وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

آسیب شناسی تمدن معاصر

آسیب شناسی تمدن معاصر
(انسان غربی حالت گیچ کننده دارد)
خواجه بشیر احمد انصاری
اهدا به کسانی که جیب شان را به بهای جان شان و ثروت مادی شان را به قیمت رسالت اجتماعی شان می پرورند.
از من ای باد صبا گوی به دانای فرنگ- عقل تا بال گشود است گرفتار تر است
عجب آن نیست که اعجاز مسیحا داری- عجب این است که بیمار تو بیمار تر است
در این بیست و هفت سالی که گذشت، مردم افغانستان با انواع مختلف درد و مصیبت آشنا شده و در آسیاب جنگ و میان دو سنگ کشنده آن که یکی سنگ متحرک تاریخ و دیگرش سنگ ساکن جغرافیه است دست و پا می زنند.
کسانی که از آن ورطه رخت هم کشیده اند با مشکلاتی از نوع دیگر دامنگیر شده که گاهی می تواند مصیبتبار تر از جنگ و تراژیدی های آن باشد. هجرت دسته جمعی ملیونها فرزند سرزمین ما به استقامت کشورهای کاملا بیگانه و سکونت در قلب نظامهای فرهنگی و هویتی کاملا متفاوت، جزء تحولات بزرگ اجتماعی سه دهه اخیر افغانستان بحساب می آید. گروهی از هموطنان ما که روزی در سایه کلبه های محقر و در دل جامعه یی محروم از همه امکانات مادی بدنیا آمده بودند، با رسیدن به ساحل امان و دیدن تمدن خیره کننده غربی هوش و حواس خود را از دست داده و احساس حقارت نمودند. گروهی خویشتن را خسی در مسیر تندباد جامعه صنعتی احساس نموده و تن به توفان آن سپردند. امری که مصیبتی از نوع دیگر برای شان آفرید. در آنسوی کره زمین وقتی که از مشکلات زندگی حرف بمیان می آمد در همان لحظه گرسنگی و برهنگی در آئینه ذهن حضور می یافت، غافل از اینکه در دنیای سیرها هم مشکلاتی جانفرسا تر از مشکلات دنیای گرسنگان وجود دارد که نه تخنیک و نه هم کیمیا و فزیک و ریاضی قادر به حل آن است. تکنالوجی و شکل زندگی معاصر نه تنها که از حل مشکلات زندگی عاجز است که مشکلاتی از نوع جدید بدان افزوده است. در این نوشتار کوشش خواهد شد تا به برخی از این مشکلات اشاره شود.
با آنکه بشر معاصر قدمهای بلندی را در جهت تسخیر طبیعت برداشت، زوایای نا پیدایی را کشف نموده و به کمک تکنالوژی مدرن تسهیلات فراوانی را برای همنوعان خود فراهم آورد ولی شکل زندگی جدید مشکلات بزرگی را نیز فرا راه انسان ایجاد نموده است. آشفتگی روان، بیماری اعصاب، نا بسامانی مزاج، فرو ریزی کانون گرم و مقدس خانواده، از نماد های برجسته زندگی معاصر بشمار می آیند.
کسانی که امروز در اینجا از پرخـوری می میرند بیشتر از کسانی اند که دیروز در آنجا از بی نانی هلاک می شدند؛ تا جاییکه سؤ تغذیه خود مفهوم دیگری بخود گرفته است.
در اینجا کسی قبر گرسنه را نمی بیند ولی قبرستانهای شهر های شاخزن به آسمان این کشور ها مملوء از اجساد فربه کسانی است که تا آخرین لحظه زندگی از (نعمتهای خداداد) سود برده اند! انسان غربی دچار حالتی گیچ کننده شده و زندگی اش شکل فرسایشی بخود اختیار نموده است.
