روایت طالبانی و سر افکندگی دموکراتیک در مسکو
نمایندهی طالبان در مسکو، سخنان مشخص، خالی از مصلحت و حساب شده داشت. نه از اشخاص اشتراککننده نام گرفت، نه به کسی ادای احترام کرد، نه کسی را «دوست عزیز» خواند و نه «برادر محترم». نه سخن کسی را تایید کرد و نه رد. واضح و مشخص، روایت طالبانیاش از جنگ و صلح را بیان کرد، دیدگاههای طالبان را بدون هیچ پردهپوشی توضیح داد و با تاکید معنادار به نمایندگی از «امارت اسلامی افغانستان» سخن گفت.
در روایت طالبانی که ایشان پیش کشیدند، اشغالگران خارجی و «همکاران داخلی» این اشغالگران، مسئول تمام بدبختیها، عامل اصلی تلفات ملکی، وضح دردناک زنان افغانستان، گسترش تولید مواد مخدر و استفاده از آن و … نمایانده شد. در این روایت، طالبان حامی حقوق زنان، مدافع آزادی و استقلال کشور، عاشقان بازسازی مملکت، خبره و آزموده شده در نظامسازی عادلانه و ملی، شیدای پیشرفت افغانستان و گسترش علم، دانش، هنر و … نمایانده شدند. در سخنان او، لحن و اعتماد به نفس یک برندهی نهایی، صاحب حاکمیت و کشور و مرجع تقسیم قدرت، منابع و امتیازات موج میزد. او آمده بود تا پیام امارت اسلامی افغانستان را به جهان و به بازندگان سر در گم، پراکنده و بروت از پشت گوش پایین کشیده، برساند. او خواستهای مشخصی را پیش کشید و شرایط امارت اسلامیاش را برای صلح و تسلیمی طرف مقابل، بدون شرم و خجالت از کسی بیان کرد.
بسیاری از آن «همکاران داخلی» اشغالگران خارجی، دور میز نشسته بودند و با احساسی که ما نمیدانیم، اما با تسلیمطلبی و سر افکندگی آشکار به این روایت طالبانی گوش دادند و هیچکس شهامت آن را نیافت که غیر از حرفهای کلی و بیضرر، گوشهای از روایت حوزهها، آدمها، مردمان و نیروهای ضد طالب را هم بازگو کند. هیچکس روایت انسان ضد طالب را از جنگ و صلح، جنایتهای بیشمار طالبان و توحش مثالزدنی این گروه بیان و پیشکش نکرد. هیچکس از حملات انتحاری نگفت، از راهزنیهای طالبانی نگفت، از ستم قومی طالبانی نگفت، از قتل عامهای طالبانی نگفت، از کیبل کاریهای طالبانی، از بربریت سیاه طالبانی، از زنستیزی طالبانی، از جنگ طالبانی با موسیقی، دانش، علم، تکنالوژی، موی جوانان، جهان مدرن و … چیزی نگفت. هیچکس از اندازهگیری ریش مردم با شیشهی هریکین به دست طالبان نگفت. هیچکس از نابود کردن یکی از مهمترین آثار تاریخی افغانستان و جهان به دست طالبان حرفی به میان نیاورد. هیچکس یادی از سرزمینهای سوخته نکرد و کلمهای از رنج شمالی، درد یکاولنگ و فاجعهی قتل عام شدن نیروهای امنیتی به زبان نیاورد. کسی از تحقیر نفرتانگیز و نژادپرستانه که در دورهی طالبان بر هندوباوران تحمیل شده بود نگفت.
همه هیجان زده، دست از پا گم کرده و تسلیمطلبانه به «طلبای کرام» ادای احترام کردند و با ستاره ساختن استانکزی، بارها و بارها از این «برادر محترم» و «دوست عزیز» تشکر کردند و نسبت به «نکات مشترک» میان دیدگاههای خودشان و این طالب که هنوز در لیست سیاه ملل متحد است، ابراز خوشی و احساسات نمودند.
بیچاره آنهایی که در وحشت طالبانی، رنجهای بسیار بردند و داشتههای ارزشمندشان را برای همیشه از دست دادند. بیچاره آنهایی که در مقابل این گروه، ایستادند و قربانی شدند و هنوز هم هر روز و هر ساعت قربانی میشوند.
Comments are closed.