وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

بیداد مثلث شوم تباهی بر سرزمین خورشید/ فضل الرحمن فقیهی

بیداد مثلث شوم تباهی بر سرزمین خورشید

نوشتۀ: 12688302_878569162242099_6275669378898987936_n

استاد دانشگاه هرات- افغانستان

مقدمه

کشور ما خراسان قدیم یا افغانستان امروز، دشوارترین شرایط را در دورۀ معاصر خود سپری کرده و این سختی‌ها همچنان ادامه دارد. حضور استعمار پیر (انگلیس) در شبه قاره و تجاوز آن بر سرزمین ما، تجاوز روسیه تبهکار در دهه‌های گذشتۀ نزدیک و تجاوز قدرتهای کنونی و حضور آنان در کشور ما، زمینۀ بدبختی مردم این سرزمین را در طول تاریخ معاصر فراهم آورده است. عقبمانی علمی و اجتماعی، تخریب بنیادهای اقتصادی، عدم استقلال سیاسی و اموری از این قبیل، محصول همین تجاوزات بوده است. برعلاوه در طول این دوران، هزاران انسان بی‌گناه به خاک و خون کشیده شدند و هزاران جنایت تاریخی انجام یافته است.

مقایسۀ کلی تاریخ معاصر کشور ما می‌رساند که اوج فاجعه در دورۀ کنونی جریان دارد و ملت مظلوم ما به سخت‌ترین حالتی گرفتار است؛ چه به خاطر اهداف نامعلومی روزانه ده‌ها تن از این ملت پابرهنه قربانی می‌گردند و گوشه گوشۀ این سرزمین به خاک و خون کشیده می‌شود. مطالعۀ شرایط کنونی کشور ما می‌رساند که هرچند حضور نیروهای خارجی و غیرمؤمن از بزرگترین اسباب تشتت اوضاع این سرزمین و مایۀ شقاوت مردم آن است، اما استکبار جهانی، وسایلی را در دست داشته تا به اهداف دراز مدت خود نایل آمده و همچنان از این وسایل و اسباب، به نفع خود استفاده می‌برد. همین اسباب و وسایل داخلی موجود در میان اقشار ملت ما و به‌ویژه در میان دولت مردان این سرزمین، باعث شده تا بدبختی‌های متنوعی شکل گیرد و کشور و ملت ما برای همیشه مورد دستبرد نیروهای بیگانه قرار گیرد و بدون گناه به خاک و خون کشیده شوند.

به طور کلی، علت همه این بدبختی‌ها و بیداد و ستم، مثلث شومی است که بر پهنۀ سرزمین ما سایه افکنده و از دیر باز تا کنون باعث این همه شقاوت و تباهی شده است. در این مقاله برآنیم تا اضلاع این مثلث شوم به گونۀ کوتاه به معرفی گرفته شود. اما تفصیل مطالب را واقعیت‌های تاریخی آیینه‌داری خواهند کرد.

عصبیت قومی یا جاهلیت پیر

عصبیت جاهلی یا قوم‌گرایی از پدیده‌های شوم تاریخ بشریت است که در گذار زمان وجود داشته و بیداد کرده است. یکی از مواردی که اسلام عزیز در هنگام ظهور خود با آن رو به رو بود و شدیدا با آن مبارزه کرد، همین پدیده خطرناک بود. قرآن کریم به این واقعیت جامعۀ جاهلی اشاره کرده و تأثیر گذاری خود برای اصلاح جامعه در این زمینه را بیان داشته است:

«… وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا…». (آل عمران: ۱۰۳).

(…نعمت الله را بر خویشتن یادآورید، آنگاه که دشمن یکدیگر بودید و [الله] میان دلهای شما الفت آورد و به اثر نعمت وی برادر یکدیگر شدید…).

