وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

حضرت محمد(ص) از دیدگاه دیگران و بی تفاوتی ما مسلمان ها!

حضرت محمد(ص) از دیدگاه دیگران و بی تفاوتی ما مسلمان ها!
فیلسوف انگلیسی)جورج برنارد شاو(: تنها ناجی بشریت محمد است!
بسم الله شریفی
هرچند عده ای زیادی از سازمان ها، کشورها و افراد کوردل به حقانیت اسلام و پیامبر بزرگوارش باور مند نبوده و بدبختانه در صدد تضعیف روحیه ی اسلامی و وارونه جلوه دادن اهداف و مقاصد ناجی بشریت حضرت محمد(ص) اند و میکوشند با اهداف از قبل تعیین شده ی شان نور رسالت ختم المرسلین را با فروغ تابناک و درخشنده اش به باد انتقاد قرار دهند و جلو گسترش اهداف محمدی(ص) را در اقصی نقاط جهان بگیرند، اما عده ی با وصف مسلمان نبودن شان نتوانسته اند از این حقانیت چشم پوشی نمایند و به نحوی دیدگاه شان را پیرامون سردار دوعالم و فخر موجودات(حضرت محمد«ص«») بیان نموده اند که ذیلاً دیدگاه یکتعداد شان جهت صراحت موضوع بیان میگردد تا شمیم دلنواز آن یار و دردانه روزگار، ما را سرمست حضور مبارک خویش سازد و خوشه چین دشت گل‌های محمدی شویم:

1- توماس کارلایل، مفکر، فیلسوف و مورخ اسکاتلندی:
«محمد نوری است که عالم را روشنائی بخشیده است و این فضل خداست که به هر آنکه خواهد می بخشد».
2- ادیب روسی، لئون تولستوی:
«من یکی از شیفتگان محمدم؛ او که خدایش به رسالت برگزید و نبوت را ختم بدو کرد».
3- گوته، شاعر معروف آلمانی:
«من در تاریخ به دنبال صفات برتر انسانیت گشتم و آن را در پیامبر عرب(محمد)، یافتم. ما اروپاییان با تمام علوممان هنوز نتوانسته ایم به آنچه برسیم که محمد صدها سال قبل رسید و کسی هم نخواهد توانست از او پیشی گیرد».
4- لامارتین، شاعر فرانسوی:
«بزرگترین حادثه در زندگی من مطالعه حیات محمد بود. او به من درس کامل زندگی را آموخت. محمد را انسانی بزرگ و جاودانه یافتم. هیچ کس نمی تواند مانند محمد به مقام انسانیت برسد. براستی چه کسی می تواند مراتب کمال را مانند او بپیماید. او بود که واسطه ها بین خالق و مخلوق را برچید و انسان را بدون واسطه به خدا رساند».
5- دانشمند الهیات سوئسی، دکتر هانرکنج:
«محمد به معنی واقعی کلمه پیامبر بود، نمی توانیم منکر آن شویم که او مرشدی بود که پیروانش را به سوی نجات راهنمایی نمود».
6- فیلسوف انگلیسی، جورج برنارد شاو:
«من در مورد این مرد (محمّد) تحقیق کردم. او را اعجوبه ای خارق العاده یافتم، او نه تنها دشمن مسیحیت نیست بلکه منجی بشریت است. من معتقدم اگر امروز محمد اداره ممالک دنیا را در دست گیرد، از آنجا که به صلح و دوستی دعوت می دهد بر تمام مشکلات فائق خواهد آمد. امروزه دنیا به شدت نیاز به مردی با تفکر محمد دارد. محمدی که احکام دینش را بر احترام به دیگران بنیان نهاد، دین او قوی ترین دین در بین ادیان و فرهنگ‌هاست و همواره جاودان خواهد ماند».
7- کارل مارکس:
«حضرت پیامبر (ص) مردی بود که از میان مردم بت پرست با أراده آهنین برخاست و أنان را به یگانه پرستی دعوت کرد، أو را نباید در ردیف مردان بزرگ و بر جسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که پیامبری أو را اعتراف کنیم و از جان و دل بگوییم که أو ( ص) پیامبر خداوند (ج) بوده است».
8- إرنست هگل:
«اسلامیت طرح خیلی جدید و در عین حال غیر مخدوش و بسیار عالی توحید میباشد که به وسیله محمد ترویج یافته است».
9- گوته:
«مندرجات قران عظیم الشأن ما را مجذوب میکند و به شگفت می أورد و سر انجام به احترام و تعظیم بر می انگیزد».
10- ولتر فرانسوی:
« حضرت محمد بی گمان مرد بسیار بزرگ بود. وی جهاگشای توانا، قانون گذار خردمند، سلطان دادگر و پیامبر پرهزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد.
