تابویی که تابو نیست/ محمد مرادی
در تعریف واژه تابو گفته شده است که آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی است که طبق رسم و آیین یا مذهب، ناپسند، ممنوع و نکوهشپذیر است. به عبارت دیگر، تابو تحریم اجتماعی یک عمل و یک کلمه است که به افراد اجازه نمیدهد نزدیک آن شوند. ریشه و کاربرد واژه تابو به زبان «تونگا» در جزایر «پولینزی» برمیگردد که نخست وارد زبان انگلیسی و سپس فارسی شده است. اگر بخواهیم برای تابو معادل فارسی پیدا کنیم، کلمه پرهیز مناسبترین واژه است. تابو از نگاه مفهومی، یکی از نسبیترین واژهها است که نمیتوان برای کاربرد آن چارچوب و معیاری تعیین کرد. حتی «فروید» که بخشی از تحقیقاتش مربوط تابوهای جامعه است نیز کلمه تابو را به دو معنای متضاد یعنی مقدس و نامقدس گرفته است. این دستهبندی، شامل رفتارها و نیازهای انسان از جمله عملکرد فیزیولوژی بدن نیز میشود. مثلاً عملکرد جنسی در انسان یک امر طبیعی است؛ آیا میتوان برای آن چارچوبی قرار داد؟ اگر محدودیتی برای این خواسته غریزی و فطری تعیین کنیم، آیا دچار تابو نشدهایم؟ اینجا است که دیگر صورت مسئله تغییر میکند و قوانین، جای تابوها را میگیرد و این قوانین است که میگوید چه موضوعی تابو و چه موضوعی تابو نیست. بنابراین آنطور که عدهای تصور کردهاند، حیطه کاربرد تابو خیلی وسیعی نیست بلکه قوانین، آن را محدود کرده است تا جایی که در جوامع قانونمدار، تابو رنگ میبازد و محلی از بحث ندارد.
نکتهای که در این میان گاهی با تابو اشتباه گرفته میشود، شئونات اخلاقی، فردی و اجتماعی است. مثلاً در مجلس رسمی نشستهایم، بدن ما نیاز پیدا میکند تا پای خود را در مقابل حاضران دراز کنیم، اینجا است که شئونات اخلاقی، فردی و اجتماعی چنین اجازهای را به ما نمیدهد و ما ناگزیر از این کار خودداری میکنیم. از این دست مثالها فراوان است که گاهی فیزیولوژی بدن نیاز به انجام و رفع آن دارد اما شئونات میگوید که اینجا جای آشکار شدنش نیست و باید در جایش انجام شود. استفاده از بعضی واژهها و کلمات هم از جایی که تابو باشند، شئونات اجازه نمیدهند آن را به کار ببریم. رعایت شئونات که با حریم فردی و اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد، تنها مختص یک جامعه و کشور نیست بلکه در سراسر جهان حریمهایی تعریف شدهاند که در بیشتر مواقع پشتوانه قانونی هم دارند.
موضوع دیگری که بازهم گاهی با تابو اشتباه گرفته میشود، عدم آگاهی و آموزش برای رفع و دفع نیازهای بدن است. مثلاً رفع حاجت هرگز تابو نیست اما انسان از کودکی نیاز به آگاهی و آموزش دارد که در کجا و چگونه رفع حاجت کند. دوره قاعدگی و پریود بانوان هم جزو چرخه طبیعی فیزیولوژی بدن است منتها باید به خانوادهها و اعضای آن آموزش داد که چگونه با این پدیده در حریم فردی و خانوادگی برخورد کنند. این تغییرات تنها شامل بانوان نیست بلکه آقایان هم ماهانه دچار تغییرات خلق و خوی میشوند و گاهی برای آنان هنگام خواب، پدیده احتلام دست میدهد. همانطور که آگاهیدهی دختران به «جشن تکلیف» مسمّا شده است، به پسران هم باید آموزش داد که از آن به احکام بلوغ یاد میشود. اگر قرار بود که قاعدگی بانوان امر نکوهیده، ناپسند و تابو باشد، این همه احکام برای آن وجود نمیداشت. جالب است که در قرآن آیه ۲۲۲ سوره بقره هم به این موضوع پرداخته شده که به آیه حیض معروف است. در این آیه بدون آن که از عادت ماهانه مذمت شده باشد، گفته شده است که زنان در این دوره در رنج بوده و اذیتند و مردان نباید مزاحم آنان شوند.
سخن پایانی این که قاعدگی از تابوهایی معرفی شده که هرگز تابو نیست بلکه بخشی از آن به احکام و قوانین، بخش دیگر به شئونات و قسمتی هم به آموزش و آگاهی برمیگردد. لذا این چرخه طبیعی بدن، نیاز به آشکار کردن و هیاهو ندارد بلکه باید به جای پروژهای کردن آن، روی آموزش تمرکز کرد.
محمد مرادی جمعه ۱۴۰۰/۳/۷
Comments are closed.