عصبیت قومی در دورۀ معاصر کشور ما حضور نامبارک داشته و ضمن زمینه سازی ستم بر اقشار ملت ما، بدبختی‌های زیادی را بر مردم و سرزمین ما تحمیل کرده است. همین عصبیت قومی و جاهلی بوده که برای تحقق قدرت سیاسی و استبداد قشر خاص بر دیگران، حتی در گذشتۀ نه چندان دور، برخی سرزمین‌های این خاک را به دشمن واگذار نمودند. همین عصبیت قومی و قدرت طلبی‌ها بوده که زمینۀ سازش و هم پیمانی با شاخه‌های استکبار جهانی را مساعد ساخته است. شماری از همین وابستگان عصبیت‌های قومی، حاضر شدند به خاطر تأمین منافع شخصی و گروهی و به منظور شکست دادن رقیبان سیاسی خود، برادران اهل ایمان شان را رها سازند و با دشمنان اسلام و دشمنان اهل ایمان هم پیمان شوند؛ و بدین ترتیب زمینه ساز نفوذ استکبار جهانی در سرزمین و منطقه شدند. اینان با چنین اعمالی که مستلزم موالات با کفار است، مشروعیت نظام سیاسی کشور را زیر سؤال بردند و در تشدید جنگ‌های بی‌مفهوم سهم بارز دارند.

عصبیت‌های قومی از هرطیف و گروهی، از دیر باز، باعث نابسامانی‌هایی در دورۀ جهاد و بعد از آن در دورۀ حکومت مجاهدان گردید؛ چنان که حتی حاکمیت و دولت نوپا، غیروابسته و مستقل مجاهدین را از پا در آورد و زمینه ساز تعرض و تجاوز نیروهای استکباری در کشور و منطقه گردید. هواداران این طرز تفکر شوم، خویشتن و گروه شان را بر مبنای قومگرایی بر دیگران ترجیح می‌دهند و حتی قومیت‌های دیگر را عار و ننگ می‌پندارند؛ غافل از آنکه چنین طرز فکری از رسوم جاهلیت نابکار است. پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم برای عزیزترین یاران خود که چنین ملاحظه‌یی را در برخورد با کسی دیگر از اصحاب اعمال داشته بود، فرمودند:

«…إِنَّکَ امْرُؤٌ فِیکَ جَاهِلِیَّهٌ» (بخاری، حدیث: ۳۰).

(تو شخصی هستی که در تو [رسوم] جاهلیت وجود دارد).

همین عصبیت‌های قومی در بسا موارد باعث بروز حادثات ناگواری در جامعۀ‌ما شده است؛ چنان که باعث شهادت تعداد زیادی از جوانان و افراد مؤمن سرزمین ما شده است. عاملان چنین حوادث ناگوار از تعالیم کتاب و سنت به دور مانده‌اند. اینان از سرچشمۀ زلال نبوت مهجور گردیدند که فرموده است:

«…وَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَایَهٍ عِمِّیَّهٍ، یَغْضَبُ لِلْعَصَبَهِ، وَیُقَاتِلُ لِلْعَصَبَهِ، فَلَیْسَ مِنْ أُمَّتِی…». (صحیح مسلم، حدیث: ۱۸۴۸).

(هرکه در زیر پرچم کورکورانۀ [عصبیت] کشته شود؛ به خاطر قومگرایی به خشم آید و به جنگ بپردازد، از امت من نیست).

امروز هم هستند کسانی که با شعار قومیت گرایی به نان و نوالی رسیده‌اند و قدرت و مکنتی به دست آوردند و از همین منهج و روش نامبارک بر گًردۀ مردم سواراند و شماری هم ناآگاهانه و نابخردانه در تحت چنین بیرق نامطلوبی، حتی به جنگ و برادر کشی می‌پردازند و سرانجام به قتل جاهلی زندگی خود را اختتام می‌بخشند. در شأن همین افراد و گروه‌هاست که پیامبر بزرگوار اسلام فرموده است:

«…وَمَنْ قَاتَلَ تَحْتَ رَایَهٍ عِمِّیَّهٍ یَغْضَبُ لِعَصَبَهٍ، أَوْ یَدْعُو إِلَى عَصَبَهٍ، أَوْ یَنْصُرُ عَصَبَهً، فَقُتِلَ، فَقِتْلَهٌ جَاهِلِیَّهٌ…». (مسلم، حدیث: 1848).

