شناسنامه مختصر شاعران معاصر افغانستان/ احمد محمود امپراطور
1- نام و تخلص: احمد محمود امپراطور
2- نام پدر: شیر احمد یاور کنگورچی
3- سال و محل تولد: در سال 1363 هجری آفتابی در شهر زیبای کابل دیده به دیدار هستی آشنا کرد.
4- تحصیلات: در سال 1382 هجری آفتابی شامل آزمون کانکور گردید و در رشته طب کامیاب شد اما بنابه مشکلات صحی نتوانست به ادامه تحصیلات عالی اش بپردازد. اما هیچ گاه از تلاش دست بر نداشت و علاقه خاص که شعر و ادب داشت به مطالعات آفاقی و کار های پژوهش در رشته های ادب و هنر خود را مصروف ساخت و بعد ها در یکی از موسسات تحصیلی در رشته انجنیری کامپیوتر سند فراغت کسب کرد.
5- فعالیت های فرهنگی: شاعر، فعال فرهنگی و مدنی بوده و از سال 1388 بدینسو مینویسد و در قالب های غزل، مسدس، رباعی و مستزاد شعر میسراید. امپراطور در هنر های خطاطی و طراحی کمپیوتر با بهترین شیوه ها کار های ماندگاری انجام داده است که از آن جمله میتوان انتخاب و خطاطی تک بیت های حضرت ابوالمعانی بیدل را یاد آور شد که با مشهورترین نسخه های خط نسخ، نستعلیق، ثلث و شکسته را نامبرد.
6- حالت مدنی: مجرد
7- نمونه های کلام:
هفت آسمــان ترنـــــم و نجوای عشق بود
یعنی جهان، جهان همـه زیبای عشق بود
رفتـــــــم به سیــرِ گلشنِ معشوقه ای امید
دیدم که جمـــله فانـــی و دنیای عشق بود
لب بستگان در انجمن ستــــــانِ خاطرات
غـــــــرقِ نگاه به دامنِ شبهای عشق بود
در کشــــورِ تاملِ گلبــــــــرگ های شوق
رنگ حیـــــــا به چادر و دیبای عشق بود
چشمی گشــــــا و غفلتِ هستـی بخواب ده
حسن و جمـــال، بــــزمِ تماشای عشق بود
یک قطره ایم در همــــــــــه ادوار زندگی
باقی هر آنچــــه وارسی دریای عشق بود
دست اراده گیـــــر و به پـــای عمل بخیز
هر جا به دل رسیده ای رسوای عشق بود
ای آنکه پا نهی به ســـــــرِ قلب نامـــــراد
داری خبـــــر که هستی معمای عشق بود
گنــــج و زر و مال و متـــــاع میشود تمام
دارای عالــــم است، کـه دارای عشق بود
جام به کف بگیــــر و جنـون اکتساب کن
آغــــاز و ختـــــمِ زندگی مینای عشق بود
در عشق آتشین تو محمود تشنــــــــه کام
زخم به سینـه خورد و مجزای عشق بود
—
بجانـــــــــم غصه ها لشکر گرفته
هـــــــــوا را دود و خاکستر گرفته
بترســــم من از آنروزی که گویند
خــــدا ناکـــــــرده کابل در گرفته
——————————-
نـــدارد این وطن یک غمگساری
که سازد چاره ای بی بند و باری
ز دست ظالمــــــان فتنــــه پرور
بود در کشـــــــــورِ من انتحاری
——————————
غــــــــمِ کابل غمـی بی انتها شد
غم دیـــروز و امــروز و سبا شد
الهی دشمنــــــــــان بر باد گردند
که فرزند از بری مــادر جدا شد
——————————
در آتش در گرفتــــــــه کابل من
میان خاک و خون شد منزل من
تخار وکندز و بغلان بخون خفت
خدا دانـــــد وطن دانـــــد دل من
——————————
جوانــــان وطن بی بال و پر شد
فغان و ناله از هر جـــــا بدر شد
بسوزد مـــــادران از داغ فرزند
هزاران طفــل میهن بی پدر شد
Comments are closed.