11- پیر سیمون لاپلاس، منجم و ریاضی دان معروف فرانسه:
« گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم، ولی آیین حضرت محمد و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابر این اعتراف می کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش میباشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم».
12- مایکل(هارت)، محقق معاصر آمریکایی و نویسنده کتاب«صد: رتبه بندی تاثیرگذارترین افراد در تاریخ». که در این کتاب به عنوان رتبه اول، پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی می‌باشد:
«تأثیر محمد پس از گذشت۱۴ قرن همچنان بر قوت خود باقیست و محمد تنها رهبر سیاسی است که توانست دولتی قوی و پیروز بر مبنای دین و علم بنا سازد و به همین خاطر او لیاقت دارد که “تنها مرد تأثیر گذار در تاریخ بشریت باشد».
13- مهاتما گاندی، رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد(ص) می گوید:
«جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیون ها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شده ام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بی باکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگی های محمد بود. قبل از این ویژگی ها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمی کرد».
ماهاتما گاندی میگوید: کافرم یا مومنم- تنها خدا می داند- لیک دانم، بنده آنم- که سلطان مدینه است…
14- خانم کارن آرمسترانگ:
«بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد6 مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیک ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهم تری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد».
15- ویل دورانت:
«محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد».
15- الکساندر دوما:
«محمد، معجزه شرق بود؛ زیرا دینش دارای آموزه های بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت».
16- کارل ماکس:
«حقیقت انکار ناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد».
17- آلفرد گیوم:
«محمد، یکی از عظیم ترین شخصیت های تاریخی است که در ایمان به وجود خدای یگانه غرق شده بود».
18- لئو تولستوی:
«شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است».
19- واشنگتن ایرونیگ:
«او سریع الانتقال و دارای حافظه قوی، دیدی بلند و استعدادی سرشار بود».
20- ژان ژاک روسو:
«حضرت محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد».
21- لوئى توماس، نویسنده معروف آمریکایى‏:
«کمتر خانواده‏اى در عربستان دیده مى‏شود که نام یکى از فرزندان خود را «محمد» نگذارد و اصولاً انتشار این نام در عالم، بیشتر از انتشار نام پطرس و یوحناست. محمد صلى‏الله‏على‏وآله، پیغمبر عرب، اول کسى بود که وحدت ملى عرب را عملى کرد و آن قبایل را در زیر یک پرچم گردآورد و هنگامى که ظهور نمود، نه تنها عربستان، بلکه جهان، محتاج به ظهورش بود. او با قوه و اعمال نفوذ، وحدت عرب را ایجاد نکرد؛ بلکه بر اثر کلام شیرین و اخلاق نیک خود، قلوب این قوم را تسخیر کرد تا آنان از روى میل از او پیروى کرده، به گفته‏هایش ایمان آوردند. حقاً مى‏توان گفت که فرزند مکه صفایى داشت که در سایر پیغمبران یافت نمى‏شد. در او نیرویى بود که با آن، میان دل‏هاى متفرق، ایجاد ائتلاف مى‏کرد و به طورى آنها را متحد مى‏کرد که در پندار و احساس، در حکم یک دل بودند».
22- مستر هوبرت ویل، صاحب کتاب المعلم الاکبر:
«محمد، ششصد سال پس از مسیح ظهور کرد و با نیروى خدایى که داشت، توانست تمام اوهام را برطرف سازد و بت‏پرستى را براندازد و چون مردى درست‏کردار، راست‏گو و بى‏آلایش بود، مردم به او لقب امین داده بودند. لهجه صادق و عزم استوارى داشت و با همین مزایا، توانست گمراهان را به راه راست هدایت کند».
23- بانو لورانسیا دالبرى:
«محمد (ص)، بزرگ و پیشواى حکومت اسلامى و همواره مراقب آسایش و آزادى ملت خود بوده و کسانى را که مرتکب جنایت مى‏شدند، مجازات مى‏کرد. این پیغمبر، دعوت به پرستش خداى یگانه و دین یگانگى را ترویج مى‏کرد و در دعوت به این دین، لطف و مهربانى را حتى با دشمنان، مراعات مى‏کرد. در این شخصیت، دو صفت از بهترین و عالى‏ترین صفات بشرى وجود داشت و آن دو، عدل و رحمت مى‏باشند».
24- ادوارد مونته رییس دانشگاه ژنو:
«محمد (ص) پیغمبری بود که ملتش را از منجلاب فساد اخلاق و پستی عادات وفساد عقیده نجات داد بنابراین ممکن نیست در راستی واخلاص وشور خداپرستی که سراسر وجودش را فراگرفته بود شک آورد» .