(و هرکه زیر بیرق کورکورانه جنگ کند، به خاطر عصبیت به خشم آید یا به سوی عصبیت فراخواند یا از روی عصبیت یاری کند، پس کشته شود، این کشته شدنش مردن جاهلی است…).

مبارزات سیاسی در کشور ما در موارد متعدد متأثر از همین اندیشۀ عصبیت قومی بوده و باعث شده تا معادلات سیاسی را با جعل و تزویر به هم زند و فرد یا گروهی را بدون شایستگی بر شانۀ مردم سوار نماید.

بیشتر بی‌ثباتی‌های سیاسی کشور ما محصول همین عصبیت‌هاست که ریشه در جاهلیت قومگرایی دارد. تغییر مواد قانون اساسی و سایر قوانین در جهت تأمین منافع عصبیت قومی خاص، تغییر جهت سمت انتخاباتها در تعیین نمایندگان مجلس، تغییر جهت در تعیین زعامت سیاسی کشور، حتی جعل و تزویر در نحوۀ برگزاری انتخابات، همه محصول همین عصبیت منفور و نامطلوبی است که کیان امت اسلامی را ضربه زده و آن را به فرقه‌های عصبیت محور، متشتت ساخته است. ایجاد شوراهای قومی و نهادهایی که بر محور قومیت تشکل یافته‌اند، جزئی از همین عصبیت قومی‌اند که اقوام و ملیت‌های گوناگون را در تقابل یکدیگر قرار داده و زمینۀ سوء استفادۀ اشخاص و گروه‌های استفاده‌جو را فراهم می‌سازد.

تحجر در برداشت‌های دینی

عامل دیگر تباهی آور در کشور ما و حتی در همه جهان اسلام، تحجر در برداشت‌های دینی است. این بدان معناست که فرد یا گروهی، یا با برداشت‌های قشری، یا با تحریف اساسات دین و یا با تأویل جاهلانۀ نصوص شرعی به انتحال و ابطال احکام شرعی بپردازد و برخلاف امت اسلامی، بدون دلیل قاطع به تکفیر و تفسیق و به قتل و کشتار آحاد و یا جماعات اسلامی اقدام کند. اینها با برداشت‌های شخصی خود، منفردانه حکم صادر می‌کنند و منفردانه به اجرای آن می‌پردازند و بدین طریق، نه تنها عاید مطلوبی را برای دین و امت اسلامی به ارمغان ندارند؛ بلکه باعث بدنامی اسلام و تشتت امت اسلامی می‌گردند و نتیجۀ عمل آنان تنگ شدن محدوده‌ها و زمینه‌ها برای امت و جماعات اسلامی در گوشه و کنار دنیاست. این گروه از جمله کسانی‌اند که عملکرد شان در حدیث نبوی، به عنوان‌های «تحریف الغالین»، «انتحال المبطلین» و «تأویل الجاهلین» نامیده شده وظیفۀ دانشمندان امت است که خرافات و تأویلات فاسد شان را از چهرۀ دین بزدایند. آنجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«یَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ کُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ، یَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ، وَانْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ، وَتَأْوِیلَ الْجَاهِلِینَ». (شرح مشکل الآثار للطحاوی، حدیث: 3884).

(این علم را از هر خلفی همانندش برمی‌دارد؛ طوری که تحریف غلوکنندگان، انتحال باطل کاران و تأویل نادانان را از آن دفع و نفی می‌نمایند).

