روزهای دشوار افغانستان و اخلاق ضعیف طبابت در میان داکتران
رفتار داکتران شفاخانههای کشور، بهخصوص شفاخانههای دولتی، یک معضل عریان برای همه شهروندانی است که حداقل یکبار نزد داکتر مراجعه کرده باشند. رفتار نامناسب، ویژگی اکثریت مطلق شفاخانههای افغانستان است که زمان و مکان نمیشناسد. در این یادداشت کوتاه، به شرح و تحلیل واقعیتهایی از چشمدیدهای خودم خواهم پرداخت که در مراکز صحی کشور با آن مواجه شدهام.
رفتارهای نامناست داکتران در روزهای دشوار کشور که هر روز مردم این سرزمین، هدف آتش و گلوله قرار میگیرند، اکنون بیشتر از هر زمان دیگر، غیرقابل تحمل شده است. تصویری که داکتران افغانستان در ذهن شخص بیمار و همراهان او حک میکنند، تصویر یک انسان بیرحم، قصیالقلب و بیاحساس است. عملکرد اکثریت داکتران نشان میدهد که آنها همچون رباطها، فقط از وسایل طبیِ ضروری و غیرضروری استفاده کرده که در پی درمان نبوده، بل در پی اجرای وظیفهی خود، بدون درک مسوولیت و رسالتشان است. شکایت مریضان و مریضداران طی سالها، صداهای ناشنیدهایاند که هنوز کسی در پی شنیدن آن نیست.
شرح این صداهای ناشنیده را با واقعیتهای تلخ و عینی که خود، آن را دیده و تجربه کردهام، آغاز میکنم.
پرداخت رشوه یا پول اضافی برای معاینه و مراقبت بهتر
رشوه گرفتن پدیده معمول در بین بسیاری از داکتران شفاخانههای دولتی است. رشوه، تحت عناوین مختلف از جمله شیرینی گرفته و پرداخته میشود. رفتار و اخلاق حاکم در مراکز صحی دولتی، بیاحساسی و بیمسوولیتی داکتران را نسبت به مریضان به شکل عریان نمایش میدهد. اما باید گفت که همهی داکتران، چنین نیستند؛ ولی چشمدیدهای من و دوستان من، نشانگر آن است که اکثریت داکتران شفاخانههای دولتی در قبال ماموریتشان کمتر و یا هیچگاه احساس مسوولیت نمیکنند.
همراه با یکی از اعضای فامیلام در شفاخانه ملالی رفتهام. در آنجا، قبل از مراجعه به داکتر یادم آمد که باید یک آشنا پیدا کنم تا به مریض رسیدگی بهتر شود. بالاخره از طریق دوستان، با یکی از داکتران معرفی شدم و همراه با بیمار که قرار بود زایمان کند، اجازه ورود به داخل شفاخانه را یافتم. در اینجا، عجایب روزگار را مشاهده کردم. از طعنه داکتران و قابلهها گرفته تا زایمان زنان در دهلیزها که قبل از رسیدن به اتاق ولادت به دلیل بیتفاوتی و بیمسوولیتی داکتران، این پیشآمد اتفاق افتاده بود. رفتار خشمانه خالههای شفاخانه با همراهان مریض و اخذ پول نقد هنگام تولد پسر، همه مواردی غیرقابل تصور برایم بودند که به شکل عینی با آن در این شفاخانه، مواجه شدم. حتا در اینجا، مواردی را دیدم که خالههای شفاخانه هنگام تحویل گرفتن لباسهای طفل از همراهان مریض، از چند عضو فامیل مریض همزمان شیرینی اخذ میکردند.
فروش ادویه و لوازم طبی در شفاخانههای دولتی
رفتارها در شفاخانههای دولتی، پر از تناقض و ترفند است. در اینجا، ادویه و لوازم طبی که قرار است رایگان در خدمت مریضان قرار گیرند، اما با ترفندهای گوناگون بالای مریضداران فروخته میشود. داکتران برای اینکه ادویه و لوازم طبی رایگان را بالای مریضداران به فروش برساند، به آنها یک جای مشخص، دور و پرهزینهای را آدرس میدهند که نیازمندیهای مریضشان را آماده سازند. هنگامیکه مریضدار در یک حالت اجبار و اضطرار قرار گرفت، میگویند که همین لوازم در اینجا نیز موجود است و میتوانید که آن را خریداری کنید.
یکی از چشمدیدهایم در شفاخانه دولتی این است: در شفاخانه صحت طفل، یکی از اطفال خانوادهام را که دستش شکسته بود، بردم. داکتر بعد از معاینه گفت که باید دست او را چسب بزنیم، چون کودک خرد سن است و گچ نمیشود.اما داکتر گفت از آن چسب در این شفاخانه نداریم، باید از مکروریان و از فلان دواخانه گرفته شود. میخواستیم یکی از ما، حرکت کنیم که در بیرون دروازه، کارگر خدماتی شفاخانه آمد و گفت که از آن چسب نزد خود دارد. او گفت که برای مریض شما نصف چسب کافی است، در حالیکه یک بسته آن را از جایی که میآوری ۵۰۰ افغانی میفروشد اما من برایت در بدل ۲۵۰ افغانی میدهم. سرانجام دست طفل بسته شد و ما برایش ۳۰۰ افغانی دادیم ولی او ۵۰ افغانی دیگر را برای ما نداد گفت که این شیرینی باشد؟ چون من همراه داکتر کمک کردهام.
