دستیابی به صلح واقعی، با مفهوم و پایدار یکی از آرزوهای مهم و یگانه راه برای پایانبخشیدن به جنگ و ویرانی در افغانستان محسوب میشود. فراهمشدن زمینه گفتوگوهای مستقیم و مبتنی بر زمانبندی و آجندای مشخص میان نمایندهگان و تیمهای مذاکرهکننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان که دو طرف اصلی درگیریهای کنونی در کشور اند، یک گام مهم و امیدوارکننده برای دستیابی به صلح محسوب میشود. وضعیت پرآشوب و اسفبار کنونی افغانستان نشاندهنده آن است که جنگ و ویرانی به نفع هیچ جریان و هیچکس نیست و تنها دلالان جنگ و ویرانی از تداوم فتنه و نفاق در این کشور که به شدت محتاج صلح و همدیگرپذیری است، سود میبرند. مردم این سرزمین، متعلق به هر محیط، قوم، باور و جریانی که باشند، برای دستیابی به زندهگی آرام و آبرومندانه، بدون درک و پذیرش یکدیگر، زندهگی در کنار هم و ترجیحدهی تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز بر نفاق و کشتار یکدیگر، چارهای دیگری ندارند. یعنی، پایانبخشیدن به جنگ و کشتار و دستیابی به صلح واقعی، ارزشمند و ماندگار در افغانستان فقط یکی از گزینهها نه، بلکه یگانه گزینه برای نجات مردم و وطن از درد و رنج بیپایان و ویرانی است. مردمان ساکن در این سرزمین باید به جای تمرکز روی تفاوتها و مبدلنمودن تفاوتهای فطری و طبیعی به زمینههای اختلافات و نزاع، روی ارزشهای مشترک خود، از جمله دین و سرزمین مشترک، تمرکز کنند و به جای رد یکدیگر، یکدیگرپذیر باشند.
فرصت پیشآمده برای آغاز و تداوم گفتوگوهای صلح میان طرفهای مهم داخلی دخیل در جنگ افغانستان، امیدوارکننده و در عین حال به شدت آسیبپذیر است. بدون شک، اکثریت قاطع مردم افغانستان که بار سنگین جنگ و ویرانی را تحمل میکنند و از تداوم جنگ آسیب میبینند، آرزوی دستیابی به صلح و رهایی از شرایط غیرمصون و نامطمین کنونی را دارند. از سویی هم، دلالان جنگ و آنهایی که زندهگی ذلتبارشان با جنگ، کشتار و ویرانی گره خورده است، ممکن برای برای گرم نگهداشتن بازار جنگ و پیشبرد تجارت زشت و ویرانگر شان، از هر راه ممکن برای ناکامسازی گفتوگوهای صلح در این کشور استفاده کنند. بنابراین، لازم است تا طرفهای دخیل در جنگ ویرانگر افغانستان، بهویژه آنهایی که از طرفهای درگیر (دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان) نمایندهگی میکنند، متوجه مکلفیت و مسوولیت مهم و تاریخی خود باشند و با هوشیاری و برمبنای یک دید، باور و برنامه ارزشمند، فراگیر و عملی برای دستیابی به صلح ارزشمند و پایدار قدم بردارند.
بدون شک، در کشوری مثل افغانستان که جنگ، اختلافات و نزاعهای مداوم در آن و ماحول آن ریشههای عمیق دارد، زمینههای تداوم جنگ نسبت تحقق، تحکیم و تداوم صلح، با در نظرداشت موقعیت محیطی و جغرافیایی آن و پایینبودن سطح ظرفیت و تعهد ملی در میان اکثریت قاطع ساکنان این کشور، بیشتر فراهم است. بنابراین، برای پیروزی گفتوگوهای صلح و دستیابی به صلح واقعی، آبرومندانه و پایدار، تأکید و توسلجستن به عوامل و مسایل ذیل حتمی و حیاتی پنداشته میشود.
