تعداد زیادی پرسیده اند که چرا در این روز ها زمزمه های شکست امریکا در جنگ افغانستان مطرح است نمی خواستم در این مورد چیزی بنویسم آن هم نوشتن یک حقیقت تلخ بالاخره باید واقعیتی را که باور دارم می نوشتم این حقیقت آشکار را هیچکس نمی تواند پنهان کند، بشمول یک تعداد از سناتوران امریکایی اکثر آگاهان سیاسی و نظامی چه در افغانستان و چه در خارج افغانستان به این باور اند که امریکا در جنگ افغانستان شکست خورده است با ازدیاد قوت های تازه نفس نمی تواند این شکست را جبران نماید. خواستم در این نوشته صادقانه و بیطرفانه عوامل شکست امریکا در افغانستان را آنچه که من باور دارم با شما شریک سازم.
دلایل ناکامی امریکا در افغانستان را اینطور می توان خلاصه کرد. در قدم اول ناتو و در مجموع اتحادیه اروپا در ابتدا با این ذهنیت وارد افغانستان شده بودند که آمریکا کار طالبان را یکسره کرده و مسایل نظامی و امنیتی حل شده است. هدف از ورود کشور های اتحادیه اروپا به مساله افغانستان، مشارکت در امور بازسازی و توسعه این کشور بود تا از این طریق مانور داده و اعتبار بین المللی کسب کنند. اما آهسته آهسته همه به دام جنگ افتادند.
از سوی دیگر:
1. کشور های همسایه صادقانه همکاری نکردند
2. کشتار غیر نظامیان توسط خارجی ها باعث بد بینی مردم علیه آنها شد. ۳. خارجی ها از فرهنگ و سنت های مردم افغانستان آگاهی نداشتند.
4. از اول تا آخر دیدگاه واحد در عملکرد ها بین دولت افغانستان و خارجی ها وجود نداشت. ۵. ناتو و امریکا در یک انسجام و در یک نظر حرکت نمیکردند. ۶ . بعضی از کشور ها طالبان را باج میدادند. ۷ . بارک اوبا ما بخاطر پیروزی در انتخابات در خروج قوت های خود عجله کرد.
8. عدم توجه به زیر ساخت های اقتصادی بخصوص کاریابی
9. اشتباه حتی خیانت در استراتیژی مبارزه با تروریزم از طرف امریکا. ۱۰. معامله گری با طالبان بخاطر داد و گرفت
11. ناکامی مطلق در مبارزه با مواد مخدر.
12. شکست در ایجاد دولت داری خوب و پاسخگو.
13. نبود تعریف مشخص از مبارزه با تروریزم.
14. عدم توجه به نقش گروه های قومی و شخصیت های ملی.
15. عدم توجه و برخورد نادرست به منابع مالی تروریستان.
16. تحمیل مدل های دمکراسی و امنیتی کشور های غربی در افغانستان.
17. بی اعتمادی مردم به نهاد های ملی و بین المللی
18. نار رضایتی شهروندان کشور های غربی از ادامه جنگ در افغانستان.
19. افزایش مصارف مالی و تلفات زیاد انسانی
20. از سوی دیگر عمده ترین دلیل ناکامی این است که پاکستان به حمایت طالبان دوام داد و در خاک خود برای آنان پناهگاه امن بخشید و واشنگتن هیچگاه به طور جدی به پاکستان نگفت که دست از حمایت طالبان بردارد. که تا هنوز امریکا آمادگی برای سرزنش پاکستان را ندارد.
آنچه را که در فوق نوشته ام جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند که آمریکا و ناتو در این کشور شکستی را متحمل شدند که تا سال ها تبعات آن باقی خواهد ماند.
اینکه چرا بعضی از مردم افغانستان هنوز به شکست آمریکا و متحدان آن در افغانستان باور ندارند، دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن قدرت نرم آمریکا در زمینه رسانه و تکنولوژی و همچنین توان نظامی و اقتصادی این کشور در سطح جهانی است.
چطور می توان از این شکست جلو گیری کرد؟
در حاکمیت موجود تمام والیها، شهرداران، فرماندهان پولیس ولسوال ها حتی بعضی از آمرین مکاتب از طرف مقام ریاست جمهوری مقرر میشوند این کار نهتهنا فساد را گسترش و تشویق میکند که مشروعیت را نیز از تضعیف میکند.
