فساد و تاثیر آن بالای سرمایه گذاری خارجی
یکی از مهمترین اهداف هر کشوری رسیدن به سطح بالای توسعه است. رسیدن به این مهم موجب حل شدن بسیاری از مشکلات در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره می شود و بر اساس نظریه تعداد بسیار زیادی از اقتصاددانان یکی از راههای رسیدن به توسعه، دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب میباشد. کشورهای در حال توسعه برای اینکه بتوانند شکاف و فاصله خود را با دنیای غرب کاهش دهند احتیاج به رشد اقتصادی بالا دارند؛ بنابراین رشد اقتصادی بالا با نهایت استفاده از تمام منابع، برای کشورهای درحال توسعه نسبت به کشورهای صنعتی دارای اولویت بیشتری میباشد.
ابزارهای مختلفی برای تسریع و افزایش در رشد اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه وجود دارد که یکی از مهمترین این ابزارها سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI ) و کمکهای خارجی میباشد که به ویژه میتواند نقش بسیار مهمی را در رشد و توسعه اقتصادی کشورهای فقیر و کمتر توسعه یافته داشته باشد. سرمایهگذاری مستقیم خارجی، نوعی سرمایهگذاری است که به منظور کسب منفعت دائمی و همیشگی در مؤسسهای مستقر در کشوری غیر از کشور سرمایهگذار صورت میگیرد و نتیجه آن کسب حق رأی مؤثر در مدیریت شرکت است. از جمله مزایای این روش برای کشور دریافت کننده سرمایه عبارت است از: انتقال دانش فنی، افزایش توانمندی نیروی انسانی، مشارکت در سود و زیان، اشتغال زایی، عدم نیاز به سپردن تعهد مالی، کسب تجربههای مدیریتی و غیره.
در مبانی تئوریهای اقتصادی، سرمایهگذاری به عنوان یک عامل مهّم و بنیادی نقشی تعیین کنندهای در رشد اقتصادی دارد. تأثیر شگرف سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای در حال توسعه، بیانگر نقش آفرینی این شکل از سرمایهگذاری در رونق اقتصادی آنان دارد و در طی سالهای گذشته، سرمایههای خارجی هنگفتی وارد افغانستان شده است ولی چرا کشور ما در مسیر توسعه پایدار قرار نگرفته است؟ در این حالت این پرسش مطرح میشود که مهمترین دلیل تاثیرگذاری منفی سرمایه-های خارجی بر رشد و توسعه پایدار کشورمان چیست؟ آیا میتوان از فساد به عنوان مهمترین عامل یاد کرد؟ نقش آن و تاثیر آن بر روی سرمایهگذاری مستقیم خارجی و در نتیجه بر روی رشد و توسعه اقتصادی کشور چگونه است؟
با توجه به اینکه افغانستان، درآمد بالایی را در حال حاضر ندارد و بیش از نیم بودجه آن را کشورهای خارجی تامین مکینند، راهحل اصلی فائق آمدن بر مشکل کمبود سرمایه و خروج از دور باطل فقر و توسعهنیافتگی کشور، استفاده از سرمایههای انباشته شده در کشورهای توسعه یافته عنوان شده است. یکی از راههای تأمین سرمایه از کشورهای توسعه یافته استقراض از بانکهای بینالمللی آنهاست؛ اما به علت باز پرداخت و انباشت این تعهدات و اجرای اصلاحات درخواستی از سوی مجامع بینالمللی مطلوبیت چندانی ندارد. گزینه دوم جذب سرمایهگذاری خارجی است که اغلب همراه با انتقال دانش فنی و مزیتهای فنآوری میباشد. اولین و مهمترین مزیت جذب FDI ، ارزیابی دقیق طرحهای اقتصادی و گزینش طرحهایی که به احتمال بسیار بالا دارای توجیه اقتصادی هستند. از طرف دیگر جذب FDI از بروز مشکلاتی نظیر فقدان توازن در تراز پرداختها انباشت بدهیها و دشواری در باز پرداخت آنها، افزایش ضریب مخاطره در اقتصاد ملی و … جلوگیری میکند ولی متاسفانه یکی از مهمترین تفاوت کشورهای توسعه یافتهتر نسبت به کشورهای کمتر توسعه یافته، وجود فساد، در اقتصاد آنهاست که افغانستان نیز از این امر مستثنی نیست و یکی از کشورهایی است که بالاترین درصد فساد را داراست.
