بررسی نگرشهای قومی و فرهنگی در میان جوامع مهاجر افغانستانی/ کفایت الله واحدی
طبق آمار آژانس پناهندگان سازمان ملل، 52 درصد از پناهندگان و افراد نیازمند حمایت بینالمللی از سه کشور سوریه، اوکراین و افغانستان هستند.
مقدمه:
مهاجرت یک پدیده جهانی است که در طول تاریخ افراد را از یک منطقه به منطقهای دیگر میکشاند و میتواند به صورت درونکشوری یا بینالمللی رخ دهد. افراد به دلایل مختلفی از جمله بهبود شرایط زندگی، جستجوی کار، آموزش، اتحاد خانواده و تأمین امنیت و آینده بهتر به مهاجرت روی میآورند.
مهاجران هنگام ورود به جامعه جدید با فرهنگهای متنوعی روبرو میشوند. جامعه به گروهی از انسانها اطلاق میشود که در طول تاریخ با یکدیگر زندگی کرده و دارای فرهنگ مشترکی هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (نوربخش، 1378). این فرهنگ شامل نهادهای دینی، زبان، ارزشها، باورها و سنن است.
توانایی ارتباط برقرار کردن یکی از ویژگیهای مهم انسانهاست و در جوامع جدید، مهاجران سعی میکنند هویت خود را حفظ کنند. پدیده هویت به عنوان یکی از مباحث کلیدی در قرن اخیر شناخته میشود. در حالی که تاریخ هویت به قدمت تاریخ بشر است، ظهور جوامع مدرن به طرح مسئله هویت به شکل جدیدی انجامیده است.
جهانی شدن، پیشرفت فناوریهای ارتباطی، تغییرات اقتصادی و مهاجرت در دنیای معاصر موجب تحولاتی اساسی در جوامع شده است. هویت که در گذشته مشخص و ثابت بود، اکنون به صورت مستمر در حال تغییر و تحول است و این پدیده به یک بحران تبدیل شده است. این بحران هویت که نه تنها کشورهای پیشرفته بلکه کشورهای در حال توسعه را نیز درگیر کرده، یکی از چالشهای بزرگ دنیای معاصر به شمار میرود (دوران، 1387: 53).
در چند دهه گذشته، به دلیل حوادث و بحرانهای سیاسی و اجتماعی در افغانستان، هزاران مهاجر افغان به کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان و همچنین کشورهای اروپایی مهاجرت کردهاند. طولانی شدن اقامت آوارگان افغان در این کشورها و دریافت اقامت در برخی از موارد موجب گسترش روابط اجتماعی و خانوادگی میان مهاجران و جامعه میزبان شده است (شاطریان و همکاران، 1395).
طبق آمار آژانس پناهندگان سازمان ملل، 52 درصد از پناهندگان و افراد نیازمند حمایت بینالمللی از سه کشور سوریه، اوکراین و افغانستان هستند. از این تعداد، 70 درصد در کشورهای همسایه زندگی میکنند که موجب شده ایران و پاکستان به عنوان مهمترین مقاصد مهاجران افغانی شناخته شوند. همچنین ترکیه با 3.6 میلیون پناهنده و ایران با 3.4 میلیون نفر در زمینه پذیرش پناهندگان در جایگاههای نخست قرار دارند (آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد، 2023).
افزایش تعداد مهاجران افغان تأثیراتی بر فرهنگ جوامع میزبان گذاشته و ممکن است وحدت فرهنگی را تضعیف کند، چرا که قوممداری و ظهور خردهفرهنگها میتواند آسیبهایی به انسجام فرهنگی وارد کند. در گذشته، پیوندهای مذهبی و حکومتی عامل همبستگی بودند، اما تحولات صنعتی و نوسازی در جوامع جدید سبب افزایش ناهماهنگی میان عناصر فرهنگی شده است (بشیریه، 2008).
بهطور کلی، افغانستان کشوری است که با موجی از مهاجرت به دلایل اقتصادی، جنگ و ناامنی مواجه است و مهاجران افغان در کشورهای مقصد با فرهنگها و آداب و رسوم جدید روبهرو میشوند.
هویت قومی و فرهنگی:
هویت، به مفهوم «چه کسی بودن»، نیاز ذاتی انسان به شناخته شدن و تعلق دارد و به عنوان پدیدهای فرهنگی برای تمایز میان افراد، گروهها و مکانها به کار میرود (بایبوردی و کریمیان، 1393). هویت شامل سه سطح فردی، جمعی (اجتماعی) و ملی است که هویت ملی، بالاترین و مشروعترین سطح آن محسوب میشود (جنکینز، 1381).
