وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

مسلمانان و ترفند دین ستیزان / محمدنسیم مهدی

مسلمانان و ترفند دین ستیزان / محمدنسیم مهدی

مسلمانان و ترفند دین ستیزان / محمدنسیم مهدی

دین ستیزان قرن بیست و یکم چون اکثرأ متون دینی و تاریخی ادیان را مطالعه کرده اند بیش تر از اسلاف خود اعتراضات و انتقادات دقیق‌تری را بر علیه ادیان خصوصأ بر علیه دین اسلام مطرح می‌کنند اما همیشه انگشت انتقادات و اعتراضات آنها بر روی عدهٔ از تفاسیر، روایات و کتب فقهی و کارکرد های خلفا ، سلاطین و امرا محدود میشود و کتب تاریخی مانند سیره ابن اسحاق ( ۱۲۰ – ۱۳۰ ه ق) ، سیره ابن هشام ( ۲۲۰ –   ) مغازی و اقدی ( ۲۰۷ وفات ) ، تاریخ طبری ( ۲۲۴ – ۳۱۰ ) ، تاریخ ذهبی ( ۷۴۸ – متوفی ) ، تاریخ ابن کشیر ( البدایه و النهابه – ۷۳۷ –   ) تاریخ ابن اثیر ( الکامل – ۶۲۸ ) تاریخ ابن خلدون ( العبر – مقدمه ابن خلدون – ۷۳۲ – ۸۰۸ ) و ….. به مثابه منابع رایگان هستند که در اختیار آنها قرار گرفته است آنها ده ها اعتراض و انتقاد را از این همه متون دینی و تاریخی مسلمانان جمع کرده اند و هرگاه با یک عالم مسلمان مناظره کنند ار روی لیست که قبلآ تهیه کرده اند ده ها سوال را نسبت به خدا ، پیامبر خدا و دین اسلام و عملکرد خلفا فقها و سلاطین و امرا مطرح می‌کنند.

آنها چون در فن برگزاری مناظره تجارب زیاد دارند با مطرح ساختن انبوه از سوالات طرف مقابل خود را در یک حالت قرار می‌دهند که آن عالم مسلمان نمیداند با وقت کمی که در اختیار او قرار داده اند به کدام یک از این سوالات  جواب بدهد چون پاسخ دادن به یک سوال مطرح شده حد  اقل به نیم ساعت وقت ضرورت دارد در حالیکه این خداناباور در هر نوبت سوالات انبوه دیگری را مطرح می‌کند و در اخیر چون عالم مسلمان نمیتواند با این وقت کمی که در اختیارش قرار می‌دهند جوا ب یک و یا دو سوال را بدهد فوری جمهوری خداناباوران رقص و پایکوبی را براه می اندازند و پیاله های شراب را برسم پیروزی سر می‌کشند و کلیپ های با عناوین مناظره با مسلمان بی عقل – اشتباهای علمی خنده دار در قرآن و ….. که همه تهمت ، تدلیس و کذب است به نشر میرسانند تا هنوز یک نفر که در گفتار اش صادق باشد در بین آنها ندیده ام همه یک مشت افراد فوق العاده متعصب اند که در تعصب از گاو پرستان هندو هیچ فرقی ندارند.

من به همین دلیل تصمیم گرفتم که در مورد فرق دین اسلام با مسلمانان مطالبی را به عرض برسانم :-

اسلام چیست ؟

دین اسلام مانند ادیان دیگر که ریشه ای الهی دارند در هنگام ظهور مانند آب سر چشمه پاک ، زلال و صاف بود ولی زمانیکه در بستر تاریخ قرار گرفت به اثر تاویل ها ، تفسیر ها ، اجتهادات ، نقل روایات ( سنت نبوی ) و …… چنان چاق و فربه شد که شباهت بسیار کمی با اصل خود دارد ، عدهٔ در لباس دوستی و عدهٔ در لباس دشمنی با تأویل ها ، تفسیر ها و نقل روایات آن را چنان آرایش دادند که فقط منافع عده ای را تامین کند و یا قدرت و سلطنت عده ای را مستحکم کند و یا برای عدهٔ وسیله برای یافتن یک لقمه نانی باشد.

روحانیون مسیحی عیسی (ع) را بر کرسی خدائی نشاندند و گفتند که او خدای پسرست و به خدا اسم خدای پدر گذاشتند و به جبرائیل اسم روح القدوس را نهادند درنهایت اقنوم سلاسه را ساختند که شباهت بسیار زیاد به دین آن رومیان دارد که عیسی (ع) را بزعم عیسویان به صلیب کشیدند.

