هرات باستان؛ مرکز تمدُّن دیروز و طعمۀ جاهلیت امروز
هرات باستان در طول تاریخ از مراکز دانش و تمدُّن بوده و گزاف نیست که خاک این خطۀ باستانی را نگین خراسان و خمیرۀ دانش گفتهاند. اما چرا دیروز تا امروز این خطۀ باستانی تفاوت حیرتانگیز دارد؟ تفاوتی که دلها را دریای خون میسازد و جگرها را میکفاند!
تصویری از هرات دیروز:
توانایی سرزمین هرات در گذشتههای تاریخ در تولید دانش و معرفت به حدی بوده که در گذار زمان، دانشپژوهانی از اطراف و اکناف منطقه و جهان، چون یحیی بن عمار سجستانی، امام المشککین فخر الدین رازی، مولانا سعد الدین تفتازانی، مولانا نور الدین عبد الرحمن جامی، مولانا حسین واعظ کاشفی، مولانا عبد الله هاتفی، مولانا معین الدین محمد فراهی و دیگران را به دامان خود کشانده و با مهر و ایثار، نوازش شان داده است.
سرزمین بابرکت هرات باستان، این مردان بزرگ را از دانش و تمدُّن خویش بهرهور گردانید؛ طوری که آنان به دانش و تمدن این خاک تابناک به جایگاه متعالی رسیدند و این مرکز اندیشه و آموزش نیز، به وجود آن مردان بزرگ، در منطقه و جهان، زینت و شهرت مضاعف یافت.
هرات باستان، سلاجقۀ خیمهنشین را مدافع دانش و تفقُّه گردانید؛ طوری که خواجه نظام الملک شان به احداث نظامیههایی از مشرق تا مغرب پرداخت و سردمدار دانش و تمدُّن جهان گردید.
هرات باستان از سلالۀ تیمور گورکان، قساوتمندترین چهرۀ تاریخ، دانشپرورترین شاهان و هنرمندترین شهزادگان، چون سلطان حسین بایقرا، شهزاده بایسنقر میرزا و دیگران را در دامان دانشپرور خویش، پرورش داد و تُرکتباری چون امیر علیشیر نوایی را خدمتگزار بلافصل زبان و ادب پارسی و عرفان اسلامی گردانید.
هرات باستان، احمدشاه ابدالی را کشورگشایی ساخت که به تمدن این سرزمین ادب خیز، انس و الفتی تمام داشت و به زبان زیبای فارسی دری شعر میسرود. فرزندش تیمور را در دامان خویش، برای تاج و تخت اهلیت بخشید و او را فرمانروای کابل زمین و خراسان بزرگ گردانید.
تصویری از هرات امروز:
اما امروزه، هرات باستان، در برابر یورش جاهلیت پیر (قومگرایی معاصر) دست و پنجه نرم میکند؛ جاهلیتی که دانش و تمدُّن را به رسمیت نمیشناسد و به دین و شریعت الهی پایبندی نشان نمیدهد؛ بلکه پیروان خود را به سوی برتری جویی کاذب و کفرگونهیی فرا میخواند تا در لجنزار قومپرستی متعفِّن و بدبوی، غرق شان سازد.
هرات باستان، امروز به دست آزمندان بیدانشی رنج میبرد که به اثر ساخت و باخت با حلقات قومپرست بالاتر، آیینهدار قانون شکنی و قانون گریزی در سطح کشور شناخته شدهاند؛ آزمندانی که زورمندی شان بر قوانین دادستانی میچربد و بر فیصلههای دادگاه و عدالت، سبقت میگیرد؛ طوری که مجرمان را از پنجۀ محاکمه برائت میدهند و بر سپاهیان امنیت مردم شلیک میکنند.
