برآیند ناخواسته اجلاس مسکو
اجلاس دو روزه صلح مسکو با حضور نمایندگان گروههای سیاسی افغانستان و طالبان در ابتدای برگزاری آن، تب و تابهای بسیاری را برانگیخت و خیلیها را مرعوب خود ساخت. فضای خالی رسانهای و هیاهوی برخاسته از مذاکرات شش روزه زلمی خلیلزاد و طالبان بر تقویت ارعاب افکار عمومی افزوده بود. بسیاری از رهبران جهادی و سیاسیون بازمانده از قدرت به سادگی و به طور شگفتانگیزی شکار این هیاهو شدند و سر از پا نشناخته به مسکو شتافتند و دشمنان دیروز را در آغوش کشیدند. این نشست اما، برخلاف انتظارات برگزارکنندگان و شرکت کنندگان، نتایجی در پی داشت که به استحکام نظام سیاسی افغانستان و مقبولیت قانونی اساسی فعلی انجامید. اجلاس مسکو نه تنها برای نظام موجود افغانستان بلکه برای همه طرف های قضیه افغانستان نتایج مثبت داشت، بجز برای کسانی که به عنوان نمایندگان احزاب سیاسی و سران جهادی در آن شرکت کرده بودند.
اجلاس مسکو برای روسیه این فایده را داشت که پرستیژ آن کشور را در عرصه روابط بین الملل بالا برد و یک بار دیگر آن را در قامت یک قطب قدرت در برابر ایالات متحده قرار داد و حتی یک سروگردن بالاتر از این کشور نشان داد. زیرا ایالات متحده به تنهایی و به گفته لاوروف وزیر خارجه روسیه، در پشت درهای بسته با نمایندگان طالبان مذاکره کرد ولی روسیه توانست یک جمع کلانتر و کسانی را که تا دیروز افتخار مبارزه با تروریسم و جهاد در برابر شوروی سابق را در کارنامه خویش یدک میکشیدند، به مسکو کشاند و رو در روی طالبان و در مرتبه بسیار نازلتر از آن قرار داد.
طبیعی است که کشورهایی چون پاکستان به عنوان حامی اصلی طالبان و دیگر کشورهایی چون ایران که در مسایل بین المللی هم پیمان با روسیه هستند و با طالبان روابط حسنه دارند، نیز از این اجلاس سود بردند و از پیامدهای آن خرسند هستند. زیرا اینک مرغ دستآموز خویش را در حال پرواز میبینند.
این واقعیت را نباید نادیده انگاشت که گروه طالبان به عنوان طرف اصلی مذاکرات مسکو بیشترین سود را از این اجلاس برد. طالبان به عنوان یک گروه سیاسی و بازیگر مطرح در عرصه بین المللی و منطقهای ظهور کرد و از انزوای سیاسی بر آمد. در این اجلاس، این گروه طالبان نبود که به مسکو برای مذاکره آمده بود، بلکه سران احزاب سیاسی و تعدادی از چهرههای جهادی بودند که به مسکو رفتند و اکنون بدون هیچ دستاورد مهمی به کشور بر میگردند.
ایالات متحده اگرچه در ظاهر در برابر روسیه کم آورد و برای اولین بار جایگاه خود را به عنوان سوپر پاور در عرصه بین الملل از دست داد. اما توانست با رضایت دادن به اجلاس مسکو، وزن سیاسی هم پیمانان خود را بیازماید. اکنون این کشور می تواند با دید روشن تر در باره آینده حضور و یا عدم حضور خود در افغانستان تصمیم بگیرد.
کسانی که به عنوان نمایندگان احزاب سیاسی در این اجلاس شرکت کرده بودند، علاوه بر این که با دنیایی از تناقض و پراکنده گویی ظاهر شدند، پس از ختم اجلاس هیچ دستاوردی نداشتند. چون هیچ آجندای مشترکی برای چانهزنی نداشتند و هیچ پیام واضحی برای طالبان و حامیان بین المللی آن نداشتند. نه تنها دستاوردی نداشتند بلکه از موقعیت گذشته خویش بسیار کوتاه آمدند و در قامت تاییدکنندگان آرمانهای طالبانی ظاهر شدند.
در این میان اما نظام سیاسی و ساختار موجود به مثابه تنها گزینه مردم افغانستان نهادینه گردید. حمایتهای مردمی در سراسر کشور از نیروهای امنیتی و نظام در واکنش به سخنان نماینده طالبان در اجلاس مسکو مبنی بر رد قانون اساسی و انحلال اردو، نشانه آشکار بر ظهور یک اجماع بی سابقه در حمایت از نظام سیاسی کشور و قانون اساسی موجود است. علاوه بر آن تغییر دیدگاه ایالات متحده که از زبان وزیر خارجه آن کشور با رییس جمهور غنی بیان شده است و نیز سخنان احتیاطآمیز دونالد ترامپ در سخنرانی سالانه اش، به خوبی نشان میدهد که دنیا هنوز خطر تروریسم را از یاد نبرده است و در برابر آن حساس است. در همین راستا حکومت افغانستان نیز علیرغم رفتن در مسیر دشوار کنونی، به عنوان تنها نماینده قانونی و حقوقی مردم افغانستان، جایگاه خود را تثبیت کرد.
بدین ترتیب اجماع عمومی بر حمایت از نظام موجود و مردود شمردن هرگونه بدیل برای نظام موجود و کاهش میزان مقبولیت کسانی که سرنگونی نظام و یا حکومت موقت را خواب می بینند، برآیند ناخواستهای بود که از اجلاس مسکو به جا ماند. اینک همه چیز بستگی به عملکرد دولت و نحوه مدیریت وضعیت از سوی آن دارد. امیدواریم که حکومت از وفاق ملی موجود به خوبی پاسداری کرده و به مطالبات اساسی و بنیادین مردم افغانستان بیش از هر زمان دیگر توجه کند. پاسخگویی به مطالبات مردم و تلاش برای برقراری عدالت و توازن و اتکا به قدرت مردم، تنها راه باقی مانده و بهترین تضمین برای بقای نظام است.
محمد هدایت
Comments are closed.