25- دکرت جومو ناس استاد دانشگاه بوداپست:
«من رهبر اسلام، حضرت محمد (ص) را بزرگترین مصلح انقلابی جهان می دانم که از طرف خداوند به وی الهام می شده است».
26- لیک از استادان نامی غرب:
«یکی از تعالیم بی مانندی که این پیغمبر بزرگوار به مردم داد و خدمت قابل تقدیری که به بشریت نمود تحریم استعمال مواد الکلی است که بواسطه آن در مدت چهارده قرن هزاران میلیون نفوس بشری از شر این سم کشنده که خود مخترع آن بودند نجات داد همین دستور یکی از معجزات دین محمد است زیرا که ما به چشم خود دیدیم آمریکا برای تحریم الکل چه کوششهای بی هوده نمود ونتیجه نگرفت اما محمد با آن نفوذ معنوی وقوه ادبی توانست پیروان خود را از نوشیدن این مایع مهلک باز دارد».
27- مستر مارکو داد:
«محمد(ص) باغنی و فقیر یکسان رفتار می کرد به حقیقت پیغمبر شخصیت مبارکی است که خداوند او را برای بشر فرستاده است».
28- مسیو سید للو:
« از راستی و درستی و اخلاق نیک و رفتار و استقامت محمد(ص) بود که در بیست و پنج سالگی ازطرف مردم به او لقب امین داده شد».
29- مسیو بارتلمی سن هیلیار:
«محمد (ص) در دوره خود باهوش ترین عرب و پرهیزگارترین ومتدین ترین آنها و پرحوصله وبردبارتر از همه ونسبت به دشمنان از همه مهربانتر وخوش رفتارتر بود وپایداری آن امپراطور عظیم و بیمانند اسلامی که بر پاکرد فقط براثر تفوق این پیغمبر بر رجال آن عصر بود وبس . واما دینی که آورد ومردم رابه آن دعوت نمود یک خیر وبرکت بزرگی بود که عموم ملل به او گرویدند واز آن بهره مند شدند».
30- مستر ومف بایرون:
«هر قدر بیشتر با اسلام وزندگانی اسلامی آشنا می شوم از قواعد بهداشتی که محمد پیغمبر برای مسلمین وضع نموده بیشتر در شگفت می شوم وتاسف می خورم از اینکه بیشتر مصریان از آنها پیروی نمی کنند».
31- مستر اورینج تاریخ نویس معروف:
«آخرین پیامبر مردی با خلوص نیت وخوش اخلاق و بافکر و بزرگوار وصاحب آرا عالی بود و گفتار های او کوتاه وزیبا ودارای معانی بزرگی است بنابراین او مردمقدس و بزرگواری بود» .
32- لورا فکشیا فالیبری دانشمند ایتالیا:
«شکی نیست آن دروغهایی که در قرون وسطی در وصف محمد(ص) و دیانت او می گفتند در این دوره خیلی تخفیف یافته ومردم طالب بدست آوردن حقیقت تاریخی محمد (ص) واسلام هستند».
33- دیسون فرانسوی:
«مگر پیغمبر اسلام (ص) به پیروان خود دستور نداد که از گهواره تا گور جویای علم باشند ؟ آیا به آنها نفرمود که طلب علم برهر مرد مسلمان وزن مسلمان واجب است ؟ مگر به آنها نفرمود که علم را اگرچه در سرزمین چین باشد باید به دست آورند ؟ پس در حقیقت می توان گفت که اسلام برای ترقی وپیشرفت ازسایر ادیان بهتر و به تمدن نزدیکتر است» .
34- مستر ستانلی لین بول:
«محمد (ص) مرد روئوف و با شخصیتی بود از بیماران عیادت می کرد واز نشست وبرخاست با فقیران ننگ نداشت و دعوت غلامان و زرخریدان را اجابت می نمود . با دست خود لباسهایش را اصلاح می نمود پس بدون شک و شبهه پیغمبر مقدسی است او یتیمی است که بعد ها فاتح عظیمی شد».
35- مسیوان ملیا:
«اوضاع خانوادگی را با بهترین طرزی اصلاح نمود وبه زنان مقام ارجمندی داد و مردم را با اعمال نیک وخوبی کردن به دیگران تشویق کرد».