علاوه بر آن، بستری کردن مریضان در خیلی از موارد بستگی به شناخت و پرداخت مقدار رشوه از سوی وابستگان مریض دارد. وقتی از مسوولان پرسیده میشود که چرا در بستری ساختن مریضان چنین سختگیری میشود، تنها دلیل موجهشان تعدد مریضان را میگویند.
مراجعه مریضان به کلینیکهای شخصی داکتران شفاخانههای دولتی
در شفاخانههای دولتی، مریضانِ تحت معالجه در جریان تداوی مجبور ساخته میشوند که به کلینیکهای شخصی داکتران معالجشان مراجعه کنند. محمد ایوب، مرد میانسالی که از بدخشان خانم خود را برای تداوی در شفاخانه جمهوریت به کابل آورده است، میگوید که خانماش بعد از عملیات، یک روز در این شفاخانه بستری میماند و پس از آن داکتر معالجاش میگوید که برای رسیدگی خوبتر به مریض، باید به معاینه شخصی او که در دهافغانان است، مراجعه کند. او میگوید که به مدت یک هفته مجبور بودیم که همه روزه مریض را به معاینهخانه داکتر ببریم و هر بار که زخم مریض را پانسمان میکرد و یا حتا یک پیچکاری میکرد، دو و نیم تا سه هزار افغانی میگرفت. ایوب میگوید که داکتر آنها را به این دلیل به معاینهخانه خصوصیاش خواسته که در شفاخانههای دولتی به مریضان خوب رسیدگی نمیشود و کسی هم در قصهاش نیست.
ایوب میگوید که خانمم تکلیف گرده داشت و یک گردهاش کشیده شده است. این مرد، یک ماه تلاش کرده است تا سرانجام خانم خود را در شفاخانه جمهوریت بستری کرده که خانماش عملیات شده است. او میگوید، من به این دلیل که شفاخانههای دولتی هزینهی کمتری دارد، خانم خود را آوردم تا در اینجا عملیات شود، اما اکنون هزینهی آن بیشتر از شفاخانههای خصوصی شده است. این مرد میگوید، وقتی من مریض را به نزد داکتر میآوردم، نسخهای که او میداد، فقط در یک دواخانه پیدا میشد که خود داکتر میگفت و در جاهای دیگر پیدا نمیتوانستیم.
استفاده از دواهای بیکیفیت
دراستفاده از دواهای کمکیفیت و بیکیفیت، کمتر داکتران شفاخانههای دولتی مقصر هستند و این مورد، بیشتر بر میگردد به سیاستهای کلی وزارت صحت عامه و ریاست عمومی فارمسی.
اینکه در شفاخانههای خصوصی چه میگذرد، موضوع متفاوت از موارد یاد شده نیست؛ فقط با این تفاوت که در شفاخانههای خصوصی از بابت اینکه پول هنگفت اخذ میشود، رفتارها توام با محبت است.
دواهایی که برای مریضان تجویز میشود، اکثرا دواهای کمکیفیت بوده و گاهی نیز بیشتر از حد مورد نیاز مریضان برای آنها تجویز میشود. وقتی نزد یک داکتر مراجعه کنی، بدون تشخیص دقیق، داکتر یک خریطه دوا نوشته میکند و مجبور هستی که آن را خریداری کنی و در بسا موارد، همان مقدار دوا هم مصرف نمیشود. عدم کنترل دقیق دواخانهها باعث شده است که در برخی موارد، دواهای زهری و کمکیفیت برای مریضان تجویز شود که حتا منجر به مرگ مریضها نیز شده است.
راه حل مشکل
تعریف میکانیزم مشخص، جهت پیمایش میزان رضایت شهروندان از عرضه خدمات. تا هنوز آنچه چشمدیدهای من نشان میدهد، هیچنوع میکانیزم و سیستمی که بتواند به عنوان وسیله پیمایش جهت دریافت میزان رضایت شهروندان از عرضه خدمات معیاری استفاده شود، وجود ندارد.
از آنجایی که تجارت با صحت که به زندگی انسانها بستگی دارد، فوقالعاده خطرناک است. وزارت صحت عامه و ادارات همکار آن، باید توسط سیستم تعریف شده، مسوولین را استخدام و فعالیت کنند.
ترویج احساس مسوولیتپذیری هم تنها با رویکرد فعلی قابل حصول نیست. رویهها و کردارهای اخلاقمدار تبدیل به اصول قانونمند شده و باید نهادینه شود. شهروندان، جامعه مدنی و سازمانهای بینالمللی صحی در این زمینه میتوانند که نقش اساسی و موثری را بازی کنند.
Comments are closed.