وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

ضعف بنیادین ساختار شاروالی در افغانستان

تاسیس نهاد شاروالی در افغانستان براساس آموزه‌های دموکراتیک بشری در ماده یکصد و چهل و یکم قانون اساسی، برای اداره امور شهری، پیش بینی شده است و به همین ترتیب، شاروال و اعضای مجلس شاروالی، از طریق انتخابات آزاد، عمومی، سری و مستقیم انتخاب و گزینش می ‎شوند. اولین نکته که لازم است به آن پرداخته شود، نا انتخابی بودن شاروالی کابل می ‎باشد. شاروالی کابل به عنوان شاروالی پایتخت کشور نه تنها لازم، بلکه ضروری است تا براساس انتخابات وعده داده شده در قانون اساسی شکل می‌گرفت و شهروندان کابل اولین انتخاب شاروالی و شورای آن را به صورت دموکراتیک تجربه می نمود. متاسفانه تا هم اکنون که چندین سال از تصویب قانون اساسی کشور می گذرد ماده یک صد و چهل و یکم آن، مورد توجه قرار نگرفته و به صورت مغفول باقی مانده است. بنا براین نهاد شاروالی کاملا از نظارت مردم و شهروندان کابلی غایب بوده و از مشارکت مردم در ساختن و ایجاد شاروالی دموکراتیک، پاسخگو و انتخاباتی محروم بوده است. نا انتخابی بودن این نهاد عوارض بسیار نگران کننده و تآسف بار را موجب شده است که در عمل و کردار خدماتی شاروالی کابل هویدا گردیده و بروز و ظهور یافته است.(محمداسحاق عارفی، افغانستان ما)
در این باره حاجی محمد اسمعیل زابلی، یک تن از بزرگان قومی در ولایت زابل می گوید:(در حال حاضر یک شاروال فقط در مقابل دولت و یا یک فرد مسول است که این خود فساد می آفریند. اگر شاروال ها توسط مردم انتخاب شوند آنها در مقابل مردم حسابده خواهند بود و بنابر این آن ها اجرأت خوب خواهند کرد.) زابلی ادعا می کند که موقف های به سطح شاروالی  همواره برای بالا دست ترین داوطلبان به فروش می رسد. وی در ادامه می گوید:( از شارول که  پست اش را خریداری می کند چگونه می توان خدمت واقعی را انتظار داشت؟)
مقدمه: امروزه در جهان شاروالی ها از جایگاه و اهمیت بالایی در توسعه کشورها و بسط عرصه مدنی برخوردارند. تجارب شهرسازی جهان نشان می دهد طراحی و برنامه ریزی شهرها بیش از هرچیز از شرایط اجتماعی و سیاسی کشور تاثیر می پذیرد. حکومت های محلی بوسیله برنامه های بودجه مشارکتی، مشورت های محلی، برنامه ریزی شهری یکپارچه و استراتژی های توسعه شهری نقش اساسی در توسعه شهری مشارکتی ایفا می کنند.
در افغانستان؛ قانون اساسی، به عنوان اصلی ترین مرجع برای تحقق دمکراسی و نهاد مردم سالار در ماده 141صراحتا به حق انتخاب شاروال و شورای شهر توسط مردم اشاره می کند: (برای اداره امور شهری شاروالی تشکیل می شود، شاروال و اعضای مجلس شاروالی از طریق انتخابات آزاد، عمومی، سری و مستقیم انتخاب می شوند). به بیان ساده تر, مردم از هرشهر، حق دارند به عنوان شهروندان صاحبان اصلی شهر، شاروال خود را انتخاب کنند. 
با گسترش روز افزون شهرنشینی در افغانستان و حادتر شدن مسائل مربوط به آن، ایجاد نهادمحلی برای مدیریت صحیح و شفاف شهرها برای بهره برداری بهتر از منابع  اهمیت دوچندان می یابد. زیرا با افزایش فشار مسائل و مشکلات شهری، وظایف مدیریت شهر برای مهار آن بیشتر و متنوع تر می گردد. با پیچیده تر شدن عرصه مدیریت شهری، مسلما ساختارهای سنتی مدیریتی شهری پاسخگوی نیازهای جدید شهرنشینی نیست. حکومت های سنتی با شرح خدمات کنونی مانند نظافت خیابان ها، فاضلاب و جمع آوری زباله و … نه تنها توانایی رفع کردن خیل عظیم مشکلات را دارد، بلکه این ساختار اداری ناکارامد، خود به مانعی برای توسعه و انکشاف کابل تبدیل شده است.مدل های مدیریت شهری در برخی از کشورهای جهان/ مدل شهردار قوی:در این مدل به طور  روشن بر اصل رهبری سیاسی تا کید می شود که در قالب شاروال تبلور یافته اسـت.  دراین مدل، شاروال، بازیگری سیاسی است که دارای وظایف اجرایی نیز اسـت. این الگو در حقیقت بیانگر جایگاهی مشابه ریاست جمهوری برای شهردار در سطح یک شهر است. به بیـان دقیـق و رسمی، شاروال مسؤول اجرای تصمیمات شورا از طریق مدیریت و نظارت بـر سـازمان شاروالی و پرسـنل آن است. این وضعیت ممکن است به این دلیل باشد که شاروال کنترل اکثریت سیاسی شورا را در اختیار دارد و یا بـه
سبب آن باشد که تقسیم قدرت و وظایف روشنی بین شـورا و شـاخه اجرایـی از طریـق وارد کـردن خـصوصیات جایگاه ریاست جمهوری در شکل یک حکومت محلی- به عنوان مثال انتخاب مستقیم شاروال ایجاد شده است.