در اینجا با آنکه هر روز بر تسهیلات زندگی چه از نظر کمیت و چه از لحاظ کیفیت افزوده می شود ولی آشفتگی، اضطراب، نگرانی، تشویش و نابسامانی در همه جا چهره می نمایاند. انسان معاصر در راه رسیدن به سعادت و خوشبختی با هر چیز در جنگ است. با محیط، با وقت و عقربه ثانیه گرد، و بالآخره با زندگی! اگر به فرودگاه می روی می بینی که مردم بخاطر گرفتن آخرین لحظهء موعود نفس زنان می دوند، اگر به دفتر می روی می بینی که همه برای رسیدن به اوقات تنظیم شده کاری در شتابند، اگر به مکتب می روی والدینی را می بینی که بخاطر بردن و یا آوردن کودکان شان سراسیمه و نفس زنان اینسو و آنسو می دوند. تابلوی بزرگ زندگی معاصر، جنگ با لحظه ها و ثانیه ها و بیگانگی با سکون روح، آرامش ذهن و آسایش قلب را برجسته تر از هر پدیده دیگری به نمایش میگذارد.
در گذشته ها زندگی بشر شکل ساده یی داشت و زمان بصورت آهسته سیر می نمود، مردم در هماهنگی کامل با طبیعت زیست می نمودند، روزها برای کار و شبها برای خانواده و بستر خواب بود. اما امروز زندگی از مدار طبیعی اش بیرون شده و آشفتگی و بیقراری و تشویش بر قلب و روان مردم بیرحمانه چنگ افگنده است.
با اکتشاف برق، تفاوت میان شب و روز از میان برداشته شد و دکمه کنترول آن در دست انسان قرار گرفت. طولانی شدن روز و کوتاه شدن شب از نتایج این کشف بزرگ بود. در ابتدا مردم تصور میکردند، که با آمدن برق مشکل بزرگ زندگی حل شده است- که در این تصور بحق بودند- ولی دیری نگذشته بود متوجه شدند که کمخوابی و بیخوابی از ارمغانهای طبیعی این کشف بزرگ است. با آمدن برق دروازه کارخانه های تولیدی و شرکتهای خدماتی برای بیست و چهار ساعت باز گردید؛ تا خدمات شانرا در مدار شبانه روزی تقدیم نمایند و بدینصورت تکنالوژی جدید میلاد جامعه بیست و چهار ساعته را اعلام نمود.
این از یکسو، و از سوی دیگر چینل های بیست و چهار ساعته تلویزیونی، برنامه های متنوع رادیویی، انتشار تکنالوژی ماهواره یی، کمپیوتر و انترنت، موبایل و پیجر و ده ها وسیله دیگر شبها را کوتاه ساخت و از ساعتهای خواب مردم بریده و زندگی خود بسان برق سرعت گرفت. ای میل، ماشین فکس، موبایل و کمپیوتر های دستی مسافه میان خانه و دفتر را از میان برداشت، امری که تصور می شد وقت زیادی را برای انسانها صرفه می نماید.
ماشینهای ظرف شویی و کالاشویی و وسایل طبخ جدید پدید آمدند؛ تا ده ها ساعت کار را به چند دقیقه پائین آورند. امروز صدها ملیون انسان نیازی ندارند که برای خریدن مواد مورد ضرورت شان از خانه بیرون شوند. در عوض، آنها کمپیوتر های شانرا باز نموده و اجناس مورد نیاز شان را از راه انترنت خریداری می نمایند. همین کمپیوتری که من حالا برویش می نویسم، همین مجله (AWAKE) که آمار ها را از آن اقتباس می نمایم، و بالآخره همین کتاب (THE 24-HOUR SOCIETY) که از جامعه بیست و چهار ساعته حرف می زند همه و همه از راه انترنت سفارش شده و تا پشت دروازه خانه آورده شده اند. وسایل پیشرفته معاصر و ابزار نوین ارتباطات وقت فراوانی را برای مردم صرفه نمود.
اگر از یکسو کشف برق ساعتهای کار را بیشتر ساخت از سوی دیگر تکنالوجی مدرن وقت زیادی را برای انسان صرفه نمود، ولی چه کنیم که انسان معاصر در گودال دیگری سقوط نمود و نتوانست از این وقت اضافی سودی برد.