اینان با چنین اعمال خود می‌پندارند که کارهای نیکو می‌کنند و خدماتی را برای اسلام و جامعۀ‌ اسلامی انجام می‌دهند؛ حال آن که اعمال آنان جز وبال دنیا و آخرت چیزی را به ارمغان نمی‌آورد و هیچ فایده‌یی برآن مرتب نیست. قرآن کریم در شأن چنین افراد و گروه‌هایی می‌فرماید:

«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا». (الکهف: ۱۰۳- 104).

(بگو آیا شما را به خساره‌مندترین اشخاص از نگاه اعمال خبر ندهم؟ آنان که کوشش شان در زندگی دنیا بیهوده گردیده و ایشان می‌پندارند که نیکوکرداراند).

اینان اشخاص و گروه‌هایی‌اند که خواسته‌ها و اندیشه‌های شخصی و تراوشهای فکری برخاسته از محیط و قبیلۀ شان را عنوان دین می‌دهند و بر آنند تا بر مردم تحمیل نمایند. از همین رو اهل دانش و تحقیق توصیه کرده‌اند تا دانش و دین از اسلاف صالح و اخلاف صادق آموزش یابد؛ نه از کسانی که همچنین نظرات شاذ و بی اساس را با تفردجویی بر دیگران تحمیل کنند و با تحجر بر آرای شخصی خود پافشاری نمایند. (شرح مشکل الآثار للطحاوی: ج۱۰، ص۱۷).

تحجر در برداشت‌های دینی باعث شده تا مشتی یاوه‌سرای مخالف دین، همه عملکرد چنین افردا و گروه‌هایی را به نام اسلام پیوند دهند و این دین پاک و کامل را در انظار جهانیان و کسانِ بی‌خبر از دستورهای این آیین نجات بخش، دین وحشت و اختناق معرفی کنند و تخم نفرت را در دل بی‌خبران کشت نمایند. تکفیر و تفسیق بدون موجب اهل ایمان، جواز قتل و حلال شمردن کشتار مسلمانان بدون دلیل قاطع، از دست آوردهای منحوس این اشخاص و گروه‌ها در طول تاریخ بوده و هم اکنون در کشور ما نیز مشاهده می‌شود. اینان یکی از مصادیق این فرمودۀ پیامبر بزرگوار اسلام‌اند که فرموده اند:

«…وَمَنْ خَرَجَ مِنْ أُمَّتِی عَلَى أُمَّتِی، یَضْرِبُ بَرَّهَا وَفَاجِرَهَا، لَا یَتَحَاشَ مِنْ مُؤْمِنِهَا، وَلَا یَفِی بِذِی عَهْدِهَا، فَلَیْسَ مِنِّی». (صحیح مسلم، حدیث: ۱۸۴۸).

(… هرکه از جملۀ‌امت من بر امت من خروج نماید؛ طوری که نیکوکار و بدکارش را بزند و از مؤمنان امت نیز دوری نجوید، و عهد صاحب عهد را نیز وفا نکند، از جملۀ [امت] من نیست).

همین تحجر در برداشت‌ها، هنگامی که با عصبیت منحوس قومی یکجا می‌شود، داشته‌های عنعنوی یک شخص یا گروه را تقدس می‌بخشد؛ به نحوی که صاحبش آن را جزئی از دین می‌داند و دیگران را مجبور به پذیرش آن می‌شمارد. دیده شده که گاهی این رسوم و عنعنات قبیله‌وی در نزد تعدادی از افراد و گروه‌ها، جایگاه بالاتر از احکام شریعت الهی را پیدا کرده و به خاطر آن امور، حتی جنگ‌ها به راه افتاده و خون‌هایی ریخته شده است. همچنان است که گاهی مستحبی از مستحبات به اساس سلیقۀ منطقوی و یا عادتی عنعنوی، از واجبات و فرایض دینی مهمتر دانسته شده و به خاطر آن جنگ‌ها بر پا شده و خون‌ها ریخته شده است.