هویت به دو معنا متضاد به کار میرود: همسانی و یکنواختی مطلق، و تمایز و تداوم در طول زمان. روانشناسان هویت را به عنوان پدیدهای فردی میدانند که از ویژگیها و احساسات شخصی فرد ناشی میشود. بر اساس نظریه ازلیگرایی، هویتهای قومی از طبیعت و گذشته شکل میگیرند و آگاهی گروهی افراد از زبان، فرهنگ و تاریخ آنها ناشی میشود (Yeghiazaryan, 2018). به اعتقاد نظریهپردازان سازهگرا، گروههای قومی تنها به یک هویت خاص تعلق ندارند و ترکیبی از چندین هویت فرهنگی را شامل میشوند.
انطباق فرهنگی به فرایند یادگیری در یک جامعه جدید اشاره دارد و جنبهای دائمی و تعاملی است (فرزادمنش و بشیر، 1401). براساس نظریه ابزارگرایی، قومیت ابزاری برای دستیابی به اهداف اجتماعی و سیاسی است.
یک ملت میتواند شامل چند نوع شهروند باشد: شهروندان اصلی، شهروندان خارجیتبار، قومیتها و مهاجرین (نوربخش، 1378). قومیت به معنای جامعهای است که ارزشها، زبان و فرهنگ مشترکی دارد و به عنوان یک واقعیت جداگانه شناخته میشود. در جوامع متنوع، قومیت پدیدهای پیچیده و چند وجهی است که تحت تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار دارد. مهاجران ممکن است هویتهای قومیتی قوی نسبت به کشور مبدا یا ترکیبی از هویتها داشته باشند که میتواند هم منبع قدرت و هم منبع چالش برای آنها باشد.
ارزش حفظ هویت فرهنگی در میان جوامع مهاجر:
حفظ هویت فرهنگی در میان جوامع مهاجر اهمیت بسیاری دارد، زیرا این مسأله شامل نگهداری و احیای ارزشها، سنن، جشنها، و عناصر فرهنگی مانند غذا، موسیقی، رقص، لباس، باورها و مذاهب آنهاست. این حفظ هویت به مهاجران احساس تعلق و ارتباط عمیق با ریشهها و گذشتهشان میدهد و مانع از فراموشی این هویت میشود.
حفظ هویت فرهنگی میتواند به افزایش اعتماد به نفس و بهبود روابط فردی و اجتماعی مهاجران کمک کند و به عنوان منبعی از قدرت و انگیزه برای پیشرفت در زندگی شخصی و حرفهای عمل کند. شناخت میراث فرهنگی، که شامل عواملی است که بر تفکر و رفتار ما تاثیر میگذارد، امری ضروری برای حفظ هویت فرهنگی است. میراث فرهنگی به ایجاد پیوندی بین گذشته و آینده کمک میکند و از گسست هویت ملی جلوگیری میکند.
مهاجران در مواجهه با فرهنگ جدید سعی در دو فرهنگی شدن دارند، به این معنا که تلاش میکنند هویت ملی خود را در کنار ارزشها و باورهای خاص جامعه میزبان حفظ کنند. این امر به نوعی احترام به مرزهای جغرافیایی و میثاق مشترک در باب جامعهای عالیه مرتبط است. در نهایت، مهاجران تمایل دارند که ارزشها و فرهنگ اصلی خود را در کنار فرهنگ جدید حفظ کنند.
ارزشهای فرهنگی در میان جوامع مهاجر:
فرهنگ شامل ارزشها، اعتقادات، باورها و الگوهای رفتاری یک گروه از افراد است که آن را از سایر گروهها متمایز میکند. به عقیده هافستد (1997)، فرهنگ ترکیبی از طبیعیات انسان و شخصیت است؛ این بدین معناست که یکی از جنبههای مشترک بین انسانها شامل صفات ارثی و دیگری شامل ارزشها و صفات آموختهشده است.
ارزشهای فرهنگی در جوامع مهاجر بازتابی از تجربیات، باورها و آداب و رسوم فرد است و متاثر از عوامل مختلفی از جمله کشور مبدا، تجربه مهاجرت و جامعه میزبان شکل میگیرد. در بین جوامع مهاجر، ارزشهای فرهنگی ممکن است همگن باشد، اما میتوانند تحت تأثیر تفاوتهای کشور مبدأ، تجارب مهاجرت و عوامل فردی مختلف نیز قرار گیرند.
افغانستان و پدیده مهاجرت:
افغانستان در طول تاریخ شاهد مهاجرت گستردهای به دلیل جنگها، درگیریها و فقر بوده است. مهاجران افغان به دنبال زندگی بهتر به کشورهای همسایه و اروپا مهاجرت کردهاند و این موج مهاجرت شامل پناهندگان و افرادی است که با چالشهای متعددی در کشورهای پذیرنده مواجه هستند. اروپا، ایران، پاکستان و هند از مقاصد اصلی این مهاجران به شمار میروند.
