وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

بازتاب تنش های سیاسی در زندگی اجتماعی

بازتاب تنش های سیاسی در زندگی اجتماعی
Image
تنش سیاسی میان رهبران حکومت وحدت ملی، نه تنها به عنوان یک تنش سیاسی میان دو رهبر حکومت وحدت ملی، باقی مانده است بلکه ابعاد آن گسترده گردیده است و بر زندگی اجتماعی شهروندان نیز تاثیر گذاشته است.
این تنش ها در پی انتقادات تند داکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه از رئیس جمهور غنی آغاز شد. ارگ به اظهارات رئیس اجرائیه پاسخ داد و سپس قرار ملاقات هر دو رهبر حکومت وحدت ملی لغو گردید. با لغو این دیدار تنش ها بیشتر و پیچده تر شد و هنوز هم خبرهای خوش از روابط ارگ و سپیدار به گوش نمی رسد.
اما این تنش ها تنها در ارگ و سپیدار و در دنیای سیاست باقی نمانده است، این روزها این تنش ها در جامعه افغانستان رخنه کرده است و بر زندگی اجتماعی شهروندان افغانستان تاثیر گذاشته است. این وضعیت را می توان در جاهای مختلف مشاهده کرد، از بحث های که در میزگردهای رسانه های تصویری برگزار می شود تا بحث های مسافرین یک تاکسی، اما بازتاب این تنش ها و در نتیجه تاثیر آن بر روابط اجتماعی را، بیشتر از همه جا، می توان در شبکه های اجتماعی مشاهده کرد.
اختلاف دیدگاه سیاسی و همچنان تنش در روابط سیاسی سیاستمداران، یک امر معمول و جهانی است، اما در افغانستان سیاست بصورت مستقیم بر روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی شهروندان تاثیر می گذارد. بعد از تنش های سیاسی میان رهبران حکومت وحدت ملی و همچنان در بسیاری موارد دیگر، تنش در برخوردهای اجتماعی و همچنان تشدید اختلاف نظرها در فضای اجتماعی را می توان به وضوح مشاهده کرد. سیاست در افغانستان، فضای اجتماعی را نیز شکل و سمت و سو می دهد، تنش های سیاسی نیز منجر به تنش های اجتماعی می گردد و زندگی و روابط اجتماعی شهروندان را متاثر می سازد.
تشدید تنش های اجتماعی متاثر از تنش های سیاسی را، می توان در برخوردهای تند و حتی فحش ها و دشنام های که شهروندان در شبکه های اجتماعی نثار هم می کنند، دید و درک کرد. پست های فیسبوکی سیاست مداران افغانستان را اگر بخوانیم همواره یک دو دستگی اجتماعی را می بینیم. محل کامنت گذاری صفحه های اجتماعی سیاست مداران افغانستان تبدیل به میدان جنگ های لفظی و دشنام های متقابل شهروندان شده است. عده ی هستند که زیر این پست ها همواره شخص سیاستمدار را تحسین و تمجید می کنند و هر نوع دیدگاه سیاسی او را ستایش برانگیز می داند، اما عده ی دیگر نیز هستند که هر نوع دیدگاه و فعالیت سیاسی یک سیاستمدار را نکوهش می کنند و بسیاری اوقات حتی با دشنام و فحش بر آن شخص حمله می کنند. این دو طیف همواره باهم درگیر هستند و کمتر دیدگاه همدیگر را با تحلیل و استدلال منطقی رد می کنند و بیشتر با فحش و دشنام پاسخ می گویند.
این دو دستگی، نشان می دهد که سیاست و بازی های سیاسی تا چه اندازه می تواند روابط اجتماعی ما را تغییر بدهد. کامنت ها فیسبوکی و سایر شبکه های اجتماعی نه تنها جمله های کوتاه و احساسی هستند، بلکه نشانگر روابط و مناسبات اجتماعی روز هستند و نشان می دهند که شهروندان در قبال وضعیت جاری چگونه موضع می گیرند.
اما چرا سیاست و روابط سیاسیی می تواند روابط اجتماعی را در افغانستان تغییر و سمت و سو بدهد؟ چرا ما با یک تنش سیاسی روابط اجتماعی خود را نیز در خطر می بینیم و حتی امکان دارد بعضی از دوستان خود را از دست بدهیم؟
