فلسطین، واقعیتها و فرصتها/ فلسطین مصطفی البرغوثی
فلسطین، واقعیتها و فرصتها/ فلسطین مصطفی البرغوثی
در سایه پیچدگیهای زیادی که مسئله فلسطین با آن مواجه است باید واقعیتهای اساسی که برای شرایط کنونی تعیین کننده است را مورد بررسی قرار داده و فرصتها، ابزارها و اهداف ضروری برای تغییر واقعیتها به نفع مردم فلسطین را پیش بینی کرد.
واقعیت اول آن است که سرسختی رژیم اشغالگر در توسعه شهرک سازی و تجاوزات وحشیانه علیه ملت فلسطین و تثبیت و تاکید وقیحانه آنها بر نظام تبعیض نژادی و آپارتایدی به ادامه عدم توازن قوا به نفع این رژیم بازمیگردد.
دوم آنکه تغییر توازن قوا محقق نمیگردد مگر با داشتن استراتژی ملی مبارزاتی برای مقابله با اشغالگری و نظام آپارتایدی و همچنین سازمان دهی برای ورود به مبارزه مردمی گسترده و متحد علیه دشمن.
واقعیت سوم ادامه درجا زدن و ایستادن در تونل اسلو و شرط بندی بر مذاکراتی که هرگز واقع نشده و یا امید داشتن به نقش آفرینی آمریکا که از جانبداری مطلق از اسرائیل دست برنخواهد داشت و این در واقع دور زدن در خلاء و شرط بندی بر سراب است.
مسئله چهارم آن است که ادامه اختلافات داخلی فلسطین از مهمترین دلایلی است که باعث به وجود آمدن عدم توازن قوا شده و از جمله عواملی است که دولتهای اسرائیل برای فرار از اجرای قطعنامههای بین المللی و عمل نکردن به هر روند سیاسی از آن استفاده نمودهاند.
پنجمین حقیقت اینکه هر گاه مسئله به فلسطین مربوط شود دولتها معیارهای دوگانه بین المللی اتخاذ میکنند، بیشتر طرفهای بین المللی به دنبال ثبات در منطقه خاورمیانه هستند حتی اگر به قیمت چشم پوشی از اشغالگری و سرکوب ملت فلسطین و جنایات جنگی که علیه آن مرتکب میشوند تمام شود. این طرفها تنها زمانی وارد عمل میشوند که ثبات منطقه با خطر مواجه شود چنانچه در جریان انتفاضه مردمی – فلسطینی اول شاهد آن بودیم.
ششمین واقعیت تحول گسترده جهانی در سطح مردمی و نسل جوان به نفع ملت فلسطین است که در فعالیتهای جنبش تحریم، موضعگیریهای دانشگاهی، احزاب، اتحادیهها و به خصوص در فعالیت نهادهای جامعه مدنی نمایان میشود. اما این تحول نیازمند آن است که به تاثیرات ملموس، یک رهبری فلسطینی متحد و روشن در رویکرد مبارزاتی و تعیین کننده در مخالفت با سازش بر سر منافع مردم فلسطین منتهی شود.
واقعیت هفتم آن است که اسرائیل با وجود برخورداری از توان نظامی فراوان، سلاح اتمی و برتری فناورانه و اقتصادی به جامعه رفاه طلب و ثروتمند تبدیل شده و تحمل درگیریهای گسترده و مستمر را ندارد. لذا با گذشت زمان سطح آمادگی آن برای تحمل خسارتهای ناشی از درگیری کاهش یافته است علاوه بر آنکه اسرائیل در مواجهه با تلفات جانی و اقتصادی و همچنین اخلاقی و معنوی نیز بسیار حساس است. همین حساسیتهای سه گانه به طور مداوم آمادگی اسرائیل برای استفاده از قوای قهریه را محدود کرده چرا که برای استفاده از آن باید هزینههایی پرداخت نماید.