در حال حاضر بیش از 8 میلیون افغان به دلیل وضعیت بحرانی کشورشان آواره شدهاند. پناهجویان افغانستانی پس از پناهجویان سوری و اوکراینی سومین جمعیت بزرگ آواره در جهان را تشکیل میدهند. پناهجویان افغانستانی پس از پناهجویان سوری و اوکراینی سومین جمعیت آواره در جهان هستند. در سال 2023، حداقل 8.2 میلیون افغانستانی در 103 کشور مختلف مهاجر بودند. بسیاری از آنها دههها در آن کشور بودهاند و اکثریت آنها در کشورهای همسایه ایران و پاکستان زندگی میکنند (UNHCR,2023).
عوامل تشکیلدهنده نگرشهای قومی در میان جوامع مهاجر افغانستانی شامل موارد زیر است:
- سابقه تاریخی و میراث فرهنگی: جوامع مهاجر با داشتن یک تاریخ و فرهنگ غنی، هویت قومی و فرهنگی خود را ارزشمند میدانند و در تعامل با جامعه میزبان، سعی در حفظ ارزشهای فرهنگی خود دارند.
- زبان و ادبیات: تنوع زبانی در افغانستان (پشتون، دری، ازبکی و…) به تقویت هویت و انسجام در میان مهاجران کمک میکند، و آنها برای حفظ زبان خود از گفتگوهای بینخودی استفاده میکنند.
- مذهب و آداب و رسوم: مذهب و سنتها بخش جداییناپذیر از فرهنگ و هویت قومی هستند و نقش مهمی در حفظ و تجدید هویت ایفا میکنند.
- پیوندهای خانوادگی و اجتماعی: شبکههای اجتماعی و خانوادگی به تقویت هویت قومی و انتقال آن به نسلهای بعدی کمک میکند و مهاجران تلاش میکنند با هموطنان خود ازدواج کنند.
- سیاستهای دولت میزبان: تسهیلاتی که دولت میزبان برای حفظ هویت فرهنگی مهاجران فراهم میکند، بر نگرشهای قومی و فرهنگی آنها تأثیرگذار است.
- سیاست حفظ سنتها: برخی مهاجران بر این باورند که با دوری از جامعه اصلی، تلاش بیشتری برای حفظ سنتها میکنند.
- تأثیر فرهنگ میزبان بر نسل جوان: افراد زیر هجده سال بیشتر در تعامل با فرهنگ میزبان قرار میگیرند و به طور ناخودآگاه تحت تأثیر آن قرار میگیرند، که ممکن است درک آنها از فرهنگ کشور مبدا را تحت تاثیر قرار دهد.
مهاجران افغانستانی در تعامل با کشور میزبان به تدریج فرهنگ آن کشور را میپذیرند و آن را بخشی از هویت خود میدانند. آنها تلاش میکنند تا همزمان با حفظ فرهنگ اصلی خود، با فرهنگ میزبان نیز تعامل داشته باشند. اما برخی از مهاجران برای حفظ هویت فرهنگی و قومی خود جدایی را انتخاب کرده و سعی میکنند به طور کامل فرهنگ خود را حفظ کنند و حداقل تعامل را با فرهنگ کشور میزبان داشته باشند. این رویکرد ممکن است به انزوا و محرومیت اجتماعی منجر شود.
نتيجه گیری:
مهاجرت به کشورهای جدید، چالشهای زیادی را برای حفظ هویت قومی و فرهنگی مهاجران به همراه دارد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که افراد در مواجهه با جامعه جدید که دارای فرهنگ و زبان خاص خود است نوع دگرگونی در آنها به میان میآید. پذیرش فرهنگ دیگری که هیچ گونه آشنای با سابقه تاریخ آن را ندارند برای آنها امری سخت و دشوار است. افغانستان از لحاظ تکثر زبانی غنی است و مردم آن به زبانهای دری، پشتو، ازبکی، و … زبانها صحبت میکنند که هرکدام از این زبانها نشان دهنده هویت قومی خاص است.
در میان جوامع مهاجر عوامل همچون؛ سابقه تاریخی و میراثهای فرهنگی، زبان و ادبیات، مذهب و آداب و رسوم، پیوندهای خانوادگی و اجتماعی و سیاستهای دولت میزبان باعث تاگرایشهای قومی و فرهنگی در میان جوامع مهاجر در کشور میزبان تقویت شوند.