در مجموع فساد یکی از عواملی است که تاثیر بسیار مخربی بر روند توسعه و رشد اقتصادی کشورها دارد، آثار زیانباری که میتواند تاثیر خود را بر توزیع درآمد، تخصیص منابع، کارایی اقتصادی، ترکیب مخارج دولت، رشد اقتصادی، بیثباتی سیاسی، فاصله طبقاتی و غیره نشان دهد. فساد مالی و سیاسی از جنبههای مختلف بر سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه تأثیر میگذارد. مهمترین تأثیر فساد را میتوان در این نتیجه از روند فساد آمیز مشاهده کرد که در میان مدت، سرمایهگذاریهای عمومی کاهش یافته و عمده سرمایههای موجود در جامعه، به سوی بخشهای فاقد بهرهوری که زمینه اختلاس، پولهای بادآورده و فرار از پیچ و خمهای ناشی از اعمال فساد در آنها بیشتر به دست میآید، سوق داده میشوند که متاسفانه با بررسی عملکرد اقتصادی دوران گذشته، به خوبی به این مهم پی میبریم که نه تنها سرمایه گذاری مستقیم خارجی، باعث پیشرفت و توسعه کشور نگردیده است، بلکه با وجود فساد باعث انحراف سرمایههای خارجی از مسیر درست اقتصادی آن شده و همین امر باعث افزایش بیشتر فساد در جامعه گردیده است که در نتیجه با اسمترار این حالت، سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی با وجود سطح بالای فساد هر روز نسبت به گذشته کاهش مییابد که این مورد از تاثیرات بلند مدت فساد در کشور میباشد.
تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که رابطه بین فساد و FDI بسیار پیچیده میباشد از جمله مطالعاتی که پیچیدگی رابطهی بین فساد و FDI را بررسی کردند، مربوط به بخشهای اوکراین، آذربایجان و روسیه میباشد. با توجه به بحثها و مطالعات انجام شده در مییابیم که کاهش و به ویژه از بین بردن فساد برای رشد اقتصاد و FDI امری ضروری است که نباید نادیده گرفته شود.
در واقع این امر حیاتی است که ارزشها و هنجارهایی که موجب حفظ فساد است تغییر داده شود و سیستمی که اجازه به حفظ فساد میدهد دگرگون شود. گرچه عدهای معتقدند عملیاتی که بتوان همه این تغییرات را ایجاد کرد سخت و دشوار است، اما با توجه به این نکته مهم و جنبه منفی فساد، که در این نوشتار بیان شد، مبارزه علیه فساد برای تمام جامعه امری ضروری و مفید خواهد بود. البته باید خاطر نشان شویم که پردازشهای کاهش فساد، زمان زیادی میبرد و نتایج آن در کوتاه مدت آشکار نمیشود.
از جمله پیشنهاداتی که در زمینه ورود سرمایههای خارجی میتوان ابراز داشت، نظارت بر ورود سرمایهگذاری خارجی و دخالت مستقیم خارجیان در سرمایهگذاری (به صورت مشارکت در سود و زیان) میباشد که موجب میگردد که سیستمهای جلوگیری از بروز فسادهای مالی و اداری توسط سرمایهگذاران خارجی وارد کشور شود و کشور بتواند از اثرات سر ریز شونده مثبت این تکنولوژیهای جدید برخوردار گردد. همچنین با توجه به پیچیده شدن روابط اقتصادی در جهان مدرن و عدم توانایی نظارت کافی بر سطح فساد در جامعه این نیاز احساس میگردد که کشورهای در حال توسعه به تناسب پیچیده شدن روابط از ابزارهای جدید جهت کاهش سطح فساد در جامعه کمک بگیرند، گسترش دولت الکترونیک و توسعه زیرساختهای IT محور میتواند راهکار مناسبی برای کاهش سطح فساد در این کشورها باشد.
با توجه به تأثیر بالای شاخص توسعه انسانی بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و وجود جمعیت فعال بیکار در کشور، بهبود سطح اشتغال و آموزش نیروی کار، میتواند موجبات بهبود وضعیت رشد اقتصادی در این کشورها را مهیا سازد که در نتیجه باید به امر آموزش به خصوص آموزش ابتدایی در کشور و ترویج فرهنگ درست در مقابل فساد و تربیت متخصصین کشور، توجه ویژه ای گردد.
Comments are closed.