ما مسلمانان گاهی با نیت دوستی و کاهی به نیت کسب قدرت و گاهی از روی تعصبات قبیلوی و قومی تاریخ مسیحیان را دوباره بیشتر از آنها تکرار کردیم که به هفتاد و دو ملت و فرقه و مذهب تقسیم شدیم و چنان بازار تکفیر همدیگر را گرم ساختیم که بالاخره به جان هم افتادیم و چنان به کشتار همدیگر شجاعت به خرچ دادیم که گویی با کفار می جنگیم.

هر گروهی از ما مسلمانان برای اینکه حقانیت مذهب خود را به اثبات برساند به تفسیر و تأویل قرآن پرداختند و روایات زیاد را جعل کردند و یا تأویل کردند و اجتهادات نادرست و یا صحیح را ارائه کردند این همه مانند آن دریای است که در سرچشمه پاک و زلال است ولی زمانیکه در مسیر خود حرکت می‌کند از هر دره و جلگه ای سیلاب ها و رود ها سرازیر می‌شوند و با این دریا یکجا می‌شوند که در نتیجه آن دریا چنان بزرگ میشود که شباهتی با اصل خود که همان سرچشمه است ندارد نه طعمش ، نه بویش و نه رنگش و نه مقدار اش مانند آب سرچشمه دریا است.

پس اسلام چیست ؟

چون مردم در صدر اسلام به پیامبر بزرگوار اسلام ایمان آوردند هر آنچه را که آن حضرت میفرمودند چون یقین داشتند که از جانب الله است فوری آنها را حفظ میکردند و یا عدهٔ آن آیات را می نوشتند که بعد از بیست و سه سال آیه تکمیل دین ( مائده – ۳ ) در آخرین حج پیامبر بزرگوار ( حج الوداع ) در میدان عرفات نازل شد دین اسلام تکمیل گردید و این بدان معنی بود که قرآن کلام الله متعال نیز تکمیل گردید.ه است

بیک نکتهٔ نهایت ظریف توجه شما را جلب مینمایم که در زمان حیات پیامبر بزرگوار دین اسلام مستقیمآ بر مردم حکومت می‌کرد یعنی پیامبر بزرگوار آنچه را که به عنوان آیات قرآن نازل می شد به اصحاب خود می آموختند و احکام آنرا بر آنها تطبیق می فرمودند و در مواردی پیامبر خدا مجبور می شدند که آنها را تبیین و‌شرح بدهند مانند فرایض نماز ، حج ، و ….. و می‌توان گفت که در آن روزگار اصحاب پاک آن حضرت از سرچشمه ( منبع وحی ) آب پاک و زلال می نوشیدند.

و بعد از رحلت آن حضرت سلسله  نزول وحی قطع گردید و هر صحابی به اندازهٔ معرفت و دانش که از دین داشت حکم صادر می‌کرد و فتوا میداد و این اختلاف معرفت و دانش از دین باعث اختلاف در آراء و نظریات اصحاب اکرام شد و در نتیجه سبب شد که در بین اصحاب رسول خدا اختلافات عمیق بوجود آید و جنگ های در بین آنها بوقوع پیوندد و این بدان معنی بود که با رحلت آن حضرت دین حاکمیت مستقیم خود را از دست داد بلکه قرائت ها و معرفت های بشری از دین بر مسلمانان حکومت می‌کرد و می‌توان کفت که همه قرائت ها از دین چون زادهٔ فهم بشر از دین اند بشری اند و خصلت بشری دارند چون فهم بشر از دین همیشه در حال رشد است قرائت آنها نیز در حال رشد و تکمیل شدن است.

به این نقطه دقت بفرمایید فهم و معرفت اصحاب اکرام به دلیل اینکه مستقمأ از منبع وحی آموخته بودند تفاوتی چندانی از دین نداشت و قرائت های آنها نیز چنین بود و مسلمانان بعدی یعنی در قرن اول و دوم و سوم زمانیکه متون ادیان و علوم ملل مفتوحه به عربی ترجمه شد و آنها را آموختند قرائت های از دین ارائه کردند که با دین اختلاف زیاد داشت و همین اختلاف در فهم و معرفت ها باعث شد که امت واحد به هفتاد و دو گروه و فرقه و مذهب تقسیم گردند.

پس می‌توان گفت هر قدر که زمان گذشت و فاصله زمانی بیشتر شد مسلمانان قرائت های متفاوت تری از دین ارائه کردند.

