۱- نام و تخلص:
سید برهان(هاشمی)
۲- نام پدر: سید امین الله (هاشمی)
۳- سال و محل تولد: در سال 1367هجری شمسی در یکی از خانواده های روشنفکر در ولسوالی شیرین تگاب ولایت فاریاب چشم به جهان گشوده است.
۴- تحصیلات: تحصیلات ابتدایی و ثانوی خود را در لیسه غلام سرور شهید در ولایت جوزجان بانمرات بالا به پایان رسانیده اما نسبت مشکلات تحصیلاتش را ادامه داده نتوانسته است.
۵- فعالیت های فرهنگی و ادبی: شاعر و فعال فرهنگی
۶- حالت مدنی: مجرد
۷- نمونه های شعر: تقصیر
قسمتم چیست که اندر پی تقصیر شوم؟
روز درخانهء عشرت شب، به تقدیر شوم
دل بیچارهء من با پیرمغان همسفراست
من که آتش زده ام هر چه که تعبیر شوم
می مستانه منوشان و مرا باده مده!
مست یک رنگ شده ام آنچه که تفسیرشوم
دست غم پاره کند هردل وهرسینهء صاف
بخدا عرضه کنم دامن شب گیر شوم
دیده بر بندم و مستانه روم خانهء عشق
همچو فرهاد بلی، وز غم تو پیر شوم
نیست انصاف به(برهان)بکنی ظلم وستم
حلقه بر در بزنم دست به زنجیر شوم
(به فردا نمی رسد)
باری دیگر صدای دل از ما نمی رسد
فریاد و ناله ها و، معما نمی رسد
گویاکه مرده ام دور ازمهربان خویش
غوغای من به گوش شنوا نمی رسد
دیگر مجویید از من دل خسته آرزو
دیروز گفته ها که به فردا نمی رسد
بنگر بحال روز و شبم قیرگون شده
آوازه ام به مغرور دریا نمی رسد
بگشا گره از غم و از یاد خاطرات
عمر خزان گشته به صحرا نمی رسد
بشکفته، شکسته (برهان) به کوه تو
آه، درون خسته به دلها نمی رسد
درد و الم
خون دل خوردم سراپا لحظهء شادم نکرد
در قفس جان داده ام ، صیاد آزادم نکرد
چیده ام درد و نهانی را ز باغ زندگی
قلب ویران مرا یک خشت، آبادم نکرد
خستگی های دلم از نوک پنسل میدمد
هر کی درسم داده لیکن هیچ استادم نکرد
قطره قطره اشک چشمم میچکد در صفحه ام
یخنم را پاره کردم آشنا یادم نکرد
تیره بودم، تیره گشتم، تیره تر شاید شوم
ظلمی بیحد دیده ام درد است که امدادم نکرد
تا بکی درد و الم آتش زند در سینه ام
(هاشمی ( نقدم مکن تعبیر نقادم نکرد
در شماره ۲۸ هفته نامه سبزمنش نیز نشر شده است
Comments are closed.