هشتمین مسئله آن است که اسرائیل ساختار جسورانه پیشگام خود که در ابتدای جنبش صهیونیسم واجد آن بود را از دست داده و ثروت به دست آمده در پی سوء استفاده از اراضی اشغالی فلسطین و سرقت منابع آن و همچنین بهرهکشی از کارگران فلسطینی این جسارت را از میان برده است. در پیش گرفتن این رویه باعث پدید آمدن جامعهای مملو از تناقضات شده که همچنان رو به وخامت است و یکی از مظاهر آن نیازمندی چنین جامعهای به برگزاری 5 انتخابات در 4 سال است.
واقعیت نهم شناخته شدن اسرائیل به عنوان یک نظام آپارتایدی و همچنین قدرتی اشغالگر که پاکسازی نژادی و استعمار خانمان برانداز را در دستور کار خود قرار داده و باعث کاهش جایگاه آن شده است. همین مسئله افزایش و رشد روحیه طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت که هیچ قدرت نظامی با هر مقدار گستردگی نمیتواند آن را متوقف کند.
در راستای تلاش برای پیش بینی فرصتها و آینده پیشرو آنچه به روشنی به نظر میآید آن است که توازن قوایی که به نفع اسرائیل تغییر کرده در صورت تحقق عناصر یک استراتژی موفقیت آمیز نزد فلسطینیان شکست پذیر خواهد بود.
اولین این عناصر کنار گذاشتن توهمات پیشین در خصوص امکان دستیابی به راه حلی میانه با دولتهای نژاد پرست راستگرای اسرائیل و جنبش صهیونیسم است. در همین راستا آمادگی برای در پیش گرفتن یک مسیر ملی مقاومتی بدون هماهنگی با اشغالگران و کسب موافقت آنها ضروری است. این یعنی اتخاذ یک استراتژی ملی مبارزاتی به جای مسیر گذشته که با شکست مواجه شده است.
عنصر دوم پایان دادن به اختلافات داخلی فلسطین با تشکیل دادن یک رهبری ملی متحد شامل تمام نیروهای فلسطینی بر اساس استراتژی مذکور است. این رهبری ملی باید یک سازوکار مبتنی بر مشارکت دموکراتیک داشته که هیچ فرد، گروه یا سازمانی به تنهایی هدایت آن یا ادعای هدایتگری آن را نداشته باشد.
سومین عنصر بازگشت اعتماد مردم فلسطین از طریق انتخابات دمکراتیک آزاد برای تعیین رئیس جمهور و ترکیب مجلس ملی فلسطین در دو بخش خارجی و داخلی (مجلس قانون گذاری) آن است. این اتفاق جایگاه گذشته سازمان آزادی بخش فلسطین را به آن بازگردانده و نقش مبارزاتی و قدرت این سازمان برای نمایندگی از مردم فلسطین جهت مقابله با تعرض به حقوق آنها و جلوگیری از هر گونه ادعا از طرف هر قدرتی برای نمایندگی از مردم فلسطین را افزایش خواهد داد.
عنصر چهارم این استراتژی فلسطینی ایجاد یکپارچگی واقعی میان اجزای مختلف مردم فلسطینی و مبارزات آنان در داخل و خارج از اراضی اشغالی است. این یکپارچگی فضای وحدت میان قدس و فلسطین در نبردهای قدس، مسجد الاقصی و محله شیخ جراح را محقق مینماید.
پنجمین عنصر توجه ویژه به قیام گسترده جوانان فلسطینی در عرصه بین الملل برای بسیج جنبشهای همراهی با فلسطینیان و تحریم اسرائیل و ارتباط با جنبشهای مختلف به ویژه جنبشهای ترقی خواه در تمام جهان است. این شامل استفاده موثر از ابزارهای ارتباط جمعی میشود اما با روایتی متحد، سازماندهی فعال بر اساس پیام محوری و آزادی و عدم تمرکز بر انتشار، فعالیت و خلاقیت.
من شک ندارم که افقهای گستردهای برای مسئله فلسطین وجود دارد، افقهایی که بسیار وسیعتر از کوچه متعفن عادی سازی روابط است که اسرائیلیها میخواهند از آن برای شکست دادن ملت فلسطین استفاده کنند. کلید آینده در دست فلسطینیان است و نه دیگران اما هر کلیدی کارآیی ندارد مگر کسی آن را در دست گرفته و عقلی برای هدایت و ارادهای آزاد برای حرکت آن وجود داشته باشد.
Comments are closed.