سکولارزم دین‌مدارانه یا نفاق معاصر

ضلع دیگر تباهی‌آور در کشور و سرزمین ما از دیر باز، سکولارزم یا دین گریزی در حوزۀ زندگی و حیات سیاسی است. سکولارزم در دو گونۀ فلسفی و سیاسی خود باعث مفسده‌های عظیمی در این سرزمین شده است.

با وقوع کودتای خونین سال ۱۳۵۷ و تسلط حزب خلق و پرچم، تطبیق سکولارزم فلسفی نوع شرقی آن بر پایۀ اندیشۀ بی‌اساس «دین افیون ملت‌هاست» در کشور ما آغاز یافت. در آن دوران دست اندرکاران رژیم، نه تنها به دور ساختن دین از حوزۀ حیات باور داشتند و این کار را عملی نمودند، بلکه با دین و دینداران در حوزۀ عبادات نیز سر ستیز را در پیش گرفتند. آنان دین را مایۀ پسمانی می‌شمردند و هزاران فرد بی‌گناه را به جرم دینداری زنده به گور کردند که کشف گورهای دستجمعی در کنار و گوشۀ این سرزمین، دلیل این مدعاست.‌

بعد از اینکه با سقوط رژیم کمونستی، حکومت مجاهدین و دولت اسلامی بدون وابستگی تأسیس شد، استکبار جهانی و همسایه‌های مغرض نتوانستند این دولت نوپا و امیدبخش را تحمل نمایند، لذا در صدد تخریب پایه‌های آن برآمدند و با تحریک و استخدام دو ضلع نخستین مثلث شوم تباهی (عصبیت جاهلی و تحجر در برداشت‌های دینی) جبهاتی را تأسیس کردند و در ظرف چند سال جنگ، به تخریب حاکمیت اسلامی مجاهدان پرداختند و سرانجام زمینه را برای پدید آمدن نظامی بی‌بند و بار و وابسته و نوکر، مساعد ساختند.

با وجود این همه تخریبات استکبار جهانی، حضور نیروها و افراد مؤمن در مجامع تصمیم گیری‌های سیاسی نظام کنونی، باعث شد که وابستگان استکبار و مزدوران تربیت یافته در غرب، نتوانند نظام سیاسی کشور را در بُعد تقنین و از نگاه نام و نشان، سکولاری اعلام نمایند، بلکه بیشتر مواد تقنین آن با شریعت اسلامی در تطابق قرار دارد. اما در ظرف سال‌های گذشته و هم اکنون، تعداد زیادی از خودفروختگان سکولار مشرب در نهادهای حساس دولت داری جا به جا شده‌اند و برای سکولاریزه کردن نهادهای حکومتی و ترویج اندیشه‌های پوچ سکولارزم تپ و تلاش می‌کنند. اینان برآن‌اند تا تفکر سیاست دینی را از ذهن و ضمیر جوانان و تحصیل‌کردگان کشور دور سازند و جامعه را به سوی اندیشه‌های سکولارستی سوق بدهند. برآن‌اند تا برای قشر جدید و کم مطالعه بقبولانند که اسلام نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدنی کامل و جامعی ندارد که بتواند پاسخگوی نیازهای بشریت کنونی باشد. اینان مصداق همان فرمودۀ الله متعال‌اند که فرموده است:

«یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ». (التوبه: ۳۲).

(اراده دارند که نور الله را با سخن‌های شان خاموش سازند، و الله متعال نمی‌پذیرد مگر اینکه نور خود را کامل سازد، اگر چه کافران را ناخوشایند باشد).