ما مسلمانان از هر مذهبی که پیروی میکنیم همان را به حق نزدیکتر ‌و یا حتی حق میدانیم. روزگاری در یک محفل این موضوع را ذکر کردم و گفتم که برای فتح باب گفتگو این موضوع را بعرض میرسانم دیدم که تعدادی از علما خشمگین شدند و من تکرارأ عرض کردم هر بزرگواری که نسبت به آنچه ارائه کردم اعتراض داشته باشند در ختم محفل می‌توانند مطرح بفرمایند و بعد به اثر خواهش مکرر ناظم محفل صحبتم را خاتمه دادم و در میز نانخوری نشستم ، قبل از اینکه به خوردن غذا شروع کنم یکی از مولوی صاحبان که در مقابل ام نشسته بودند با عصبانیت گفتند چرا میگوئی این مذاهب قرائت های بشری اند و خصلت بشری دارند ؟- من از جناب پرسیدم که من و شما پیرو مذهب حنفی هستیم آیا مذهب حنفی عین دین است و یا غیر دین ؟- چون جناب مولوی صاحب قبلأ به این چنین سوالی مواجه نشده بودند کمی مکث کردند و بعدأ فرمودند که مذهب حنفی عین دین است ، فوری گفتم به اساس فرموده شما مذاهب حنبلی ، مالکی ، شافعی و جعفری غیر دین هستند و گمراه اند زیرا فقط مذهب حنفی از دیدگاهی شما حق است و متباقی غیر حق اند.

در این میز دو‌ نفر از علمای بزرگوار مذهب امامیه نیز نشسته بودند مشاهده کردم که آنها نیز سخنان مرا قبول کردند و در این هنگام یکی از مولوی صاحبان که بعد از من سخنرانی می‌کرد گفت که مقصر اصلی ما مسلمانان هستیم غربی ها این قرآن را خوب مطالعه کردند و از مطالب همین قرآن طیاره ، موتر و کامپیوتر ساختند ولی ما نتوانستیم از این کلام الله استفاده درست کنیم چون مانند غربی ها این قرآن را خوب مطالعه نکردیم من گفتم این بزرگوار با گفتن این مطلب از دین بیرون برآمد و کافر شد – در این هنگام همهٔ بزرگوارانیکه در میز نشسته بودند متحیر شدند و دلیل آنرا پرسیدند من گفتم این سخن مولوی صاحب از دو حالت خارج نیست.

اول :- اگر حقیقت داشته باشد که غربی این تکنالوژی مدرن را از دل قرآن استخراج کرده باشند چرا پیامبر خدا به اصحاب خود ساختن موتر و طیاره را نه آموختند در این حالت پیامبر خدا را به کتمان حقایق قرآنی متهم میکنیم که نسبت دادن کتمان حقایق قرآنی به پیامبر کفر است.

دوم :- اگر بگویم در قرآن این مطالب موجود است ولی پیامبر خدا از این مطالب آگاه نبودند و اینک بعد از چهارده قرن کفار موفق به درک حقایق قرآنی که در بطن و دل آن موجود بوده است شده اند بر اساس این طرز تفکر به پیامبر خدا نسبت جهل در درک قرآن را میدهیم که این هم کفر است.

در دنیا هیچ فردی بی ایمان یافت نمی‌شود همهٔ افراد بشر بیک دین ، مکتب و ایدیولوژی ایمان دارند حتی خداناباوران هم بیک مکتب فلسفی یا سیاسی ایمان دارند این خدا ناباوران چنان به عقاید خود تعصب میورزند که دیگران را بطور کلی بی خرد میدانند و مخالف اصول و قوانین مسلم علم فرض می‌کنند و خود را در جمع عقلای عالم قرار می‌دهند و در عقب همه دستاورد های علمی جهان بشریت سنگر میگیرند و خداناباوران را با آن وسیله میکوبند آنها با این ترفند ها ، تدلیس ها و تهمت ها بر علیه عقاید و همه مقدسات مسلمانان مبارزه می‌کنند.

نتیجه:

برادر مسلمان!

در مقابل این همه اهانت ها، حقارت ها و اتهامات خداناباوران چه باید کرد ؟

آیا رسالت دینی و ضرورت تاریخی بر ما حکم نمیکنند که باید با استفاده از داشته های علمی مدرن امروزی یک بار دیگر به متون دینی خود مراجعه کنیم و آن عده خرافه ها و رنگ و روغن ها و آرایش های را که در طول تاریخ توسط افراد به دین علاوه شده اند را از دین بزدایم و دین را دوباره مانند روزگار نخست اش پاک ، صاف و ذلال بسازیم و به مردم جهان عرضه کنیم ؟

از علمای اکرام کشور ما خواهش میکنم که یک بار کلیپ های مناظرات خداناباوران با مسلمانان را مشاهده بفرمایند و سوالات و اعتراضات و انتقادات آنها را یاداشت نمایند و به آنها پاسخ علمی و منطقی بدهند چنانچه که عدهٔ از علمای مسلمان این کار را به خوبی انجام داده اند و این کار رسالت و فریضه ای هر فرد مسلمان است که مکلف اند انجام بدهند

یاالله همه ما مسلمانان را به راه مستقیم هدایت بفرما.

محمدنسیم مهدی

Comments are closed.