وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

رمضان؛ پروژه انسانی یک تمدن

هر زمانی که سخن از دین و ارکان عبادی آن به میان می آید ما خود را با انبوهی از تناقضات روبرو می بینیم. یکی از این تناقضات، محدود ساختن فریضه روزه در سطح افراد و عدم توجه به جنبه های تمدنی آن در سطح بلندتری می باشد. این تناقض در وجود مسلمانان روزه دار از یکسو و امت اسلامی روزه خوار از سوی دیگر تمثیل می شود.

ما پیوسته می گوییم روزه بخاطری فرض گردیده است تا انسان مسلمان فرصتی یابد برای احساس گرسنگی و لمس فیزیکی آتش معده گرسنگان. ما همیشه ادعا داریم که روزه، پیام آور همنوایی با بینوایان زمین است. ما فریاد می زنیم که رمضان ماه بخشش و سخاوت است. ما می گوییم که پیام آور این دین در این ماه بر سر بینوایان و گرسنگان چون ابر بهاری سخاوتمندانه می بارید.

اما در سطح اجتماعی ما عقبمانده ترین امتها در عرصه مبارزه با دیو گرسنگی هستیم. تمام سخاوت ما در گشودن چند سفره کمرنگ و بی رونق رمضانی خلاصه می شود و آن هم با انواع استفاده جویی های سیاسی و گروهی. امروز گرسنگی در دنیا بیداد نموده و یک میلیارد انسان گرسنه در دنیا رنج گرسنگی می کشند که پنجاه و دو فیصد شان را مسلمانان تشکیل می دهند. امروز در هر پنج ثانیه یک نفر از میان گرسنگان روی زمین با زندگی وداع می کند. آخر در راه جلوگیری از این خطر ما چه کاری انجام داده ایم؟

سازمان ملل متحد نهاد مشهوری دارد بام «برنامه غذای جهانی» که در جمع سی و یک کشور نخست لیست کمک کنندگان به این نهاد، تنها یک کشور اسلامی دیده می شود، و آن هم کشوری غیرثروتمند و غیر نفتی. این در حالی است که بیشترین کمکهای این نهاد به کشور هایی چون افغانستان، یمن، سوریه، سودان، سومالی و جوامع دیگر اسلامی تخصیص داده شده است.

کشوری که به نزول قرآن در سرزمین خویش فخر می فروشد در این راستا چه کاری کرده است؟

می گویند که اگر تنها زکات بازارهای عربستان سعودی، دبی، ابوظبی و کویت جمع شود؛ کافی خواهد بود تا همه گرسنگان روی زمین را سیر نموده و گرسنه ای در دنیا نماند.

صحنه های گرسنگی و تصاویر گرسنگان جامعه اسلامی و غیر اسلامی وجدانهای زنده را سخت آزار می دهد. یکی از این صحنه ها که سناریوی آن شاید هر روز در جاهای مختلف زمین تکرار شود همان تصویر مشهور دخترک شیرخوار سودانی است که پوستش بر روی استخوانهای نحیفش چسپیده و سر به خاک نهاده است. در یکی از روزهای ماه مارچ سال ۱۹۹۳ میلادی آقای «کیفین کارتر» از عکسبرداران افریقای جنوبی

که در یکی از نقاط دوردست سودان از هلی کوپتر پایین شده است، کودک شیرخواری را می بیند که جسد بی جان خویش را بسوی یکی از مراکز خیریه توزیع مواد غذایی بر روی خاک می کشد ولی در پیش چشم کرگسی لاشخوار از پا مانده سر به خاک می گذارد و نقش زمین می شود و کرگس در فاصله چند قدمی در کمین او می نشیند. آقای «کیفین» هم کمین می گیرد ولی نه برای شکار کودک، بلکه بخاطر شکار لحظه عکاسی، و سپس راه خود را در پیش می گیرد. او هم در همان لحظه لاشخواری می شود ولی لاشخواری از نوع دیگر آقای «کیفین کارتر» عکس را به نیویورک تایمز می فرستد و در نتیجه جایزه بهترین عکس سال را می گیرد و سپس در زیر فشار وجدان و شرایط زندگی دست به خودکشی می یازد.

کیفین در وصیتنامه خویش می نویسد: «… ذهن من با خاطرات زنده ای ازخشم و رنج و کشتار، اجساد مردگان روی هم غلطیده و خانه های خالی از سکنه … کودکانی گرسنه و زخمی، مستهای دست به ماشه، پلیس و شکنجه گران قاتل، انباشته شده است… من می روم تا به «کن» بپیوندم، اگر خوشبخت بودم”.