36- سر فلکد آمریکایی:
«عقل محمد (ص) از عقول بزرگ وبی مانندی بود که زمانه کمتر آنها را بوجود می آورد وباهمان عقل بزرگ بود که محمد(ص) در امور اطلاع کامل داشت وبایک نظر سطحی به کنه امور پی می برده و تشخیص می داد و در معاملات خصوصی از خود گذشت و عدل وانصاف بی نظیری داشت با دوست وآشنا وفقیر و غنی وضعیف و قوی با مساوات وانصاف رفتار می نمود .تمام این پیشرفتها و پیروزیها هرگز حس خود خواهی و غرور را در محمد(ص) بیدار نکرد» .
37- علامه خاورشناس آلمانی ماکس:
«آن مرد عربی که اشتباهات مسیحیت ویهودیت را دریافت و باهمت عظیمی که خالی از خطر نبود میان قومی مشرک وبت پرست قیام نمود و آنها را به یکتاپرستی دعوت کرد و ابدیت روح را در قلوب آنها کاشت تنها نباید او را در صف مردان بزرگ تاریخ قرار داد بلکه سزاوار است که به پیغمبری او اعتراف نماییم».
38- رود ویل نویسنده معروف انگلیسی:
« اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدی است زیرا قرآن بود که باعث گردید آفتاب علم و دانش در اروپا طلوع کند».
39- ماکس سایکس نویسنده انگلیسی:
«محمد با برجستگی بی نظیر و تعلیمات پر معنایش توانست اندیشه را با عمل جمع آورد و پیامبر با هوش و قانونگذار و گستراننده عدالت در میان مردم بود».
40- جواهر لعل نهرو:
«مذهبی که پیامبراسلام تبلیغ می کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی وبرابری مورد استقبال توده های کشور های مجاور شد» .
41- ار. اف. بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی:
«کسی که درباره زندگی محمد(ص) تفکر کند، مبهوت حکمت و تدبیر او می شود و محمد(ص) را زنده ای می بیند که در هیچ عصر ی نمی میرد».
42- سیمون آکلی، خاورشناس انگلیسی:
«دانشی که ما اروپاییان داریم تماماً از مشرق نش‍أت گرفته است، آن ها که این دانش را نخست به یونانیان( مردمی مغرور و متکبر) منتقل کردند، که این رومیان به سهم خود از آنان استفاده کردند و پس از آن که بربریت و توحش در سراسر جهان غرب گسترش یافت، مسلمانان با فتوحات خود بار دیگر آن دانش را در اروپا رواج دادند و همه این ها را مدیون محمد(ص) هستیم».
43- کارن آرمسترانگ، نویسنده و محقق آمریکایی:
«وقتی محمد(ص) دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قبایل عرب در تضاد و از هم گسستگی دائمی به سر می بردند. هر قبیله ای قوانین داخلی خود را برپاداشته و در جنگ دائمی با سایر قبایل به سر می برد. اتحاد معنای خود را از دست داده و زندگی در لوای یک قانون همسان که بتواند جایگاه آن ها را در تمدن جهان مشخص سازد، غیرممکن به نظر می رسید. حجازگویی محکوم به بربریت و خشونت بود و هیچ نشان و رنگی از تمدن در آن یافت نمی شد. 23 سال بعد، وقتی محمد(ص) از دنیا رفت، توانسته بود کلیه قبایل عرب را به دور یک پرچم گرد آورد. این واقعه ای گران به حساب می آمد. با آن که بسیاری از اعراب بدوی(صحراگرد) هنوز در دنیای بت پرستی خود در خفا به سر می بردند. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) دارای ذوق و استعداد سیاسی خیلی بالایی بود. او شرایط داخلی زندگی آن ها را به کلی عوض کرد و ضمن رهایی از خشونت های بی حاصل و پراکندگی قبیله ای، هویت جدیدی برای قوم عرب ایجاد نمود. آن ها فرهنگ اصیل خود را بازیافته و تحت رهنمودهای محمد(ص) به آنچنان باوری رسیدند که در ظرف مدت صدسال، امپراطوری عرب از جبل الطارق تا هیمالیا وسعت یافت».
44- امیل درمنگهام، اسلام شناس فرانسوی:
«دورانی که محمد(ص) در آن ظهور کرد، تاریک ترین دوران بود، روزگاری که تمدن تمام کشوررا، از بلاد غول میرو گرفته تا شهرهای هند همه به هم ریخته و مضطرب بودند. نام او محمد(ص) بود. یهودیان به وعده کتاب شان منتظر شخصی به این نام بودند».

