مدتی است که حضور طالبان در گفتگوهای یک جانبه صلح در برخی از پایتخت های کشورهای دور و نزدیک، نوعی ذوق زدگی در میان اهل سیاست به وجود آورده است. کسانی که در این گفتگوها حضور داشته اند، فکر می کنند که احتمالا تغییری در پالیسی های طالبان به وجود آمده است. این گونه افراد تا حد پریشان گویی و خوش خیالی نیز در روزهای اخیر و به خصوص در حاشیه اجلاس مسکو پیش رفته اند؛ اما اکنون که ذوق زدگی ها فروکش کرده است و خوش و بش کردن با طالبان در حاشیه اجلاس مسکو به تاریخ پیوسته است، تازه فهمیده اند که دچار چه خبطی شده اند.
بر اساس برخی گزارش ها تعدادی از کسانی که در اجلاس مسکو شرکت کردند و علیه دولت افغانستان و نهادهای اساسی دولت، هم گام با طالبان، شعار دادند و خواب هایی چون دولت موقت و مذاکره بر سر مواد قانون اساسی را مطرح کردند، اکنون به شدت دچار عذاب وجدان شده اند و گفته اند که این نشست جز دستاوردهایی که برای طالبان داشته است، برای دیگران چیزی جز سرافکندگی در بر نداشته است. رییس جمهور پیشین افغانستان پس از بازگشت از مسکو با ایده دولت موقت و عبوری آشکارا مخالفت کرد.
پس از اجلاس مسکو پاکستان نیز در صف ذوق زدگان پیوست و خواست عقب ماندگی خود را از کاروان صلح با دعوت از برخی از سران طالبان جبران کند؛ اما به زودی این کشور تحت فشارهای ایالات متحده و ملل متحد قرار گرفت و پس از شکایت رسمی افغانستان از این کشور به خاطر دادن ویزه ورود به آن دسته از رهبران طالبان که در لیست سیاه ملل متحد قرار دارند، سفر این گروه از طالبان به پاکستان لغو گردید. گفته می شود که پاکستان ماه ها روی این موضوع کار کرده بود و مترصد بود که در یک زمان عدم حمایت خود از طالبان را اعلان کنند و تلویحا به هم پیمانان دیرین خود بفهماند که گویا طالبان ربطی به پاکستان ندارد و دامن ما از اول پاک بوده است؛ اما اکنون این کشور تصمیم گرفته است که از این بازی مضحک دست بردارد. لغو سفر هیأت طالبان به پاکستان نشان داد که پاکستان و هر کشور دیگری نمی تواند، روندهای سیاسی افغانستان را مطابق میل خود به پیش ببرد. اکنون بسیار واضح شده است که اعتراض افغانستان کارگر افتاده است و پاکستان متوجه عواقب کار خود شده است. اگر در جهان بی نظمی حاکم نباشد و همه دولت ها تابع حقوق بین الملل و پروتکل های بین المللی بوده و هرکس در قبال کاری که انجام داده اند، پاسخگو باشند، سفر هیات طالبان در همه کشورهای منطقه از جمله تهران، قطر، مسکو و … قابل تعقیب است.
به نظر می رسد که همه کسانی که در طی سال ها از طالبان حمایت های مادی و معنوی کرده اند، به زودی از کرده خویش پشیمان خواهند شد. کسانی که تا کنون از طالبان به گمان این که این گروه می تواند منافع آن ها را تامین کند و به همین جهت از این گروه حمایت کرده اند، از ماهیت تفکر و ایدئولوژی این گروه شناخت درستی ندارند. هم چنین کسانی که به تازگی تحت تاثیر طالبان قرار گرفته اند و فاصله تفکر طالبانی با نظام جدید افغانستان را بسیار کم می دانند، اساسا با ماهیت افراطیت مذهبی که زیربنای تیوری و عمل طالبان را شکل می دهد، آشنایی ندارند.
واقعیت این است که این هیولای هفت سر همگان را روزی پشیمان خواهد کرد. اما ترس از آن است که ممکن است آن زمان دیر شود و دیگر نتوان این همه خوش خیالی ها را جبران کرد. طالبان و تفکر طالبانی بستر اصلی رشد همه گروه های تروریستی است و این تفکر هم چون ویروسی است که هر جا نفوذ کند، آن جا را آلوده به بیماری تروریسم خواهد کرد. آلوده شدن به این ویروس به هر شکلی که باشد، پشیمانی به بار می آورد. این قاعده هیچ استثنایی نخواهد داشت. پاکستان دیر یا زود در کام این هیولای دست آموز خود فرو خواهد رفت و روزی این بیماری دامنش را خواهد گرفت. اما آن روز است که دیگر پشیمانی سودی نخواهد بخشید. نه تنها پاکستان بلکه همه کشورها و کسانی که به نحوی در رشد و تقویت این گروه نقش داشته اند و یا با این گروه سمپاتی دارند، روزی پشیمان خواهند شد.
محمد هدایت
Comments are closed.