حادثهء امروز در کابل از دید حقوق بینالملل «فاجعه بشری» نامیده میشود. فاجعهء بشری به حادثهیی اطلاق میشود که در اثر آن خونِ گروهی از انسانهای بیگناه بهگونهء وحشیانه توسط دولتها یا گروههای هراسافگن ریخته میشود.
قدرت انفجار امروز به صراحت نشان میدهد که این برنامه توسط سازمانهای استخبارات منطقه راهاندازی گردیده است.
فصل اول مادهء چهارم منشور سازمان ملل متحد استفادهء دولتها از وسایلی را که سبب تهدید امنیت ملی و جانی دولت دیگر شود بهشدت منع کرده است.
بر بنیاد قوانین بینالدول بهویژه قانون مداخلهء حمایتهای بشری international disaster response laws دولتهای که قربانی فاجعهء بشری میشوند از حمایتهای فوری و گستردهء جامعهء بینالملل برخور دار میگردند و به قربانیان حمایتهای فوری راهاندازی میشود.
مرحلهء بعدی را تصامیم شورای امنیت برای ردیابی عوامل فاجعهء بشری شکل میدهد. در این مرحله، ساختارهای ناشی از شورای امنیت، گروهی از متخصصین بینالمللی را برای شناسایی عوامل فاجعهء بشری تعین و موظف به کار میسازد.
شورای امنیت با دریافت گزارش از گروههای حقیقتیاب دست به اقدامات فوری میزند. اگر دولت یا دولتهایی سبب فاجعهء بشری شده باشد، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامههای فوری را طرح و تصویب میکند.
اما قبل از همه دولتهای آسیبدیده باید قدرت آنرا داشته باشند که بتوانند فاجعهء بشری را در جغرافیای خود تعریف و در شورای امنیت لابیگری کنند.
من بارها نوشتهام و در بحثهای رسانهیی گفته ام که ما نیاز به دپلوماسی فعال و حرفهیی داریم تا بتواند این مسایل را بداند و مطرح کند. اما هرباری که چنین گفته و نوشته ام از آنسو برداشتِ سو صورت گرفته که من خواهان پست مهمی در ساختار حکومت بهویژه دپلوماسی هستم. اما واقعیت ایناست که دپلوماسی در کشور ما معنایش را به افتتاح سفارتخانههای منفعل و ماموریتهای پوسیده خلاصه کرده است.
Comments are closed.