45- ادوارد دومیلی، دانشمند ایتالیایی:
«در عصری که انحطاط روزافزون آن قسمتی از قلمرو سابق امپراطوری “دقیانوس” را در بر گرفته بود، یک مرتبه از دل بیابان ها، دشمن سرسخت امپراطوری پیر و فرسوده (و ممالک جدید) عربی به پاخاست و روز به روز پشرفت های محسوسی کرد. پیشرفت او چنان بود که گویی فقط عنایت دائمی خداوند است که لشکرهای با اخلاص آن را به سوی جهاد و پیروزی حتمی سوق می دهد، به گونه ای که پس از فتح سوریه و مصر چیزی نگذشت که امپراطوری ساسانیان را به هم ریخت و جانشینان کنستانتین را که بلاد بسیاری از دست شان رفته بود، با چنین خطری مواجه ساخت. این نهضت به رهبری یکی از بازرگانان قبیله قریش به نام ابوالقاسم محمدبن عبدالله آغاز شد. پیامبر تازه که در جوانی ثروت نداشت، در کاروان های تجاری که به سوریه و جنوب شبه جزیره عربی می رفتند، شرکت داشت».

46- کنستان ویرژیل گئورگیو، نویسنده ایتالیایی:
«آنچه پیامبر اسلام را وادار به تفکر می نمود این بود که می دانست از آن روز به بعد ( روز هجرت از مدینه) رابطه او با شجره خانوادگی اجداد و خویشاوندانش قطع می شود.
در صورتی که اجداد که مجموع آن ها شجره خانوادگی را به وجود می آورند، برای یک عرب بدوی بیش از شناس نامه های امروز ارزش داشت.
امروز اگر شناسنامه خود را گم کنیم، می توانیم یکی دیگر به دست بیاوریم ولی وقتی رابطه یک عرب بدوی با شجره خانوادگی قطع می شد، علاوه بر هویت، وسیله معاش خود را هم از دست می داد.
شجره خانوادگی و قبیله یکی بود و کسی که رابطه خود را با قبیله اش قطع می نمود، بزرگترین مایملک مادی و معنوی خود را در این جهان از دست می داد.
بسیاری از تذکره نویسان مسلمان، متوجه اهمیت فداکاری محمد(ص) هنگام مهاجرت از مکه به مدینه نشده اند.
من تصور می کنم که بزرگ ترین فداکاری محمد(ص) در راه ایمانش همین بود که رابطه خود را با قبیله اش قطع کرد و از مکه به طرف مدینه مهاجرت نمود.
محمد(ص) اره ای به دست گرفت و برای پیشرفت اسلام، شجره خانوادگی خود را قطع کرد، یعنی درختی را قطع نمود که بدون آن، در وسط دو پهنه نا محدود که یکی پهنه صحرایی بی پایان و سوزان عربستان و دیگری پهنه آسمان آتشین آنجاست، نمی توانست زندگی کند».
47- ماریا ریکله، شاعر معروف آلمانی:
«محمد(ص) به عنوان انسانی سواد نیاموخته(امی)، آن چنان که در قرآن نیز به همین صورت وصف شده، اهل خواندن و نوشتن نبود. او که توانایی خواندن و نوشتن را تنها هنگامی فراگرفت که کلام خدا در غاری دورافتاده بر فراز بیابان های مکه بر او هویدا شد. نزدیکی محمد(ص) به خدا، پیوند او با واقعیات برین، همه و همه محصول ذات پاک و بکر او در مقام مردی صحرا نورد بود».
48- امیل برنامکارم، خاورشناس انگلیسی:
«من می خواستم شخصیت محمد(ص) را به صورت واقعی تا آن جا که قدرت دارم، مجسم کنم… او با کمال اعتقاد به خود نشو و نمو کرد. بزرگ و کوچک در کارهای خود جهت مشورت به او مراجعه می کردند. او زندگی خود را با زحمت از دست مزد خود می گذراند. او ثروتی نداشت و به دست مزد خود اکتفا می کرد. سرمایه او در جوانی راست گویی، امانت داری، پاک دامنی و اخلاص بود. به خدا سوگند، همین صفات کمال، بهترین و پر ارزشترین ثروت هاست. آری، چنین بود اوصاف شایسته محمد(ص) در میان اجتماعی که نه اخلاق داشت و نه کمال را درک می کرد».
49- ادوارد لین، خاورشناس انگلیسی:
«محمد(ص) مردی غیور و پرشور و نشاط بود و همیشه از حق دفاع می کرد و با باطل می جنگید. او پیامبر آسمانی بود و همواره می خواست رسالت آسمانی خود را به بهترین وجه ادا کند و همان طور هم موفق شد، زیرا نشد روزی هدفی را که برای آن مبعوث شده بود، فراموش کند و هرگونه بلایی را در راه رسیدن به آن هدف تحمل می کرد تا این که به آنچه می خواست، رسید».
50- ولفگانگ گوته، شاعر معروف آلمانی:
«محمد(ص) به عنوان انسانی خارق العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری از بهشتی است که محمد(ص) در کتابش نوید برخورداری از آن را داده است».