هدف از «کن» همکار دیگر او بود که چندی قبل کشته شده بود. عکس آن کودک شیرخوار سودانی در حالی که الهامبخش صدها سوژه و شعر در جهان گردید ولی با آن هم نتوانست رگی را در جسد مرده ی «امت روزه» به حرکت آورد. من هر زمانی که تصویر «کودک و کرگس» را می بینم، تو گویی به عکس یکی از سرمایه داران خلیجی نگاه می کنم که جلبابی سیاه به تن داشته و با کمال تمکین ایستاده است تا مرگ انسانیت را به دست اهریمن گرسنگی نظاره نماید.

امروز دوست عزیزی از افغانستان زنگ زده بود و با صدایی گرفته می گفت که تابلوی «کودک و کرگس» سودانی امروز در هر گوشه و کنار کشور جلب توجه می نماید. او از تفاوت بزرگی حرف می زد که میان سرمایه دار و فقیر در جامعه ما ایجاد شده و می گفت، تمثالی از آن کرکس را به عنوان «مجسمه گرسنگی» در نقاط مختلف شهر در جاهایی که انسانهای کرگس صفت و مست لانه نموده اند باید نصب نمود؛ تمثالی که در جامعه خود ما بیشتر و آشکارتر از جوامع خلیجی بازتاب دارد. مسئله مهمی را که همه ما فراموش نموده ایم و کسی روی آن تماس نمی گیرد، تاریخ روزه در اسلام است. من به این باورم که فهم درست از روزه و فلسفه و حکمت و مقاصد آن بدون دانستن تاریخچه این فریضه در اسلام ممکن نیست. با آنکه رمضان به شکل کنونی آن در سال دوم هجری در مدینه فرض گردید ولی تاریخ حکایت می کند که تربیت یافتگان مکتب نبوت در مکه نیز روزه می گرفتند.

کتابهای سیرت نقل نموده اند، زمانی که جعفر فرزند عبدالمطلب سالها پیش از هجرت به مدینه، به حبشه رفت و خواست پیامبر اسلام را به امپراتور آن کشور «نجاشی» معرفی نماید، گفت: او ما را به نماز و زکات و روزه امر می فرماید.

به هر حال، روزه در دو مرحله فرض گردیده است: مرحله نخست در مکه بود و مرحله دومی در سال دوم هجری در مدینه. آنچه در بحث امروزی ما مهم می باشد روزه دوران مکه است؛ مرحله ای که فلسفه و مقاصد این فریضه و رکن دینی را به وضوح بازتاب می دهد. کتابهای بخاری و مسلم از سلمه بن الاکوع روایت می نمایند که مسلمانان نخستین در مکه ملزم بودند که یا روزه بگیرند و یا آنکه فدیه بپردازند. مفسرانی چون ابن مسعود و ابن عباس و معاذ بن جبل و مجاهد و طاوس و مقاتل و بن حیان بر این مسئله اتفاق نظر داشته اند که آیت ۱۸۳ سوره بقره بر همین اصل دلالت داشته است؛ آنجا که می فرماید: « و برای کسانی که توان آن را دارند ولی روزه نمی گیرند خوراک یک بینوا فدیه لازم است.

آری! پیامبر اسلام در آن زمان به پیروان خویش امر نمود که یا روزه بگیرند و یا فدیه بپردازند؛ به این معنی که آنها تنها دو انتخاب داشتند که هر دوی آن به یک نتیجه می انجامید؛ و آن اینکه یا درد و رنج گرسنگان و بینوایان را عملاً از راه و متود روزه احساس نمایند و یا آنکه روزه نگیرند و آن گرسنگان را عملا غذا دهند. اما زمانی که مسلمانان به مدینه هجرت نمودند و خدمات و تکافل اجتماعی به دوش دولت قرار گرفت، در آن زمان بود که روزه با احکام معمول امروزی آن فرض گردید.

زمانی که پیامبر اسلام پرچم شکوهمند نبوت را بر افراشت، نخستین کسانی که به ندای او لبیک گفتند غلامان، کنیزان، بینوایان، زنان، کودکان، سیاه پوستان و اقلیتهای ساکن در مکه بودند. بلال، سمیه، عمار، زید و امثال ایشان بردگان بینوایی بودند که در صف اول مسلمانان قرار گرفتند.

برای اسلام گلو پاره کردن بدون توجه به بعد انسانی این آیین که اقتصاد جزء لاینفک آن است چیزی جز یک قصه مفت نیست که پیام و مرام روزه در این زمینه خیلی روشن می باشد.

توجه به بعد اقتصادی جامعه از دغدغه اصلی انقلاب پیامبر اسلام به شمار می رفت که رمضان با ابعاد مختلف آن در قلب این منظومه متکامل فکری جا گرفته است. چطور می توان فلسفه روزه را از فرد به امت انتقال داد و چگونه خواهیم توانست روزه را از قول به عمل و از احساس به برنامه و از عاطفه به استراتیژی تبدیل نمود؟ و بالآخره چگونه می توان تمدن روزه را درک نمود و روزه ی تمدنی را برپا داشت؟ خواجه بشیر احمد انصاری

 

 

 

 

Comments are closed.