طرفهای درگیر و نمایندهگان و تیمهای گفتوگوکننده آنها باید دستیابی به صلح پایدار و با مفهوم را یگانه گزینه برای حضور و زندهگی آرام و آبرومندانه در کشور بدانند و با یک نیت و طرز دید روشن، معقول، عملی و مبتنی بر نیازمندیهای زمان و واقعیتهای موجود در کشور و جامعه وارد بحث شوند و به گفتوگوهای خود ادامه دهند. همچنان، باید تمام برنامهها، پیشنهادات و چانهزنیهای هدفمندانه برمبنای خواست مردم و نیازمندیهای واقعی کشور شکل بگیرد و تحقق یابد، نه برمبنای آجنداها و فرمایشات دیگران. اعضای تیمهای گفتوگوکننده، بهویژه آنهایی که از دولت جمهوری اسلامی افغانستان نمایندهگی میکنند، باید مطمین شوند که از درایت، ظرفیت و تعهد لازم برای انجام مکلفیت مهمی که به عهده دارند برخوردار اند. مراجع تصمیمگیر نیز باید متوجه حد ظرفیت و تعهد آنها در قبال پیشبرد مکلفیت سپرده شده برایشان باشند و برمبنای تعهد و درایت کاری تداوم حضور شان را در نظر گیرند، نه برمبنای وابستهگیهای خانوادهگی، گروهی و سیاسی.
اعضای تیمهای گفتوگوکننده باید نمایندهگی از طرفهای دخیل در درگیریهای مداوم افغانستان کنند و عضویت در این تیمها را یک امتیاز شخصی، خانوادهگی و گروهی و یا هم زمینهای برای کسب امتیازات فکر نکنند؛ بلکه آن را یک مکلفیت و مسوولیت مهم ملی و تاریخی بدانند. آنها باید با تعهد و تلاش هدفمندانه، مطابق خواستهای بر حق مردم و مبتنی بر واقعیتهای انکارناپذیر کشور و جامعه، پروسه و گفتوگوهای صلح را به حیث مراحل و قدمهای اجتنابناپذیر برای دستیابی به صلح بدانند، نه بخشی از یک پروژه پرمفاد برای عدهای از افراد و حلقات. باید توجه داشت که بازنگری باورها و برنامههای کاری برمبنای واقعیتهای اجتنابناپذیر موجود در کشور و مبتنی بر وسعت نظر و طرز تلقی مثبت و مفید، یکی از عوامل اساسی برای دستیابی به صلح واقعی پنداشته میشود.
درک و تحمل تفاوتها، درک متقابل، ارزشدهی به جان، مال و جایگاه یکدیگر و همچنان انتخاب همزیستی مسالمتآمیز به حیث یک رویکرد اجتنابناپذیر انسانی در زندهگی فردی، اجتماعی و سیاسی، برای حل تنشهای و دستیابی به صلح و آرامش نیاز جدی پنداشته میشود. باورمندبودن به کثرتگرایی، دوریجستن از انحصار فرصتها و فراهمسازی زمینههای حضور تمام مردم در چارچوب و ساختار نظام قانونمند کشور و پیشبینی مکانیسمهای عملی برای تشریک مساعی میان مردمان ساکن در این سرزمین در راستای اعمار مجدد کشور شان، از جمله نیازهای اساسی برای اعتمادسازی، کاهش اختلاف و فراهمسازی زمینههای نزدیکی در میان مردم، بهویژه طرفهای دخیل در جنگ و نزاع مداوم و ویرانگر افغانستان محسوب میشود. خودگذری هدفمندانه و به مورد و پذیرش دیگران برای نزدیکی جریانهای متفاوت، مخالف و حتا دشمن و حل اختلافات اساسی در میان آنها نیاز پنداشته میشود.
انعطافپذیری، دوریجستن از تفوقطلبیهای ناموجه و ترجیحدهی تماس و تفاهم بر تقابل و تنش، نمایانگر نیت نیک و ظرفیت واقعی انسانها و جوامع انسانی است و برای ختم جنگ و دستیابی به صلح پایدار و مفید برای همه از جمله نیازهای اساسی پنداشته میشود. طرفهای گفتوگوکننده، بهویژه کسانی که از آدرس دولت جمهوری اسلامی افغانستان نمایندهگی میکنند، باید با کنار گذاشتن تفاوتها و مباحث و مسایل شخصی و سلیقهای، در محوریت یک آجندا و طرح ارزشمند و عملی ملی کنار هم قرار بگیرند و روی حفظ ارزشها و دستآوردهای اساسی وطن و مردم تأکید داشته باشند.