تحجر در برداشت‌های گروهی که پیشتر از آنان سخن رفت، سکولارپیشگان را کمک بسزایی کرد و آنان برآن بودند تا بعد از برداشته شدن حاکمیت آن گروه متحجر، نظام سیاسی را به سوی سکولارزم قطعی سوق دهند. خود نگارنده در هنگام تجاوز نیروهای امریکایی و تغییر رژیم، از زبان یکی از سردمداران سکولارزم شنیدم که در یک میز گرد می‌گفت، اکنون زمان آن فرا رسیده تا کشور ما با حکومت دینی وداع گوید و مسیر حاکمیت سکولار را بپیماید. اما سنجش این مشت گمراه و بی‌ایمان، غلط از آب در آمد و متوجه شدند که امت اسلامی در این سرزمین هنوز بیدار است و نمی‌تواند چنین نظام منحط دور از چشمه‌سار وحی و شریعت الهی را تحمل کند. بنابراین نتوانستند در ساحۀ تقنین و سکولاریزه ساختن نظام، کار مؤثری را انجام دهند و حالا برآن‌اند تا از دو طریق دیگر به نهادینه ساختن سکولارزم در سرزمین خورشید موفقیت به دست آورند:

یکی از راه سپردن وظایف مهم و کلیدی به افرادی سکولار یا سکولار مشربی که خود فروخته‌اند و برای دورساختن عملی نظام از قوانین نجات بخش اسلام تلاش می‌نمایند. اینان می‌کوشند تا در حوزه‌های مدنی و اجتماعی، مردم و مراجعه کنندگان را عملا از حیطۀ فقه اسلامی و تشریع الهی به دور نگاه دارند و بعید سازند.

دو دیگر از طریق پخش و نشر اندیشه‌های سکولارستی از طریق رسانه‌های صوتی تصویری و رسانه‌های نوشتاری؛ چون روزنامه‌ها و مجلات وسایت‌ها و صفحات مجازی در انترنت. اینان با استخدام افراد و نهادهایی به شکل مرموز و غیر مستقیم، برآن‌اند تا با ایجاد شک و شبهه، به تخریب اندیشه‌های دینی بپردازند و اندیشه‌های سکولارستی را به جوانان و نوجوانان تزریق نمایند. باز کردن صفحات مجازی به نامهای مستعار و پخش اندیشه‌های الحادی و ضد اسلامی در آن صفحات، جزء فعالیت‌های مشهود این گروه است.

خطرناک ترین فعالیت سکولارزم در کشور ما و همه جهان اسلام، ترویج سکولارزم سیاسی، توسط تعدادی از زنادقۀ معاصر است که تحت عنوان متخصص دینی فعالیت می‌نمایند. با تأسف شاهدیم که عده‌یی از تحصیل‌کردگان خودفروختۀ فارغ از نهادهای دینی ما، بعد از اینکه به کشورهای استکباری سفر کردند و از آن طریق توانستند به جایگاه و پایگاهی دست یابند و به نان و نوالی دست یابند، دین را به بهای اندک و حطام دنیوی سودا کردند و هم اکنون از طریق رسانه‌های گوناگون به شکل مرموز، غیر مستقیم و با دروغگویی تمام در صدد تخریب و ناقص جلوه‌دادن اسلام از پاسخ‌گویی به نیازهای بشریت معاصراند. اینان ترفندهای گوناگونی را دنبال می‌کنند.

یکی از ترفندهای آنان این است که بر بسیاری از نظریات اندیشمندان و اهل تحقیق امت اسلامی از گذشته تا حال، که خود سالهای تمام ریزه‌خوار سفرۀ شان بودند، خط بطلان می‌کشند و دین الهی را عاری از نظام زندگی معرفی می‌نمایند. صاحبان فکر نهضت‌های اسلامی را خطاکار فکری معرفی می‌دارند و حتی می‌کوشند آثار علمی گران بهای شان را مخدوش سازند.

ترفند دیگر آنان طوری است که در هنگام بروز مشکلات در جامعۀ اسلامی، به عوض رجوع به فقه بربار اسلامی، دعوت می‌کنند تا «از آموزه‌های عارفان مسلمان در تربیت دینی بهره بگیریم». درست است که آموزه‌های عارفان مسلمان در جایگاه خود قابل استفاده‌اند؛ اما اینان از طرح چنین نظری هدف دیگر دارند. اینان می‌خواهند با طرح دعوت به آموزه‌های عارفان مسلمان، جامعه را از فقه بربار اسلامی و جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن بی‌بهره و غافل بدارند؛ زیرا آموزه‌های عرفاء بیشتر جنبۀ درونگرایی و شخصی دارند و به نحوی از حوزۀ حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به دوراند.