مدل رهبری جمعی: در مدل رهبری جمعی که در کشورهای بلژیک، هلند ، لوکزامبورگ و جمهـوری چـک دیـده مـی شـود، مرجـع تصمیم گیری یک بدنه تخصصی و به عبارت دیگر کمیته اجرایی است. این کمیته که مسؤول اکثریـت وظـایف اجرایی است از اعضای شورای شهر با وظایف حکومتی تشکیل می شود و توسط شاروال سرپرستی می شود. در این مدل تاکید بر طبیعت جمعی رهبری است و نه برتخصص گرایی فردی یا رهبری سیاسی.
مدل شورا – مدیر شهر: این مدل در میان کشورهای اتحادیه اروپایی در دو کشور فنلاند و ایرلنـد مـورد اسـتفاده قـرار مـی گیـرد. در ایـن مدل، همه وظایف اجرایی در اختیار یک مـدیر متخـصص (مـدیر شـهر) اسـت کـه توسـط شـورای شـهر انتخـاب می شود. شورای شهر دارای اختیارات کلی در ارتباط با سیاست های عمومی است. با این وجود نمی تواند در وظایف اداری که در دست مدیر شهر به عنوان رهبر اجرایی حقیقی است دخالت نماید. شاروال  انحصارا ریاست شورای شهر را بر عهده می گیرد و به طور کلی به صورت نیمه وقت در این شغل به فعالیت می پردازد.(آخوندی،87). در  این نظام مدیریت شهری شورا ها اهمیت زیادی دارند . انتخاب اعضای شورای شهر بر اساس انتخابات عمومی می باشد و در بیشتر شهرها مدت زمان عضویت در شوراهای شهر 4 سال است حداکثر نفرات شورای شهر حدود 15 تن و کمتر است. در این شکل از حکومت شهری، شاروال، رییس شورای شهر است و حق وتوی قوانینی و مصوبات عادی شورا را دارد. شاروال معمولا بودجه شهرداری را تهیه و تسلیم شورا می کند، جلسه خاصی را برای تصمیم گیری شورا برگزار می کند، روسای بخش های مختلف را نصب و عزل می کند و می تواند سیاست اصلی و راهنمایی کلی برای آن ها معین کند. در افغانستان مطالعات چندانی در مورد مدل مدیریت شهر صورت نگرفته است، ولیکن با توجه به قانون شاروالی ها می توان اینگونه استدلال نمود که؛ مدل شورا-مدیر شهر نزدیک ترین مدل به مدل اداره شهرهای افغانستان است. 
شهردار باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟  سازمان اسکان بشر وابسته به سازمان ملل متحد موسوم به UN-Habitat   از سال ١٩٩۵ آموزش‌هایی برای رهبران شهری ارایه می‌کند در یکی از گزارش‌های اصلی این آموزش‌ها چند قابلیت کلیدی به عنوان ویژگی‌های رهبران شهری به ویژه شهردار بیان شده است. 
1-برقراری ارتباط: یک رهبر شهری به ویژه شهردار باید تکنیک‌ها و مهارت‌های لازم برای ارتباط نوشتاری و شفاهی را بداند که با مردم و مدیران حوزه خود چگونه سخن بگوید یا اینکه در رسانه‌ها از چه زبانی استفاده کند. مهارت‌های لازم برای ارتباط از طریق اینترنت و رسانه‌ها را متناسب با مسوولیتش به عنوان رهبر شهری بیاموزد. 
2-تسهیل‌گری: یک مدیر شهری باید این توانایی را داشته باشد که تضادهای بین فرد و بین گروهی را به طور مناسبی حل کند. جلسات گوناگون را با نوعی توانایی خاص برای هماهنگ کردن و ایجاد ارتباط و زبان مشترک برای اعضای جلسه متناسب با برنامه‌های شهری به دست آورد. او باید از فرآیندهای گروهی مطلع باشد و بتواند عدم توافق‌ها را از طریق اجماع‌سازی و میانجی‌گری به دست آورد.
