چند روزپیش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان طی اعلامیه ای از افزایش خشونت ها و قتل های هدفمند سخن گفته است. بر اساس گزارش کمیسیون در شش ماه نخست امسال 533 مورد ترور هدفمند صورت گرفته است که در نوع خود بی سابقه دانسته شده است. اگرچه در مجموع طی نیمه اول امسال و همزمان با شتاب گرفتن روند صلح خشونت ها به شدت افزایش یافته است ولی افزایش قتل های هدفمند و زنجیره ای مایه نگرانی بسیار است. طبیعی است که هرچه این گونه قتل ها بیشتر می شود به همان میزان ضعف نیروهای سیستم کشفی و امنیتی کشور بیشتر برملا می گردد. به عبارت دیگر افزایش قتل های زنجیره ای آن هم در درون شهرهایی چون کابل نشانه واضح ضعف سیستم استخباراتی و کشفی ما است.
تنها دیروز همزمان با نشر گزارش کمیسیون حقوق بشر افغانستان یکی از اعضای کمیسیون دسترسی به اطلاعات و هم چنین دو تن از مقامات عدلی وزارت دفاع ملی مورد حمله مسلحانه قرار گرفتند که عضو کمیسیون دسترسی به اطلاعات جان سالم بدر برد؛ ولی دو تن از سارنوالان وزارت دفاع ملی به شهادت رسیدند. در ماه های گذشته برخی از چهره های مشهور دینی که مخالف حملات طالبان بودند و هم چنین تعدادی از چهره های فعال حقوق بشر و جامعه مدنی مورد حملات تروریستی قرار گرفته اند و جان باخته اند. در روزهای گذشته تصاویری از حملات انفرادی طالبان بر نیروهای امنیتی در سطح شهر کابل نیز منتشر شد. این حملات نشان می دهد که دشمن شیوه های جدیدی را برای ایجاد رعب و وحشت و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در پیش گرفته است.
اما واقعیت این است که متاسفانه تدابیر از سوی نهادهای امنیتی در برابر این گونه حملات و قتل های هدفمند یا وجود ندارد و یا بسیار ضعیف است. حملاتی که در ماه های اخیر علیه افراد در قلب پایتخت کشور صورت گرفته است نه تنها یک چالش بزرگ علیه امنیت و آسایش پایتخت نشینان است بلکه یک چالش عینی و نزدیک در برابر نهادهای امنیتی نیز هست. واقعا برای نهادهای امنیتی جای بسی شرمندگی است که مقامات و پرسنل نهادهای دولتی در پیش چشمان آن ها به قتل می رسند؛ ولی حتی ردی از عاملان و مسببان این گونه حوادث شناخته نمی شود.
اگرچه کشور ما در وضعیت اضطراری به سر می برد و چالش ناامنی در سراسر کشور عوامل و دلایلی دارد که از توان نیروهای امنیتی افغانستان خارج است. اما کشتار هدفمند و قتل های زنجیره ای در قلب پایتخت کشور امری نیست که از آن بتوان چشم پوشی کرد. نهادهای امنیتی به خصوص پلیس و امنیت ملی در برابر این گونه حملات مسولیت دارند و باید پاسخگو باشند. امری که متاسفانه که همواره از ضعف ها و ناکارآمدی ها چشم پوشی صورت می گیرد.
حملات خونین انتحاری در سال های گذشته علیه مردم بی دفاع و بی گناه در شهر کابل هم چنان بلاتکلیف باقی مانده است و گزارش روشن از این گونه حملات به مردم داده نشده است. در عین حالی که تا کنون کمیسیون های متعددی پس از هر حمله تشکیل گردیده است ولی نتایج کار کمیسیون ها هم چنان در هاله ای از ابهام باقی مانده و برای مردم روشن نشده است.
دلیل این همه قتل و کشتار در پایتخت از سوی دشنان ریشه در ضعف نهادهای امنیتی دارد و ضعف نهادهای امنیتی نیز ریشه در مداخلات سیاسی در تقرری های مقامات امنیتی دارد. متاسفانه باید اذعان کرد که نهادهای امنیتی ما هم چنان تقسیم شده میان زورمندان و رهبران سیاسی است. به گونه ای که دروازه برخی از بخش های نهادهای امنیتی بروی بخشی از مردم افغانستان و افراد شایسته هم چنان مسدود است. باید اذعان کرد که هنوز مسایل قومی و سیاسی و جناحی در تمام بخش های حکومت به خصوص در بخش امنیت حرف اول را می زند. از همین رو تا زمانی که این گونه مسایل در نهادهای امنیتی حل نگردد ضعف های امنیتی و کشفی نیز جبران نخواهد شد. البته این بخشی از مشکلات و چالش های نهادهای امنیتی است. مشکلات دیگری نیز هست که عملکرد نهادهای امنیتی را با ضعف های متعدد مواجه می سازد. وقایعی که در کابل هر شبانه روز اتفاق می افتد اگر در کشورهای دیگر صورت گیرد تمام مقامات مسول باید یا استعفا دهند و یا برکنار شوند. ولی در کشور ما هیچ اتفاقی نمی افتد و بر ضعف ها و ناکارآمدی ها تحت فشار حامیان قدرتمند سیاسی هم چنان سرپوش گذاشته می شود. (م. هدایت)
مطلب قبلی
Comments are closed.