در قدم اول تصور می شد که باید وقت فراوانی برای استراحت و خانواده باقی مانده باشد ولی چه کنیم که همه از نبود وقت شکایت داشته و میگویند که نسبت به هر وقت دیگر بیشتر احساس خستگی نموده و نسبت به هر زمان دیگر فرصتی برای فرزندان و خانواده ندارند. در امریکا جمع کثیری از مردم دو وظیفه دارند و در آسترلیا بیشتر مردم هفته چهل و نه ساعت کار میکنند. امروز بجای آنکه صنعت در خدمت بشر قرار گیرد انسان خود برده صنعت گردید.
کم خوابی مشکل بزرگ انسان مدرن است و از همین لحاظ کلینیکهای مختلفی در گوشه و کنار جهان صنعتی آغاز به کار نموده است. میگویند مغز انسان دارای خصوصیتی است که آنرا ساعت بیولوژیکی گویند که ما را در وقت مشخصی از خواب بیدار نموده و در ساعت خاصی بسوی بستر خواب می کشاند. این خصوصیت حتی در وجود حیوانات دیده میشود طوری که بوم و شب پره روز را در خواب و شب را در بیداری می گذرانند. مغز و اعصاب و تمامی بدن انسان نیازمند خواب است و اگر فرصت کافی استراحت برایش دست نداد، وجود انسان میخواهد این (قرض) را بشکلی از اشکال بپردازد و از همین لحاظ انسان کمخواب، پیوسته در کسالت و خستگی بسر می برد. این کمخوابی اگر بصورت مسلسل دوام یابد، لازمه اش خستگی دایمی می باشد. در بیشترین کشور های صنعتی اندازه خواب مردم نسبت به یک قرن قبل بیست فیصد کاهش یافته است. متخصصان میگویند که کمخوابی قدرت فهم و حفظ را می کاهد. تجربه زندگی هر کدام ما نشان می دهد که انسان در کمخوابی خویش بیشتر از اوقات دیگر مرتکب اشتباه می شود. این اشتباهات گاهی بسیار گران و حتی کشنده اند.
علت اصلی برخی از حوادث خطرناک و کشنده سالهای اخیر قرن بیستم میلادی همین عامل بیخوابی خوانده شده است. انفجار دستگاه اتومی چرنوبیل در اوکراین، انفجار سفینه فضایی چالنجردر امریکا و تصادم تانکر تیل اکسون در آلاسکا از نمونه های بارز بیخوابی بوده اند.
علت اصلی انفجار تأسیسات چرنوبیل را در کار مسلسل تیمی از انجنیران برق دانسته اند که برای مدت بیشتر از سیزده ساعت مصروف کار بوده اند. انتشار سرطانهای غده درقی در کودکان اوکراین برخاسته از تشعشعات اتومی همین انفجار بحساب می آید. نتایج تحقیقات انفجار سفینه فضایی چالینجر هم نشان داده است که مقرره کار اضافی بیست ساعت، ۴۸۰ بار ازطرف یک گروه متخصصان و ۲۵۱۲ بار از طرف گروه دیگر آنها تلقی شده است. گروه تحقیق این انفجار گفته اند که به هر اندازه ای که به ساعتهای کار اضافی افزوده می شود به همان اندازه قدرت و تمرکز ذهنی انسان کاهش یافته و گراف اشتباهش بالا می رود.
در رابطه به تانکر اکسون هم همین حکایت تکرار شده است. دراثر این حادثه که ریشه در بیخوابی یکی از اعضای تیم کشتی داشت، در حدود یازده ملیون گیلن تیل در بحر ریخت که در اثر آن حیوانات بحری زیادی از میان رفتند و امریکا بلیونها دالر خساره دید.