3-استفاده از قدرت: یک شهردار باید بداند که شیوه استفاده از منابع موقعیتی و شخصی خودش را چگونه برای انجام بهتر امور بچیند. او باید مراقب باشد که هرخطایی که در استفاده یا سوءاستفاده از قدرت انجام دهد مشکلات جبران‌ناپذیری برای اداره شهر به وجود می‌آورد. از این رو باید مراقب باشد که شخصیت او برای شهر و مدیرانش شخصیتی آزار‌دهنده تندخو و به دور از دانسته‌های یک مقام سیاسی نباشد.  وظیفه رهبر شهری است که بداند با قدرت چگونه عمل کند.
4-تصمیم‌گیری: منظور از مهارت تصمیم‌گیری عبارت است از اینکه رهبر شهری بداند درباره شیوه عملکردها و اتخاذ راهبردها و برنامه‌ها چه گزینه‌هایی را در اختیار دارد. مدیر و رهبر شهری که نمی‌داند برای مثال اگر لحن سخنانش بالا یا پایین باشد یا نمی‌داند که حتی شیوه لباس پوشیدن او بخشی از تصمیماتش به حساب می‌آید یااینکه به عنوان مدیر یا رهبر شهری کجا باید سکوت کند و در چه جایی باید با متانت سخن بگوید، در واقع معنای اقدام کردن در موقعیت را نمی‌شناسد.
5-سیاستگذاری: یک مدیر و رهبر شهری باید درک روشنی از نیازها و ضرورت‌های شهر داشته باشد و بداند که خط مشی‌ها و سیاست‌هایی که اتخاذ می‌کند به کدام یک از اولویت‌ها و نیازهای شهروندان در عرصه اجتماع پاسخ می‌دهد. یک مدیر و رهبر شهری باید بداند که اهداف بلندمدت، میان مدت و کوتاه‌مدت چیستند. سیاستگذاری مستلزم فهم عمیق و دقیقی از معنای شهر، تاریخ معاصر، نیازهای شهروندان، وضعیت جهانی، منابع، محدودیت‌ها و بسیاری از نکات ریز و درشت دیگر است.
6-توانمندسازی: مدیر و رهبر شهری باید به طور پیوسته برای تربیت و توانمند‌سازی نیروها، کارشناسان و کارکنان حوزه خود اقدام و برنامه‌ریزی کند. او باید بداند که راه درست مدیریت شهری این است که از افرادی که شایستگی دارند و از دانش لازم برای مدیریت شهری برخوردارند استفاده کند و برای آموزش و تربیت آنها سرمایه‌گذاری شود.
7-قابلیت مذاکره: مدیر و رهبر شهری باید توانایی تعامل بین گروه‌ها و اصناف و ذی نفعان در جامعه شهری را داشته باشد. او باید بتواند از طریق اقدام اجمالی مشترک شهر را مدیریت کند. قابلیت مذاکره به معنای مجموعه‌ای از توانش‌های عاطفی، شناختی، رفتاری و ارتباطی است که مدیر و رهبر شهری به آنها مجهز است و می‌تواند نیروها و مقامات محلی و گروه‌های ذی نفع را برای پیشبرد توسعه شهری یکپارچه، متحد سازد.
نتیجه گیری:  در دل همه شهروندان، حس تعلق جغرافیایی به مکان خاص وجود دارد. قدرت اصلی هر شهر نه در ساختمان های مدرن و رنگارنگ، بلکه در حس شهروندی ساکنان آن نهفته است. ادارۀ شاروالی می گوید:  شب گذشته عده ای از مالکان بلند منزل‌ها در مرکز شهر، فاضلاب منازل خویش را به آبرو‌های عمومی ساحۀ شهرنو راجع کرده اند. و نسبت به عدم همکاری شهروندان گلایه و شکوه نموده است. تجربه جهانی نشان می دهد، تا وقتی حس زیبای شهرنشینی و حس تعلق را در شهروندان تقویت نشود. این مشکلات ریز و درشت ادامه خواهد داشت.  فرهنگ و آداب شهرنشینی در بین مردم افغانستان سابقه چندصد ساله دارد،  فقط کافی است با اصلاح ساختارهای سنتی، در روندی عادلانه و آزادانه آنان را در سرنوشت شهرشان شریک بدانیم، این مشارکت عمومی هم موجب می‌شود مردم به هم اعتماد کنند و در برابر مشکلات در کنار هم باشند و با هم بخوبی زندگی کنند. محمدامین بیانی
Afghan Sharwali manucplaty

Comments are closed.