سکولار مشربان امروز از تشریع فقه اسلامی سخت در هراس‌اند؛ چون فقه اسلامی برگرفته از کتاب و سنت نبوی است و خطوط قرمزی دارد که نظریات سکولاری این زندیقان معاصر را نقش برآب می‌گرداند. از همین است که به عوض تمسک کتاب و سنت و مراجعه به فقه اسلامی، جامعه را به سوی سوغات‌های غربی فرا می‌خوانند تا در برابر ارزشهای اسلامی، بی‌تفاوت و بی‌باک بار بیاید و تأکید می‌کنند که باید «ارزش های مدارا، تساهل و تسامح، کثرتگرایی و دیگرپذیری به خطوط قرمزی تبدیل شوند که نه منابر، نه رسانه ها، نه نشریات، نه مدارس، نه مکاتب، و نه دانشگاه ها حق تخطی از آنها را داشته باشند».(۱). آنان با چنین طرح و با شعار دموکراسی و آزادی بیان دروغین شان، می‌خواهند حتی در پیش روی مراکز فکری و طرح اندیشه، چون مدارس و دانشگاه‌ها و منابر، سد ایجاد نمایند و همه را به کام باداران استکبار خود فروبرند.

به همین گونه اینان تلاش دارند، جامعۀ اسلامی را از تفکر به منافع امت اسلامی دور سازند و به سوی «منافع ملی» دعوت می‌کنند تا امت اسلامی با شعار «منافع ملی» متشتت و پراکنده شود و به سوی آیندۀ تاریک رهسپار باشد. این در حالی است که امت اسلامی در نصوص دینی و الهی ما، همچون جسد واحد دانسته شده که تمام اعضای آن باید درد مشترک و حس مشترک داشته باشند.

تعدادی از این سکولار مشربان دیندارنما، چنان گستاخ‌اند که تزندق شان از زیر پردۀ نفاق بر می‌جهد و نمایان می‌شود و به خطوط قرمز امت اسلامی تجاوز می‌کنند؛ چنانچه:‌

– بر آیات قرآن کریم با عقل قاصر خود تأویلات فاسدی روا می‌دارند و مدلول آیات الهی را پیش از تأیید عقلانیت سخیف خود پذیرا نیستند؛

– بر منابع مورد اعتماد کافۀ امت اسلامی، همچون صحیح البخاری و صحیح مسلم خرده می‌گیرند و تحت عنوان فریبندۀ نقد، زبان طعن می‌گشایند؛

– بر واجبات دینی خرده می‌گیرند و با زیر سؤال بردن سفر به سوی حج و ادای وجیبۀ قربانی، این شعایر بزرگ را به دلیل وجود مساکین و فقراء، بیهوده تلقی می‌نمایند.

– برخلاف آموزه‌های عقیدتی امام ابوحنیفه رحمه الله، کاربرد قیاس در احکام عملی مذهب امام ابوحنیفه را به حوزۀ عقاید می‌کشانند و خبرواحد را در حوزۀ عقیده بی‌اعتبار می‌دانند، تا از این طریق به تضلیل امت اسلامی به‌ویژه نوجوانان در حوزۀ عقیده بپردازند؛ حال آنکه در نزد امام ابوحنیفه رحمه الله، قیاس در حوزۀ عقیده کاربرد نداشته و خبرواحد صحیح، مثبت پارۀ قابل اعتنایی از امور عقیدتی است.

