نقدی بر اتحادیه اروپا، برگزارکننده روز زنان افغانستان/ ملک ستیز
حمایت از زنان افغانستان یکی از بهترین برنامه های اتحادیهی اروپا است که توجهی همه را برانگیخته است. اما نحو راهاندازی این برنامه سه نقیصهی کلان داشت.
نخست، اجندای این نشست ناتوانی داشت؛
این اجندا نتوانست پیام محکمی به جهان و به مردم افغانستان بسپارد. آنچه از این برنامه بدست آمد، پیامهای تکرار بودند. انتظار میرفت اتحادیهی اروپا در این روز سفارشنامه و یا منشوری را برای حمایت از زنان افغانستان تصویب میکرد و پیششرطهایرا به جامعهی طالبانی و نقش جهانی تحویل اذهان عامه میکرد.
دوم، نمایندگی زنان مشروعیت نداشت؛
آیا برای اتحادیهی اروپا دشوار بود تا زنان دادخواه را از جاده های کابل، هرات، مزار شریف، ننگرهار، بامیان و… به قلب اروپا میآورد تا سخن گویند و از دردها، گرسنگی، وابستگی و وحشت زنان بنالند و بگویند؟ اتحادیه اروپا یکی از بزرگترین دفاتر منطقهای خود را در افغانستان دارد. بیشترین سفارتهای اروپایی از طریق قطر برای افغانستان فعال هستند. مگر نسل جدید و فعال زنان چه کم دارد از زنانیکه به گونه تکراری در دوران کرزی و غنی بهترین دوستان غرب بودند و در مجامع بینالملل برایشان فرش سرخ هموار میشود؟ من مخالف آنها نیستم، بگذار بیایند اما تربیون را باید زنان مستحق در اختیار داشته باشند.
سوم، کرسی های خالی؛
آیا برگرارکننده های این روز نمیتوانستند ماموریتها و سفارتهای همه دولت های اتحادیهی اوپا را قانع سازند تا در این روز حیاتی برای زنان افغانستان به مجلس بیایند و کرسیها را خالی نگذارند. در مجامع بینالملل وقتی کرسیها خالی هستند معنایش کماهمیت بودن اجندای همان روز است. کرسیهای خالی بر روان بینندگان این بحثها که از ورای رسانه ها پخش میشود، اثر ناگواری میگذارد.
رسانههای اجتماعی تصویری بدی از این نشست نمایش دادند. نقد، نیشخند، درد و بغض گلوی گروه های زیادی را در فضای مجازی فشرد. اتحادیهی اروپا باید کارکرد خود را بررسی و تحلیل کند. اتحادیهی اروپا باید صادقانه و با شفافیت این روز را تحلیل و بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد: «آیا زنان افغانستان شایستهی چنین برنامهای بودند؟». انتظار ما از اتحایهی اروپا بیشتر و حتی بسیار والاتر از این است.
ملک ستیز
Comments are closed.