شناسنامه شاعران معاصر افغانستان/ صالح محمد خلیق
1ـ نام و تخلص: صالحمحمّد خلیق
2 ـ نام پدر: صوفی محمّدعیسی
3 ـ سال و محلّ تولّد: 21 عقرب سال 1334 هـ. خ. شهر مزار شریف.
4 ـ تحصیلات: لیسانس ادبیات از دانشکدۀ زبان و ادبیّات دانشگاه بلخ و فوق لیسانس (ماستری) از رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
5 ـ فعالیّتهای فرهنگی و ادبی:
ـ بنیادگذاری انجمن نویسندهگان بلخ در سال 1356 خورشیدی و پیشبرد ریاست آن انجمن از سال 1369 بدینسو؛
ـ کار به حیث مدیر مسؤول مجلّههای »جنبش« و »کیان« و روزنامۀ «بیدار»؛
ـ کار به حیث آموزگار پیمان حقوق کودکان در مؤسسۀ صندوق حمایۀ کودک سازمان ملل یونسف از سال 1379 تا 1380 خورشیدی؛
ـ کار به حیث مسؤول بخش ایجاد کتابخانهها در دفتر اسکان بشر سازمان ملل در بلخ در سال 1381 خورشیدی؛
ـ کار به حیث رئیس ادارۀ اطلاعات و فرهنگ ولایت بلخ از پایان سال 1383 خورشیدی تا کنون؛
ـ بنیادگذاری ماهنامۀ ادبی »راه«، نشریّۀ انجمن نویسندهگان بلخ،
ـ داشتن عضویّت در اتحادیّههای روشنفکران ایجادگر و انجمن نویسندهگان افغانستان و هیأت رئیسۀ دومین کنگرههای اتحادیّههای روشنفکران ایجادگر و انجمن نویسندهگان افغانستان در سال 1365 خورشیدی، عضویّت انجمن پیوند جمهوری تاجیکستان، عضویّت هیأت رهبری کانونهای فرهنگی مولانا جلالالدّین محمّد بلخی، حکیم ناصر خسرو بلخی و امیر علیشیر نوایی، عضو یّت هیأت تحریر نشریّههای »امّالبلاد«، »بهسوی آینده«، »حجّت«، »دیالوگ«، »راه«، »راه ابریشم«، »رنا« و »شهرداری«؛
ـ اشتراک در 15 همایش بینالمللی علمی، فرهنگی و ادبی در داخل و خارج کشور؛
ـ چاپ و نشر 30 کتاب و دهها مقاله در زمینههای تاریخ، فرهنگ، ادبیّات و شعر؛
ـ برگردان آثاری در زمینههای علمی و ادبی از زبان روسی به زبان فارسی دری؛
ـ بهدستآوردن مدال دولتی غازی میرمسجدیخان از سوی دکتر محمّداشرف غنی، رئیس جمهور کشور به عنوان یک شاعر و ادیب در سال 1396 خورشیدی.
6 ـ حالت مدنی: در سال 1356 خورشیدی با مینا خلیق ازدواج کرده و دو پسر به نامهای بهرام برزین و سهراب سامانیان و چهار دختر به نامهای شگوفه خلیق، تهمینه، نگین و پیمانه خلیق دارد.
7ـ نمونههای کلام:
از میان دود و آتش
مأمن هموارۀ آزادی آغوش شماست
خود، اسارت یک غلام حلقهبرگوش شماست
ماردوشان جهان را فرصت بیداد نیست
تا درفش کاویان روییده بر دوش شماست
دادخواه نسل انسان بوده اید از باستان
نقش بر الواح بابل گفتِ کوروش شماست
از میان دود و آتش آن که بیرون میجهد
زنده و سالم، کسی کَی جز سیاووش شماست
دستِ هر افراسیابی باد در دنیا خلاص!
تا بهپا این مردم ببرِ بیانپوش شماست
ای خوشا آن روزگارانی که فریاد آورید!
این دگرگونی که از لبهای خاموش شماست
Comments are closed.