51- هنری بولینگ بروک، دانشمند آلمانی:
«در طول تاریخ، مسیحیان و مسلمانان همیشه با خشونت و سنگدلی خاصی با هم برخورد کرده اند، که در این میان ما چاره ای نداریم جز آنکه خود را به عنوان متجاوز مقصر بشناسیم، چرا که آنان در همه اعصار مهیای آن بوده اند تا به احترام شارع آسمانی دین ما مسیحیان به مصالحه های کلانی تن بدهند. در حالی که ما در برابر آن ها و پیامبرشان کاملاً اهانت آمیز و شنیع عمل کرده ایم و حتی یک امتیاز به سود آن ها روا نداشته ایم. کلیساهای شرقی مورد حمایت مسلمانانند و مجازند که مناسک دینی خود را به جای آورند، اما در اروپا… حتی مرگ را بر حمایت از فرقه مسلمان و اجازه به جای آودن آزادانه شعائر دینی شان ترجیح می دهند. ما به محمد جفا کرده ایم».
52- کارن آرمسترانک، نویسنده و محقق آمریکایی:
«اگر تهور سیاسی محمد(ص) تنها دارایی او بود، مستحق دریافت ستایش های ما نمی شد. حال آنکه موفقیت های او بیشتر متکی بر بینش دینی ای بود که به اعراب انتقال داد و تشنگی روحانی آن ها را سیراب نمود. محمد(ص) و مسلمانان اولیه، به هیچ وجه و برخلاف آنچه در ذهن مردم غرب می گذرد، موفقیت را به سادگی به دست نیاوردند. آن ها با تلاشی سخت و خشن راه خود را هموار نمودند و اگر پایداری محمد(ص) و یاران اولیه نبود، رسیدن به هدف کاری غیرممکن می نمود. درست است که در طی همه این سالیان پرمخاطره، محمد بر این باور بود که وحی الهی را دریافت می کند، ولی همه استعدادهای طبیعی خود را هم برای پیش برد اهداف به کار گرفت. مسلمانان نیز کاملاً از توانایی های اختصاصی پیامبر خود باخبر گشته و هوشیارانه فهمیدند که او در حال تغییر جریان تاریخ است».
53- آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی:
«در غرب، هرکه در زمینه اسلام به مطالعه و تحقیق می پردازد و با تصویر گری سنتی از محمد(ص)- آنچنان که طی سده ها نفرت و دشمنی در جهان مسیحیت گسترش یافته است- خو می گیرد، با مشاهده خصوصیات عرفانی و معنوی نیرومندی که از سوی سنت صوفی گری به این مرد نسبت داده شده شگفت زده خواهد شد، مردی که یک اروپایی معمولی عادت کرده او را به عنوان سیاستمداری حیله گر و شهوت ران و در بهترین حالت به عنوان بنیانگذار بدعتی که از مسیحیت نشأت می گیرد، بشناسد. حتی تازه ترین پژوهش ها در مورد پیامبر اسلام که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می دهند، هیچ چیزی از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می کنند، فاش نمی کند. پیامبری که تا این اندازه به این اصل که خود او فرستاده خداست اطمینان داشت، بی گمان می بایست بزرگ مردی عبادت پیشه باشد، چرا که او درست از طریق دعا و نیایش موفق شده بود بارها و بارها حضور خدایی را که وی فرستاده بود، درک کند».
54- واکستون کوستا، دانشمند ایتالیایی:
«پیشرفت و موفقیتی را که محمد(ص) در راه هدف خود کسب کرد، نشانه نیروی شگرف و عظیمی بود که در وجود او قرار داشت. شما ملاحضه می کنید که دکتر “مارکس” که یکی از فلاسفه بزرگ است، چه شهادت گران بهایی درباره محمد(ص) می ده، وقتی که می گوید: محمد(ص)، نمونه کامل فرماندهی و رمز سیاست است. پیامبر گرامی، مجسمه سیاست دینی و بدون هیچ شبهه و گفت و گویی، بزرگ ترین و شریف ترین مردان سیاسی است. از بدو خلقت تاکنون نظیری برایش به وجود نیامده است و تنها اوست که به حق سزاوار لقب”سیاسی دینی” شده است. فقط این شخصیت حضرت محمد(ص) است که جامع جنبه دینی، علمی، سیاسی و دنیوی و اخروی شده است.