مهاجران افغانستانی تلاش میکنند تا رسومات، آداب و سنتهای فرهنگی خود از قبیل رسم و رواج ازدواج، غذاها و رفت و آمد در میان خود را در کشور میزبان که در آن اسکان دارند حفظ کنند. مهاجران افغانستانی در کشورهای میزبان که با زبان آنها صحبت میشود، مانند کشورهای ایران و پاکستان، در میان خود از زبانهای مادری خود استفاده میکنند. عدم سواد کافی یکی از مهمترین چالشهای مهاجران افغانستانی در کشورهای میزبان است که بر توانایی آنها در حفظ هویت فرهنگی تاثیر میگذارد. مهاجران افغان اگرچه از نظر قوه بشری فوقالعاده هستند، اما در زمینه سواد رسانهای ضعیف هستند. مهاجران افغان بیشتر در تطبیق با محیط جدید، بر شکل ظاهری و زبان خود تمرکز میکنند. آنها تلاش میکنند تا رسومات و سنتهای فرهنگی خود را در کنار فرهنگ جامعه میزبان حفظ کنند.
مهاجرین با چالشهای هویتی روبرو هستند و در پیوند بین فرهنگ کشور مبدأ و مقصد دچار تنش میشوند. با گذر زمان و تعامل با جامعه میزبان، نگرشها و ارزشهای مهاجران نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. تنوع قومی و فرهنگی میان مهاجران افغانستانی، باعث ایجاد تفاوتهای نگرشی در میان آنها میشود. مشکل دوری از خانواده و محیط آشنا یکی از مهمترین چالشهایی است که مهاجران با آن روبرو هستند، زیرا منجر به احساس تنهایی و انزوا میشود. علاوه بر این، مهاجران با چالشهای اقتصادی فزایندهای در یافتن شغل مناسب و تأمین نیازهای اساسی زندگی مواجه هستند. برای حمایت از این مهاجران، دولتها میتوانند از طریق ایجاد فرصتهای شغلی همکاری کنند.
در برخی از موارد نگرشهای منفی و تبعیض آمیز نسبت به مهاجرین در کشورهای میزبان وجود دارد که باید با آموزش و توسعه فرهنگ پذیرش، این نگرشها اصلاح شوند که تلاش برای ایجاد جوامع چند فرهنگی مسالمتآمیز یک امر ضروری است.
منابع:
1- نوربخش، یونس، (1387)، فرهنگ و قومیت مدلی برای ارتباطات فرهنگی در ايران. فصلنامه تحقيقات فرهنگي، سال اول، شماره ،4 زمستان ،1387 ص ص 78-67.
2- بشیری، حسن، فرزادمنش، شیما.(1401). گونه شناسی ادغام هویتی اقوام افغانستانی در جمهوري اسلامی ایران ) مطالعه موردي شهرستان دماوند. فصلنامه علمی مطالعات میان فرهنگی سال هفدهم بهار 1401 شماره: 50
3- میرزائی، حسین. 1396. راهبردهای فرهنگی پذیری و بهداشت روانی مهاجرین افغانستانی در شهرک قائم قم (مطالعهای انسانشناختی). پژوهشنامه مددکاری اجتماعی، سال دوم، بهار 1395، شماره: 7.
4- بایبوردی، اسماعیل، کریمیان، علیرضا. (1393)، جهانی شدن فرهنگ و تاثیر آن بر هویت ملی ایران، پژوهشنامه روابط بین الملل.
5- جنکینز، ریچارد. (1381)، هویت اجتماعی، ترجمه تورج یاراحمدی، تهران: انتشارات شیرازه.
6- شاطریان، محسن، نظری، حامد، امامعلیزاده، حسین. (1395)، بررسی رابطه ارزشهای فرهنگی و نگرش نسبت به مهاجرین افغانستانی (مورد مطالعه: شهروندان هجده سال و بالاتر شهر کاشان)، فصلنامه مطالعات میان فرهنگی، سال یازدهم، شماره: 29، ص ص 143-165.
7- عرفانیفرد، آمنه. (1402)، هویت اجتماعی در تقاطع مهاجرت (بررسی هویت هایبردی، بینابین و گسست در رمان گسل اثر ساسان قهرمان و مای نیم ایز لیلا اثر بیتا ملکوتی)، فصلنامه اجتماعیات در ادب فارسی، سال دوم شماره : 4، ص 45-58.
8- میرزائی، حسین. (1393)، هویت زبانی مهاجرین افغانستانی در ایران، مجله علمی پژوهشی «مطالعات اجتماعی ایران»، انجمن جامعه شناسی ایران دوره 8، شماره: 3.
9- محمدیان، مهرداد، و همکاران. (1383)، بررسی وضعیت سلامت روانی مهاجران افغانی مقیم تهران، فصلنامه اندیشه و رفتار، سال 5، شماره 1 و 2.
10- جمشیدیها، غلامرضا، علی بابایی، یحیی. (1381)، بررسی عوامل مؤثر بر بازگشت مهاجران افغانی با تأکید بر ساکنان شهرک گل شهر مشهد، نامه علوم اجتماعی، شماره: 20.
کفایت الله واحدی عضو فعال بنیاد جهانی سبزمنش
Comments are closed.