واضح ترین پاسخ به سئوالات فوق می تواند این باشد که سیاست در افغانستان، از زندگی شخصی و روابط اجتماعی شهروندان کشور جدا نشده است. در افغانستان تنها سیاست مداران سیاست نمی کنند، بلکه تمام شهروندان کشور به نحوی خود را سهیم در بازی های سیاسی می دانند. شهروندان افغانستان بیشتر از هرچیزی درباره سیاست می توانند حرف بزنند. بیشتر شهروندان افغانستان نمی توانند چند جمله در باره یک کتاب، یک فیلم و یا یک موضوع غیر سیاسی بگویند، اما ساعت ها می توانند بنیشنند و چای بنوشند و از سیاست و روابط سیاسی حرف بزنند. در بسیاری از کشورهای دیگر بازی های سیاسی مربوط سیاستمداران است واز زندگی شخصی شهروندان جدا است و نمی تواند باعث دو دستگی اجتماعی گردد.
از سوی دیگر سیاستمداران افغانستان بیشتر از اینکه در چارچوب یک سیاست ملی و فراگیر، نقد و یا ستایش شوند، در چارچوب نسب های قومی نقد و یا ستایش می شوند. ستایش کنندگان کسانی هستند که نسبت های شخصی با سیاست مدار دارند و نقدکنندگان نیز کسانی هستند که نسبت قومی متفاوت با سیاست مدار دارد. این وضعیت فرصت نقد واقع بینانه را از شهروندان کشور گرفته است. بیشتر شهروندان افغانستان، بجای نقد تحلیلی و واقع بینانه ی وضعیت سیاسی و در زمینه ی آن رفتار و کنش سیاست مدران؛ واکنش های احساسی و آنی به عملکردها، تنش ها و روابط سیاسی سیاست مداران نشان می دهند و در یک چنین وضعیتی است که سیاست می تواند زندگی اجتماعی را نیز با تنش مواجه کند و طیف های اجتماعی را با هم درگیر و یا روابط شان را تیره سازد.
اینکه چرا همواره شهروندان افغانستان برخورد احساسی با رویدادهای سیاسی دارند، خود ریشه در یک مشکل بزرگ دیگر دارد و آن مشکل کم سوادی و یا بی سوادی است. اکثر شهروندان افغانستان از آموزش سیستماتیک و منظم برخوردار نبوده اند و نتوانسته اند بصورت درست آموزش ببینند. بسیاری ها حتی نمی توانند به درستی بخوانند وبنویسند، اما در جار و جنجال های فضای مجازی، یکه تاز هستند و همواره دیدگاه سیاسی ابراز می دارند. واضح است که کسی که نتواند درست بنویسد و یا درست بخواند، از نقد تحلیلی و همچنان درک تحلیلی بازی های سیاسی و روابط سیاسی عاجز است و در نتیجه نمی تواند با دقت و استدلال منقطی واکنش نشان دهد و به ناچار با واکنش های احساسی سعی می کند نسبت خود با وضعیت سیاسی و همچنان با اشخاص سیاسی را حفظ کند.
پیامد چنین واکنش های احساسی، افزایش تنش های اجتماعی است. واکنش های احساسی، پاسخ های احساسی دریافت می کنند و در چنین وضعیتی، منطق و تحلیل جای خود را به فحش و دشنام می دهد و در نتیجه حد اقل رابطه اجتماعی دو نفری که با هم درگیر شده اند، بهم میخورد و آنها دیگر مثل سابق نمی توانند رابطه ی اجتماعی سالم داشته باشند.
دنیای سیاست همواره دنیای پر تنش است، اما روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی انسان ها، نیازمند ثبات است. درهم آمیختن سیاست با زندگی روزمره شهروندان، می تواند ثبات روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی شهروندان را از بین ببرد و تنش های سیاسی را در روابط اجتماعی نیز جاری سازد، چنانچه این امر در افغانستان جریان دارد و هر روزه روابط اجتماعی شهروندان کشور بر اثر تنش های سیاسی، برهم می خورد و تیره تر می گردد.
تا زمانی که شهروندان افغانستان نتوانند حوزه های مختلف زندگی شان را تفکیک بکنند و پای سیاست را در همه ی حوزه های زندگی وارد بکنند، نه تنها ما به ثبات در روابط اجتماعی خود نخواهیم رسید، بلکه تنش های اجتماعی نیز همواره افزایش خواهد یافت و روابط اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
واکنش نشان دادن احساسی به رویدادهای سیاسی بیشتر از اینکه ما را کمک کند که راه حل درست و منطقی برای کاهش مشکلات خود بیابیم، مشکلات ما را افزایش داده و پیچیده تر می سازد، بنا بر این ضروری است که شهروندان کشور بتوانند حوزه های مختلف زندگی شان را تفکیک بکنند و تنش های سیاسی را وارد سایر حوزه های زندگی شان نسازند؛ هرچند که این کار در یک کشور در حال جنگ و بحران زده سخت و حتی تا اندازه ی ناممکن به نظر می رسد.

Comments are closed.