اگر کسی از من بپرسد که محمد(ص) که این همه مورد ستایش تو قرار گرفته، کیست، من با کمال احترام و ادب خواهم گفت: این مرد نامی و سرو بی مانند، کسی است که علاوه بر این که فرستاده خداوند بود، رییس و بزرگ حکومت اسلامی و واضع شریعت بی مانند آن است و همان گونه که حکومت او مرجع و پناه تمام مسلمانان و حامی مصالح اجتماعی آن ها بود، خود محمد(ص)، بانی و موسس آن، به تمام معنا، بزرگ ترین پیشوا و فرمان ده سیاسی بود. سیادت و فرماندهی که بشر از آن برخوردار است، تجلی می نمود و در حقیقت، نظیر و مانندی برای آن نبوده و نیست».
55- کلود اتین ساواری، اسلام شناس فرانسوی:
«محمد(ص) از شخصیت های ممتاز جهان بود که با داشتن خصایل و استعداد بی مانند، همیشه و در همه اوقات کوشش داشت اوضاع به ریخته زندگی مردم جهان را سر و سامان دهد و یک جامعه عالی انسانی به وجود آورد. وقتی با یک نظر دقیق، سرزمینی را که این مرد بزرگوار از آن برخاسته و عظمتی را که در سایه لیاقت خویش به دست آورده است مطالعه می کنیم، نمی توانیم از حیرت و تعجب خودداری کنیم».
56- جان بروا، روزنامه نگار فرانسوی:
«او تمام خرافات و کارهایی که موجب به هم زدن اجتماع بشری و پیش آمدهای ناگوار و سلب اراده کار و فعالیت می شد، مانند جادوگری، فال بینی و طالع بینی، همه را از بین برد. خود ایشان با آن کمالات(ثبات قدم و استقامت) و آن جهاد با عظمت و صبر و بردباری در مقابل پیش آمدهای هولناک و تحمل آن همه مشقات، بهترین و بالاترین نمونه انسان کامل جامعه ای است که می خواست تشکیل دهد».
57- آل.آ. سیدیو، حاورشناس فرانسوی:
«انسان از عنایتی که محمد(ص) به کودکان داشت، احساس آرامش می کند. او عادت زنده به گور کردن دختران را حرام کرد. همیشه در فکر یتیمان بود. از محبت به کودکان لذت می برد. روزی محمد(ص) نماز می خواند که در هنگام سجده، حسین(رض)، فرزند حضرت علی(رض) روی کمر او نشست. آن قدر صبر کرد تا این که او به اندازه ای که می خواست، نشست و پایین آمد.
58- مونتگمری وات، اندیشمند اسکاتلندی:
«محمد(ص) به کودکان علاقه بسیار داشت و با آنان گرم و مهربان بود. او می توانست خود را وارد بازی و روح کودکان کند و دوستان چندی در میان آنان داشت. با کودکانی که از حبشه آمده بودند، بازی می کرد و به زبان حبشی با آنان سخن می گفت. در یکی از خانه های مدینه، پسری بود که محمد(ص) با او بازی می کرد. روزی کودک را متاثر یافت و علت را پرسید. وقتی کودک به او گفت بلبل محبوب او مرده است، آنچه قدرت در قدرت داشت، برای تسلی خاطر او به کار برد».
59- فونس اتین دینیته، اندیشمند اسپانیایی:
«قناعت پیامبر به اندازه ای بود که ضرب المثل شده بود. روایت شده است ایشان دو نوع غذا را با هم نمی خورد، مگر به طور تصادف. اگر گوشت میل می کرد، دیگر خرما نمی خورد و اگر خرما میل می کرد، دیگر گوشت نمی خورد. خیلی شیر ر ا دوست می داشت،‌ چون شیر هم سیر و هم سیرابش می کرد. چه بسا ماه به ماه در خانه پیامبر، ‌آتش برای پختن نان یا غذایی روشن نمی شد. وقتی که گرسنگی سختی پیش می آمد، سنگی را به شکمش می بست تا کمتر احساس گرسنگی کند».
60- آندره دیسون، اسلام شناس فرانسوی:
«حضرت محمد(ص) خوش مشرب بود. مردم را با هم دوست می کرد و از هم متنفر نمی ساخت. با سخاوت ترین فرد هر ملتی را احترام می کرد و بر آن ها می گماشت. بر اصحابش ترحم می کرد و حقوق هم نشینان را نگاه می داشت، طوری که هر کسی خیال می کرد اورا بیش از دیگران دوست می دارد. اگر کسی برای کاری با او رفیق می شد یا نزدش می رفت، صبر می کرد تا او از ایشان جدا شود. اگر کسی چیزی می خواست، یا حاجتش را می داد یا جوابش را با زبان خوش می داد. با سعه صدر و اخلاق پسندیده ای که داشت،‌ هیبت و نفوذ خاصی در مردم داشت. هر کس دعوتش می کرد، اجابت می کرد و هر کس هدیه می داد، می پذیرفت و عوضش را می داد».