میگویند خساره کمخوابی و خستگیهای ناشی از آن در جهان سالانه بیشتر از ۳۷۷ بلیون دالر می باشد. اما جانهایی که قربانی دیو کمخوابی می شوند و صحتهایی که بر باد می روند، نمی تواند به هیچ قیمتی اندازه شود. تنها همین حوادث ترافیکی ناشی از کمخوابی را در نظر بگیرید. بر مبنای گزارش یکی از کلینیک های کمخوابی در شهر سیدنی آسترلیا در حدود سی فیصد کسانی که موتر های شان تصادم میکند، بخواب رفتگان پشت استرنگ اند. کمخوابی در امریکا حدود یکصد هزار حادثه ترافیکی در سال ببار می آورد. اما دردا و اسفا که حکایت در همینجا خلاصه نمی شود. زخمی حادثه ترافیکی که دوان دوان به اطاق عاجل شفاخانه برده می شود تا ازطرف داکتری بیدار، مواظب و گوش به هارن امبولانس معاینه شود، بدست داکتری سپرده می شود که در اثر کار و کمخوابی پیوسته در حالت نیمه خواب و نیمه هوشیار بسر می برد. بر اساس گزارش انستیتوت صحت و رفاه آسترلیا عده ای از داکتران آن کشور در هفته بیشتر از هشتاد ساعت کار میکنند.
ماشینها و آلات تخنیکی به امپیر های آلارم و علامه های اعلان خطر مجهز اند ولی چه کنیم که انسانها بدون آژیرهای خطر و چراغهای فلاشدار بدنیا آمده اند! مشکل دیگرآدمیزاد اینست که این موجود شگفت انگیز نسبت به خودش کمتر اطلاعی دارد، اما هزینه های اجتماعی مصروفیت و کمخوابی و خستگی بیشتر از زیانهای اقتصادی آن است.
دختران و پسرانی که با هم ازدواج مینمایند چه بسا که در اثر ساعتهای کار زیاد و نا هماهنگ روز ها همدیگر را نمی بینند و هردو بخاطر تحقق رویای مادی از قبیل دست یافتن به ثروت مورد نظر، شب و روز سرگردان اند چه بسا که پیش از رسیدن به رویاهای دیگر زندگی، رویای بزرگ زندگی مشترک شان در برابر چشمان شان فرو می ریزد. چقدر درد آور است حالت جفتهای جوانی که با یک دنیا رؤیا برای رسیدن به خوشبختی در راهی قدم میگذارند که ناگاه دیو سیاه بدبختی از پشت سر حمله نموده و گریبان شان را می گیرد. تحقیقات نشان داده است که میزان طلاق در میان همسران و شوهرانی که همزمان بخانه نمی آیند شصت فیصد بلند تر از جفتهایی است که مصروف کار روزانه بوده و همزمان بخانه بر میگردند. این همسران و شوهران آزمند از وقت خود و خانواده خود گرفته و به اوقات کاری خویش افزوده و زندگی و وقت خویش را چنان می فشارند که زیان و آسیب آن متوجه خودشان و خانواده شان میگردد.
افراد دیگری هم هستند که می خواهند از دست این فشار و افسردگی به مواد مخدره پناه برند، عده یی در زیر این فشار سنگین و طاقت فرسا بالآخره در گوشه یی خزیده و کوشش می نمایند؛ تا غم و اندوه خود را بگفته حافظ شیرازی در جام شراب افگنده و شعله های آتش را با تیل خاموش سازند، برخی دیگر به پرخوری و یا غذاهای غیر صحی پناه برده و بیماری و مصیبت را به پول می خرند.
گروهی از زنان و شوهران شان بخاطر آنکه در مسابقه حرص و آز پس نمانند، فرزندان شان را به مراکز نگهداری کودکان می فرستند. این مراکز امروز چنان در حال انتشار است که حتی بخشی از آنها برای بیست و چهارساعت فعالیت دارند. برخی از پدران و مادران، کودکان شان را بدست تلویزیون می سپارند تا چینلهای گوناگون و برنامه های کشندهء آن، کودک را از درون مغز و روانش نابود سازد. شگفت اینکه عده یی با این همه بی تفاوتی، انتظار دارند، تا فرزندان شان خود بخود فرهنگ ملی و دینی و اخلاقی شان را فرا گیرند… ادامه مطلب در شماره بعدی

Comments are closed.