البته، باید توجه داشت که دستیابی به صلح و آرامش تنها به معنای به زمین گذاشتن اسلحه، تغییر جهت اسلحه، تغییر موقعیت یا رنگ بیرق و یا هم متوقفشدن آتش از گلوی توپ و تفنگ نیست؛ بلکه گلوهای انسانهای ساکن در این سرزمین نیز باید به جای بیروندهی واژهها، جملات و موضوعات نامناسب، حساسیتبرانگیز، توهینآمیز و زشت، مسایل و مفاهیم ارزشمند، صلحجویانه، صمیمانه و مفید را بیرون دهند و همه به جای جنگ، نفاق و یکدیگرکشی، صلح، اتفاق و یکدیگرپذیری را زمزمه کنند. همه باید با درنظرداشت حد ویرانگری جنگ و یکدیگرکشی، اهمیت صلح و آشتی پایدار و آبرومندانه را خوب درک نموده باشند و در زندهگی عملی تبارز دهند. صلحخواهی و باور مبتنی بر درک و پذیرش متقابل و همزیستی مسالمتآمیز باید در ذهن و باور انسانهای ساکن در این سرزمین، بهویژه طرفهای دخیل در جنگ و نزاع، نهادینه گردد و صلح دوستی، صلحخواهی و یکدیگرپذیری از جمله مفاهیم و ارزشهای قابل درک و قابل پذیرش برای همه پنداشته شود.
یعنی، باید موضوع صلح و حضور در مباحث و گفتوگوهای صلح به حیث یک زمینه تظاهر، امتیازطلبی و کسب امتیاز تلقی نشود و هر قدم برای نزدیکی و رسیدن به صلح به گونه دقیق و آگاهانه برداشته شود و هر واژه و مفهوم به گونه هدفمندانه و به مورد برای دستیابی به صلح مطرح گردد. تمام طرفهای دخیل در پروسه صلح افغانستان، بهویژه طرفهای گفتوگوکننده باید با یک رویکرد و طرز تلقی مثبت، مفید و مبتنی بر واقعیتهای جامعه، کشور و زمان و همچنان با اعتقاد و باورمندی کامل به صلح و تلاشهای صلحخواهانه وارد پروسه گفتوگوهای صلح شده باشند. آنها باید ارزشها، منافع و اولویتهای ملی را بر باورها، توقعات و منافع فردی، خانوادهگی و گروهی خود ترجیح دهند تا نتایج این پروسه برای مردم و مملکت مهم و مفید باشد.
همچنان، لازم است تا درک متقابل، درک و پذیرش تفاوتها و متعهدبودن به یکدیگرپذیری و همزیستی مسالمتآمیز در سرزمین مشترک به حیث اصول و باورهای اساسی برای دستیابی به صلح ارزشمند و ماندگار پنداشته شود. در نهایت، باید توجه داشت که از جنگ همه، به جز دلالان جنگ، آسیب میبینند و از صلح همه، به غیر از دلالان جنگ و ویرانی، منفعت، آرامش و آسایش به دست میآروند. بنابراین، باید دانست که برای پایانبخشیدن به جنگ، ویرانی و یکدیگرکشی در افغانستان و دستیابی به صلح، آرامش و زندهگی آبرومندانه در این کشور، چارهای جز درک، پذیرش و تحمل یکدیگر، مثبتنگری، صلحخواهی، تلاش مشترک برای دستیابی به یک سرزمین آرام و آباد و همزیستی مسالمتآمیز وجود ندارد. یعنی، با تفوقطلبی، امتیازخواهیهای ناموجه، تمرکز روی آجنداهای متفاوت و دنبالنمودن راههای مختلف، دستیابی به صلح و ثبات میسر نخواهد بود. صلح و ثبات، با تماس و تفاهم، قانونمداری و یکدیگرپذیری، درک و تحمل تفاوتها، قناعت به حقوق خود و احترام به جان، جایگاه و حقوق دیگران و تلاش مشترک برای انجام مکلفیتهای مشترک در وطن دستیافتنی است؛ مسایل و عملکردهایی که ماهیت واقعی زندهگی انسانی و تصویر آیدهآل یک جامعه ارزشمند و ارزشمدار را به نمایش میگذارد.

Comments are closed.