم مشروعیت» را به نام خود مصادره کرده و ضمن پیش گرفتن روند سازش، به نام ملت فلسطین وارد مذاکره با اشغالگران می شوند. این طرف ها آمادگی امضای سازش هایی تاریخی را با طرف مقابل دارند و این موضوع را بر ساماندهی اوضاع داخلی ترجیح می دهند.
***
این مقاله مجال آن را ندارد که تمامی اصطلاحات بحث برانگیز را در اینجا مورد بررسی قرار دهد ؛ بلکه تلاش بر این بود تا برخی از اصطلاحات که شایسته توجه سیاستمداران، اصحاب رسانه و پژوهشگران است، در محور توجه قرار گیرد تا به این ترتیب و در هنگام صحبت درباره موضوعات مربوط به مسئله فلسطین، از تعابیری استفاده شود که دقت و موضوعیت بیشتری دارد

Comments are closed.