وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

از کاشتن(گندم) تا حاصل گرفتن (جو)!

دانشجوی خبرنگاری که می خواست گرداننده یی رسانه شود، گرداننده چرخ کراچی شد.
دانشجوی جوان، خلاق وخوش طبعی بود وآرزوها وارداه های متین او الگو بخش دگر صنفی ها بود.
اما حالا با دستان سرد ولبان ترکیده با زبان خشک اش در کنار کراچی قرار داشت واین که بامن چشم به چشم شد لبخندی زد که اصلن ازته دل نبود ونه ولوله ای داشت، نه گرمی ای ونه احساسی من که خود را گم کرده بودم درچهره او نه تنها درد اورا حس کردم بلکه همچون آیینه ای درد کمرفرسای خود وهزاران جوان دگر این مرز وبوم این دیار را نگریستم ودرحالی که قلبم می گریست من هم بالبخندی سرد پاسخ لبخندش دادم درک کردم که رسانه های که خود سخن از واقعیت می زنند وشعارشان حقیقت وبی طرفی است اما اصلن به لیاقت وشایستگی وبایستگی جوانان توجه ندارند و جز کمی خیلی های شان کارمند بیشتر دارند تایک خبرنگار.
از وترنری تا زمین شناسی و دگر رشته ها در رسانه ها مشغول کار اند وخبرنگاران که حرفه ای آموختند این مسلک را سرنوشت شان هم سان این جوانی خبرنگاری است که بعد از فراغت کراچی بدست گرفته است و در کراچی اش باخط درشت نگاشته.(این هم می گزرد)!
خودم هم که در لابلای جستجوی کار در رسانه ها گام می برداشتم باانبوه از سخنان وکنایه ها وبگو مگو ها برخوردم دریافتم که برای داخل شدن به یک رسانه واسطه طلایی می خواهد، نه سند وخلاقیت.
فراموشم نمی شود که یکی از مدیر مسولان یک رسانه که لزوم نمی بینم نامش را ذکرکنم در ختم مصاحبه برای من اظهار کرد .در واقع تو ژورنالیزم خوبی به نظر می رسی وکارمندان ماهم همه شان ژورنالیزمان موفقی اند…
من چیزی نگفتم ودرد کشیدم حتی ارداه ام سست شد تا فرار را برقرار ترجیع دهم وبروم کشوری دگری چون تلخ بود برایم نگرش صحنه یی که نادانان بردانایان حکم رانی کنند وده ها تجربه یی تلخ دگر.
خبرنگارهای دگری را سراغ دارم که بعد از مدت هاکار بارسانه ها اکنون بی کار اند وحتی برای گرفتن تجربه کاری شان مدت هاست می دوند حاضر به دادن آن نیست کسی ودگری را سراغ دارم که بابی حرمتی از رسانه اخراجش کردند. تنها جرمش این بود که باجانش بازی می کرد واطلاعات ازخط نخست وحادثه داغ جمع می کرد تا نام رسانه بالابرود.
خبرنگاری راهم داریم که خاطر کشف گزارش تحقیقی وردیابی مسایل داغ وپرسیدن سوال های، که گویا دولت مردان آنرا بی حرمتی می پندارند بافشارهای مستقیم وغیر مستقیم از داخل خود رسانه وچه از طرف بعضی اشخاص فسادپیشه وباندهای قدرت مند یا وادار به استعفا می شود ویا ترک دیار می کند ویاهم توسط کتله های که گویا گروه ناشناس اند وخانواده خود شخص می داند که افراد ناشناس کیست واز ترس گفته نمی توانند کشته می شوند.
مساله دیگری که تازه رواج یافته رسانه ها کارمندان وفادار وتحقیق گر شان را نه تنها حمایت نمی کنند بل پلی می سازند تاترک وظیفه کند اما همین که یک کارمند وخبرنگارشان به اجل الهی ویاهم در جریان وظیفه جانش از دست دهد برای کسب شهرت ومنافع مادی وپرکردن جیب شان توسط چند حمایه گر خارجی وداخلی چنان غوغا وآشوب وبرنامه های اختصاصی سرخ وسفید می سازندکه گویا این رسانه یک عضو مهم بدن خود از دست داده درحالی که بهترین خبرنگارهایش را خودش سبک دوش کرده وهمه آنان منتظردیدن یک پاسخ مثبت اند تادوباره سرکاشان برگردند. برای مثال: طلوع، آریانا ویک را بنگرید کجاست گزارش گران کارکشته ومجریان برنامه های سیاسی شان که همچون گلوله در مقابل فساد پیشه گان می رزمیدند وگلو پاره می کردند اما اکنون اکثرشان را خبری نداریم.
چه جریان دارد؟ دولت رسانه ها رابه شدت زیر نظر دارد ومداخله می کند یا رسانه هاسست اراده شده اند وشرایط را برخود زیق می نگرند؟
واینکه درین اواخر ماشاهد بیشترین رسانه ایم وچرا رسانه ها موازین واخلاق خبرنگاری رامراعات نمی کنند وچرا به صورت حرفوی وتخصصی این مسلک گام نمی بردارند؟ نیازمند یک تحقیق واستنادیست که اگر فرصت مجال دهد درشماره بعدی روی آن خواهیم پرداخت وهم چنان روی خبرنگاران داخلی وخارجی که تاکنون جان شان را درین کشور از دست داده اند با اقتباس از منابع موثق یک گزارش مفصل ارایه خواهم کرد.

بسم الله رحیمی

Comments are closed.