قبلا تره کی و امین و کارمل و نجیب، امروز عطا و عبدالله و دوستم و غنی. آیا باید منتظر تکرار تاریخ چهار دهه ی قبل و عواقب و تبعات بسیار از فرو ریختن صلح و امنیت نسبی در ولایات شمالی کشور باشیم؟
کودتاهای 4 دهه ی قبل و آشفتگی سیاسی میان حزب خلق و پرچمی ها و خیانت های مکرر درون حزبی که به کودتاهای نورمحمد تره کی، حفیظ الله امین، ببرک کارمل و داکتر نجیب که نابسامانی و عدم امنیت روانی و نگرانی افکار عمومی را به بالاترین میزان خود در طول تاریخ افغانستان رسانید؛ در نهایت یک فاجعه تارخی را رقم زد و منجر به ورود ارتش سرخ شوروی، ظهور طالبان و سپس استعمار توسط امریکا شد.
متاسفانه این تاریخ ها و تقویم ها صرفا به گزافه گویی و خودستایی سران مجاهدین و برخی سوء استفاده ها از امتیازات جهاد و شهادت طلبی محدود شده است و درس عبرتی در پی نداشته چرا که اینک با گذشت 4 دهه شاهد تکرار تاریخ هستیم.
درحال حاضر که خاک افغانستان تبدیل به میدان جنگ نیابتی و رقابت و سبقت جویی رقبای دیرینه و ابرقدرت های شرق و غرب و کشورهای منطقه شده است و پیش از هر زمان دیگری، هوشیاری ارگ نشینان و مجاهدین و اتحاد شمال و مرکز و جنوب را می طلبد؛ عطا محمد نور، دوستم، عبدالله و اشرف غنی کمر به نابودی ته مانده های استقلال و حاکمیت ملی بسته اند!
رایزنی های مستقل و جداگانه ی جنرال ازبک ها، عبدالرشید دوستم با روسای جمهور روسیه، ترکیه، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، ایران و چین در راستای جلب حمایت آنان در آدرسی خارج از ارگ و کناره گیری از مرکزیت حکومت نشانگر عمق اختلافات و تشدید تنش های وی با اشرف غنی و مشکلات متععد در انتخابات آتی است که قطعا به نفع صفحات شمال نخواهد بود.
در همین راستا قمار عطا محمد نور و عبدالله ظاهرا بر سر ولایت بلخ و درواقع بر سر جایگاه حکومتی غیر پشتون و پایگاه مردمی خود و نیز چوب حراج زدن به اعتبار حزب جمعیت اسلامی و خانه جنگی تاجیک ها، منجر به حواس پرتی و روی گردانی آنان از خطرهای بیخ گوش صفحات شمال شده است.
فارغ از هرگونه حمایت یا انتقاد جانبدارانه از طرف های دعوا بر سر مزار شریف یا شبرغان و جوزجان یا چوکی های خالی و بلااستفاده ی ارگ ریاست جمهوری، باید هشدار داد که اگر…
اگر زمزمه های به گوش رسیده از لشگرکشی نماینده ی اشرف غنی با کندک 111 کابل برای به کرسی نشاندن والی جدید بلخ صحت داشته باشد و نمود یابد؛ باید منتظر تکرار تاریخ چهار دهه ی قبل و عواقب و تبعات بسیار از فرو ریختن صلح و امنیت نسبی در ولایات شمالی شد که اینگونه توسط بزرگان به بازی گرفته شده است. (afghanpaper حکومت افغانستان باید از رنگی کار بگیرد و نگذارد استفاده جویان نظم عمومی را برهم زند و فضای سیاسی به فضای قومی تبدیل شود. بمیان و جدی شدن بحث قومی عواقب خطرناکی دارد که جبرانش غیر ممکن به نظر میرسد. هر دو طرف درگیر در قضیه باید منافع کشور را درنظر گیرند تا منافع مقطعی و زودگذر سیاسی و رقابت بیجای قومی شان را…
Comments are closed.