هرات باستان، امروز در هالهیی از تعصُّب زبانی ریشهدار در جاهلیت کوری احاطه شده است؛ جاهلیت نمکناشناسی که حاضر نیست حتی در نهادهای اکادمیک این مرکز دانش و تمدُّن، زبان مناجاتهای ملکوتی پرسوز پیر هرات، شیخ الاسلام انصاری را به رسمیت بشناسد و گوش ناشنوای آن، طاقت شنیدن نوای دلنواز بهارستان مولانا عبد الرحمن جامی را ندارد! بلکه آرزو دارد، شیپور انحطاط قبیله بر ترنُّم مدینۀ فاضله، تسلُّط یابد!
هرات باستان، امروز مورد هجوم زورگویی قُلدران وحشی صفتی قرار گرفته که بر شکوفایی معرفت و معارف آن یورش میبرند و آرزو دارند، مراکز آموزشی و اکادمیک این مهد دانش و تمدّن، جایگاه خودکامگیهای جاهلی و محل تطبیق مقاصد شوم کورمغزان بیدانش باشد. اینان میکوشند، نهادهای آموزش و پرورش و مراکز اکادمیک را جایگاه برآوردهشدن اهداف شوم سیاسی و بهرهبرداریهای مادی خویش قرار دهند و آرزو دارند بدین گونه به تثبیت حاکمیت تبارگرایانه قبیلوی دست یابند.
سخنی با دوستداران هرات:
فرزندان اصیل و دوستداران مهد دانش و تمدُّن، هرات باستان، باید بدانند که اظهار عجز در برابر زورمندان تمدُّنستیز، جفای بزرگی بر تاریخ و هُویّت این سرزمین دانشخیز و تمدُّن آفرین است. لذا باید همچون کوه در برابر بادهای زمستانی بایستند تا بهاری فرا به ارمغان آورند که شکوفایی تمدُّن و فرهنگ را با خود داشته باشد.
فرزندان هرات باستان، میراثدار تمدُّن بزرگ و ادب گرانبهایی هستند که ریشهیی بیش از هزار سال دارد؛ تمدنی که اساس مایۀ آن را اندیشههای الهی و شریعت آسمانی شکل داده است. این تمدن و فرهنگ، از هر باد و بارانی گزند نیابد و در برابر هر سیل سیاه و آزمند، ثابت و پایدار خواهد ماند. هرچند جاهلان یاوه بافند، حق جایگاه خویش را خواهد گرفت و باطل نابودشدنی است.
سخنی با تمدُّن ستیزان
زورگویان تمدُّن ستیز باید بدانند که فرهنگ و تمدُّن، سرمایۀ مشترکی است که همگان میتوانند در آن شریک باشند. بهتر است به عوض فرهنگ ستیزی و تمدُّن گریزی، به تمدُّن باستانی و معنویتپرور این مرز و بوم که ریشه در آیین آسمانی و شریعت الهی دارد، انس بگیرند و خویشتن را با تمدُّن ستیزی و فرهنگ گریزی، از قافلۀ تمدن دور نگه ندارند. از داشتههای ارزشمند و سترگ زبان شیرین و فصیح فارسی دری بهره بگیرند و با آن نستیزند که ستیز با این زبان، ستیز با معنویت و دانش و تمدُّن است.
آرزوی تسلُّط فرهنگ خیمه و بیابان بر تمدُّنی که بُنمایه از منابع الهی و آسمانی دارد، جز آب در هاون کوبیدن و رسوایی ستیزندگان، چیز دیگری نخواهد بود. این عمل بسی نابخردانه است و پشت پا زدن به نعمات الهی محسوب میشود که جز خساره برای خود و دیگران ثمره و نتیجهیی نخواهد داشت.
مقام پرستانی که برای به دست آوردن جایگاه سیاسی و دستبرد مادیات، حاضر اند با تمدن و فرهنگ و ادبیاتی که با آن بزرگ شدهاند در ستیز باشند، باید بدانند که تاریخ در بارۀ اعمال و حرکات شان قضاوت خواهد کرد و نیز از ستم و تبعیضی که بر دیگران روا میدارند، در روز رستاخیز بزرگ در پیشگاه مالک یوم الدین، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
Comments are closed.