61- یولیوس ولهائوزن، خاورشناس مشهور آلمانی:
«پیش از هر چیز سر تا پای او را ایمان به خدای با عظمت و اقتدار و ایمان به روز قیامت و رستاخیز فرا گرفته بود. آن یقینی که دل او را پر کرده بو، ‌به قدری زیاد بود که از او به بیرون تراوش می کرد. پیامبر ادراک کرد که مجبور است نور(اسلام) را نشر دهد و راه را برای برادرانش که در تاریکی به سر می بردند، نمایان و روشن سازد تا آن ها را از گمراهی نجات دهد. به همین جهت، ‌به سرعت، جامعه کوچکی را در مکه تاسیس کرد. چیزی که این جماعت را به هم ارتباط می داد، اعتقاد به خدایی بود که به چشم دیده نمی شد و او خالق دنیا و مالک جان ها بود».
62- گلدزیهره خاورشناس مجارستانی:
«حضرت محمد(ص) پیامبری که مبادی و مبناهای دینی برگزیده ای دارد که با ادیان یهودیان، مسیحیان و غیره اختلاط داشت و آن ها را برای بیدار کردن شعور دینی قوم خویش مناسب می دانست. این مبانی که… به عقیده او برای تثبیت انسان بر طبق اراده الهی ضرورت دارند. لذا آن ها را به صداقت، امانت و بر اساس الهامی تلقی می کرد که تاثیرات خارجی آن را تایید می کردند. وحی الهی بر او نازل شد و او به وحی بودن آنچه به زبان او جاری شده بود باور داشت».
63- آلن دوسیله، اسلام شناس فرانسوی:
«همه درباره وی می گویند علاوه بر این که عرفان آسمانی را بر مردم عرضه می کرد، اعمال زندگی و جهادهای بزرگ و رسیدگی به امور مذهبی و سیاسی او کاملاً حساب شده بود که قدرتی مافوق انسانی، قدرتی که غیر از نیروی خدایی چیز دیگری نبود، ‌از خواسته های او پشتیبانی می کرد. قرآن هم که برترین کتاب های آسمانی است، این مسائل را به خوبی تاکید می کند. هر یک از حرکات و سکنات این پیامبر بزرگ حاکی از یک دنیا شگفتی های بی مانند است او در معاشرت خود با دیگران، در معاملات بازرگانی، در نصایح و اندرزهایی که به دوستان خود می داد و بالاخره در کوچک ترین دقایق زندگی چنان والا و بزرگوار بود که تا کنون هیچ یک از پیامبران نتوانسته اند مانند او مقامی چنین بالا و ارزنده داشته باشند. آیا برای شناختن این شخصیت بزرگوار لازم است مسلمان باشیم تا بدانیم او چه انقلاب اخلاقی به وجود آورده است؟ نه هرگز! زیرا شکوفایی قانون او چنان روشنی در جهان به وجود آورد که همه مردم دانستند فرمان او شامل حقایق تازه ای است که تا آن روز کسی درک نکرده بود».

اما با تاسف و درد فراوان که بعضی از مسلمان ها در میان ما و جامعه ی اسلامی ما وجود دارد که یک معلومات نسبی از شخصیت، اهداف و مقاصد بعثت سردار کونین(ص) نداشته و نمیکوشند پیرامون پیامبر بزرگوار اسلام که شافع امتیانش بوده و تنها امیدواری در روز رستاخیز میباشد معلومات کوتاه حاصل نمایند.
بدون تردید برای فرزندان مسلمان که در کشور اسلامی زندگی دارند و از والدین مومن بدنیا آمده اند ندانستن زندگی نامه پیامبر(ص) و یاران پاک طینت شان مایه ی شرمساری و حقارت است.
امروز دیده میشود که فرزندان مسلمان کشور ما وشاید سایر کشور های اسلامی نام، فامیل، القاب، محل زندگی، کسب و کار و… مشخصات هنر پیشه های هندی، اروپایی، امریکایی و… را به خوبی بلد اند و در صحبت های روزمره شان استفاده میکنند اما اگر از ایشان پرسیده شود پیامبر اسلام (ص)در کدام سال تولد و در کدام سال رحلت نموده است او را نمیدانند، بدین منظور در پایان شناسنامه مختصر حضرت محمد(ص) را تذکر میدهیم و امیدواریم هر شخص مسلمان این مشخصات مختصر را به حافظه اش سپرده و برای پخش و نشر آن در میان فامیل و دوستانش همت بگمارد.

Comments are closed.