طرفداران سکولارزم سیاسی، در حقیقت به کامل بودن شریعت الهی عقیده ندارند، اما با منافقت می‌خواهند این طرز فکر خود را پوشیده نگه دارند و به این طریق، جامعۀ اسلامی را با افکار دروغین خود مسموم سازند و به دین خدا تهمت‌های ناروا بر بندند. اینان با خبث باطنیی که دارند، به شکل مرموز و غیر مستقیم از کمال شریعت الهی انکار دارند و آن را برای حیات بشر کافی نمی‌دانند. اینان ادعا می‌کنند که اسلام نظام مدونی برای تنظیم امور سیاسی جوامع انسانی ندارد.

نتیجۀ ‌سخن

با آنچه گفته آمدیم به این نتیجه دست می‌یابیم که سه عنصر نامطلوب: «عصبیت قومی»، «تحجر در برداشت‌های دینی» و «سکولارزم دین‌مدارانه» باعث تباهی کشور ما در دورۀ معاصر شده و شرایط سخت و دشوار سرزمین ما محصول تقابل این سه عنصر تبهکار بوده است.

این هرسه عنصر، گاهی یکی ترویج دیگری را یا کمک کرده و یا باعث تشدید و توجیه آن در جامعۀ اسلامی ما و حتی در کل جهان اسلام شده است. عصبیت قومی زمینه‌ساز بی بند و باری‌هایی شده و حتی عنعنات پوچ و بی اساس قبیلوی را به عنوان دین و حکم شرعی بر مردم تحمیل نموده و بدین طریق زمینۀ تنفر افراد جاهل از دین و منابع دینی را مهیا ساخته است.

تحجر در برداشت‌های دینی همچنان که اساس دینی و الهی ندارد، راه انتقاد و یاوه سرایی دشمنان اسلام را هموار ساخته و زمینه ساز هجوم استکبار بر سرزمین‌های اسلامی شده است.

ترویج اندیشه‌های سکولاری در سرزمین‌های اسلامی و به‌ویژه کشور ما و تشدید این ترویج‌ها توسط حلقات نزدیک به دولت‌مردان سرزمین ما، باعث نابهنجاری فکری و تقنینی در میان جامعه شده، بحران اعتماد را پدید آورده است و مشروعیت نظام را زیر سؤال برده است. طرح نظریات سکولارستی توسط زندیقان به ظاهر دین‌مدار، خطری است که متوجه امت اسلامی در سرزمین ما شده و مسیر نامطلوبی را طی می‌کند که هم دولت‌مردان از آن زیانمند خواهند شد، هم رعایای مؤمن و جوانان این سرزمین. لذا بر دولت‌مردان ماست که جلو تزندق دین مآبانۀ این طیف نفاق معاصر را بگیرند تا جامعه به سوی تشتت و تباهی رهسپار نشود. همچنان بر اهل علم و نهادهای دعوت و اصلاح لازم است، برای معرفی برنامه‌های شوم و افکار پوسیدۀ این زندیقان مسلمان‌نما با وحدت کامل بکوشند و طرح‌های مزدورانۀ آنان را نقش برآب سازند.

رویکرد:

(۱). این جملات صفحۀ اجتماعی فیس بوک یکی از ارگ نشینان برگرفته شده است.

منابع و سرچشمه‌ها

۱. قرآن کریم.

۲. بخاری، محمد بن اسماعیل. (۱۴۲۲). الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلى الله علیه وسلم وسننه وأیامه = صحیح البخاری. المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، چاپ نخست، بیروت- لبنان: دار طوق النجاه.

۳. طحاوی، أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامه بن عبد الملک بن سلمه الأزدی الحجری المصری. (1415 هـ، 1494م). شرح مشکل الآثار. تحقیق: شعیب الأرنؤوط، چاپ اول، بیروت- لبنان: مؤسسه الرساله.

۴. قشیری نیشاپوری، أبو الحسن مسلم بن الحجاج. (بی تا). المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم. المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت- لبنان: دار إحیاء التراث العربی.

Comments are closed.