مردم از اینکه مسوولین و تطبیق کنندگان قانون از سوی حکومت مرکزی برآنها تحمیل میشوند خشم دارند. بدون تردید سیاست شکست خوردۀ ما اوضاع را وخیم تر میسازد، از وظایف و ده ها مشکل دیگر اگر چاره ای سنجیده نشود وضعیت مشکل تر خواهد شد. به عقیده من هنوز برای آمریکا و متحدانش نا وقت نیست که تغییرات لازمی را به وجود بیاورند. کانگرس به موضوع توجه دارد.
سقوط حکومت در افغانستان برای هیچکس مورد قبول نیست و طالبان نیز گزینه نیستند و نباید باشند. گرچه حکومت مرکزی کابل در حال باختن و طالبان درحال به کنترل اراضی وسیع تر هستند. افزایش بیشتر نیروهای آمریکا و مصرف پول راه حل و ختم جنگ نیست، بلکه رهبرانی است که با چشم انداز تغییر در رویکرد و توحید ارادۀ سیاسی به هدف حاصل آنچهکه در پیبردن آن هستیم میباشد.
پیروزی ما مستلزم روشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی مفتاوت است. امریکا باید با اعمال رهبری اخلاقی و خروج از رهبری نظامی تغییرات سیاسی مطلوب و مورد نیاز را به وجود بیاورد و مردم افغانستان به آنها اجازۀ پیروزی بدهند. در حال حاضر تضعیف حکومت مرکزی به تشنج در داخل نظام به نفع هیچکس نیست. رهبران نظامی ما به وجه احسن برای توانمندسازی دفاعی نیروهای نظامی و جنگی افغانستان تلاش کرده اند اما، جوهر چالشها به شمول نا کارگی نظامیان بر میگردد به طبعیت سیاسی حاکم در میان ارتش آن کشور با دادن اختیار تصمیم گیری به شورا های مردمی و پشتیبانی لازم- مشمول کمکهای هوایی، عرضۀ خدمات محلی، حمایت های پزشکی و همکاری استخباراتی آن رهبران نظامی(مردمی) قادربه تغییر وضعیت خواهند بود. آمریکا و متحدانش با پرداخت یک هزینۀ منطقی میتوانند این امر را عملی کنند.
نا آگاهانه و بگونه حیرت انگیزی برخورد با قوانین فعلی از پیروزی جلوگیری می کند. به نظر میرسد بیشتر وکیلان مدافع، جنگ را رهبری میکنند نه فرمانده هان نظامی. این افراط بیش ازحد در قانونمندی ابزار جنگی به دقت در نظر گرفته شده است تا احتمالن گراف گشتهها و زخمیان غیرنظامی را به کمترین سطح اش پایین بیاورد. متاسفانه هیچ چیزی به عنوان «جنگ خوب » وجود ندارد، به ویژه در آن بخش از جهان- ما باید چاره ای بیابینم که جنگهارا بدون کشتن قصدی هیچ کسی ببریم.
همچنان ما باید همیشه این اندرز تدی روزولت را یاد دهانی کنیم:« هرگز کسی را به نرمی مزن در آخر ما باید بدانیم که پاکستان دوست ما نیست. میباید کمک های نظامی به اسلام آباد را متوقف سازیم، برای آنکه طالبان را حمایت میکند- طالبانی که شهروندان افغانستان و متحدان آمریکا را میکشند.
آمریکا باید درب گفتگو را با رهبران با اعتبار پاکستانی- رهبران بلوچ، سندی و رهبران اقلیت پشتون باز کند. هند به عنوان نیروگاه جهان درحال ظهور است. همچنان آسیای مرکزی میخواهد به روابط تجاری میان چین، روسیه و جاچان افزایش دهد. شکست اسلامگرایان افراطی، گروههای تروریستی و افغانستان با ثباتی که همه اقوام در آن حرمت شوند منافع مشترک کشورهای منطقه درآن نهفته است.
یک افغانستان با صلح و ثبات و وابسته به ساختار اقتصادی«پان آسیایی»که درحال ظهور است- در نهایت میتواند وضعیت را به حالت عادی و رفاه برگرداند و این یک ضرورت مبرم است.
مطالب مشابه

عقاب؛ بیانگر آرمان های دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شماست.
Comments are closed.