داکتران کم توان و رفتن مریضان به پاکستان
پس از ایجاد دولت موقت به رهبری آقای کرزی، رفتن رفتن مریضان به پاکستان افزایش یافته است؛ اما دیده میشود که پیش از یکنیم دهه، فقط برخی خانواده ها، آن مریضی را که در کشور قابل تداوی نبود به خارج از کشور روان میکردند؛ ولی متاسفانه حالا حتا مریضان سرفه، زکام هم به خاطر تداوی به بیرون از کشور میروند؛ چرا که داکتران ما دیگر، توانایی، تشخیص و تجویز ادویه را به مریضان ندارند، از این معلوم میشود که وزارت صحت عامه با تمام مسوولیت که در برابر مردم دارد، با وجود کمک های بیشمار نتوانسته در قسمت بازسازی و عرضه خدمات صحی بهتر به مردم مؤثر واقع گردند.مساله دیگر که در این یک دهه پول شهروندان را به تاراج میبرد، ایجاد شفاخانه های شخصی است که در کنار شفاخانه های دولتی فعالیت دارند؛ ولی متاسفانه حالا طبابت در افغانستان به بازار گرم تجارتی عوض شده و هر طرف را که میبینید شفاخانهای تخصصی … و شعار های بسیار کلان در لوحه های شان مانند: تشخیص درست یا طبابت معیاری و همچو چیز های دیگر که زبان انسان به گفتن آن (رگ)می شود به نظر میرسد.
تداویی در شفاخانه های شخصی ناممکن است به جز تداویی مریضیهای عادی، آنهم معاینات تلویزیونی، ستی اسکن و هر آن معاینه که درشفاخانه ممکن باشد به خاطر گرفتن پول، انجام می شود. که به گفته خود شان (تشخیص درست تداویی درست)، که هیچ کدام به درد بخور نیست.
پرویز یکتن از شهروندان که در یکی از شفاخانه های شخصی کابل چندی پیش رفته بود می گوید: ) پیش از ساعت 9 صبح مراجعه کردم دیدم داکتر وجود ندارد و فقط در بخش عاجل کسی به نام داکتر حضور دارد که هم پیچکاری می کند و هم یگان دوایی به اصطلاح چره یی میدهد به خاطر آرامش فوری درد که به نظرم بسیار زشت آمد).
او گفت: چندی پیش از زینه افتاده بودم و به یکی از شفاخانه های شخصی در خیرخانه مراجعه کردم به خاطر عکس گرفتن؛ ولی هیچکس نبود تا عکس بگیرد و حشرات هم در روی شفاخانه گشت و گذار داشت وقتی با مسوول معلومات شفاخانه گفتم که این چیست؟ در پاسخ به بسیار بی شرمی گفت: )هوا گرم است.(؛ اما فکر نکرد که کوچکترین خدمات صحی را در مقابل پول گزاف انجام میدهند نه رایگان؛ ولی این شهروند افزود:( من در آن لحظه فکر کردم که شاید در دشت چمتله باشم.(
عزیزالله یکتن دیگر از باشنده کابل قصه یکی از داکتران ارتوپیدی را که در حال حاضر در انستیتوت طب کابل منحیث (استاد) به گفته برخی ها مصروف خدمت است میکند و میگوید که این داکتر حتا نمی توانست، پلاستر را که کار ابتدایی در بخش ارتوپیدی است انجام دهد دیگر چه انتظار از داکتران که به فشار، واسطه و پول منحیث داکتر استخدام شده اند.
شمس الدین که مادر موسفید خود را که با درد دست و پنچه نرم میکند به یکی از شفاخانه دولتی مراجعه میکند پس از مصرف هزاران افغانی به خاطر معاینات، بلاخره تشخیص مرض قلب را می کنند و پس از چند روز میگن که دیگه از دست ما چیزی پوره نیست؛ ولی با بسیار بی شرمی، مریض را توسط امبولانس شفاخانه در بدل 20 هزار افغانی به تورخم انتقال میدهند؛ ولی این مریض با مراجعه به یکی از شفاخانه های شخصی با تشخیص درست و یک نخسه ساده صحت یاب میگردد، گویا جادوگران در دیگر کشور ها به سر می برند.
کارشناسان می گویند که شماری از مسوولان وزارت صحت عامه نیز به شکل از اشکال در تجارت شفاخانه های شخصی شریک هستند که بدون چون و چرا به افراد بی تجربه و فارغان تازه دانشگاه ها جواز فعالیت میدهند.
(محمد فاروق پوپل)
Comments are closed.