غرور سیاسی، فرهنگی ناگوار در لایههای قدرت در افغانستان
غرور سیاسی و کمبینی دیگران، در وجود اکثر سیاستمداران افغانستان، چنان آزاردهنده است که رویکرد انسان را نسبت به سیاست تغییر میدهد. برخیها به این باور اند که همین سیاستمداران مغرور اند که «سیاست» میکنند. مگر آیا همین سیاستمداران، مفهوم سیاست را میدانند؟
سیاست علم سازماندهی قدرت است. قدرت زمانی سازماندهی میشود که فرهنگ سیاسی، به پیشزمینۀ هر برنامۀ آن مبدل گردد. در علوم سیاسی، فرهنگ سیاسی مجموعهیی از اندوختهها، تجارب و رفتارهای سیاسی را در بر میگیرد. رفتار سیاسی، قدرت را با اخلاق سیاسی عجین میگرداند.
در کشور ما، عدۀ زیادی از سیاستگذاران، تهی از اخلاق سیاسیاند. آنان حاکمیت سیاسی را اریکۀ خودنمایی و خودبزرگبینی میپندارند. انگار حضور آنها در قدرت سیاسی، شخصیت سیاسی و اجتماعیشان را نسبت به دیگران متمایز میگرداند. با افراد عادی جامعه تماسشان را قطع میکنند، خود را منوط و وابسته به رهبران خویش میشمارند و این فرهنگ غرور سیاسی را پذیرفتهاند.
این رویکرد، جایگاه سیاست در افغانستان را تنزیل میدهد و نقش برنامههای سیاسی را به «سیاستبازیها» مشهور میگرداند. این در حالی است که در جوامع پیشرفتۀ سیاسی، قدرت سیاسی یک مسؤولیت بزرگ است و این مسؤولیت، سبب میگردد تا سیاستمداران، بیشتر از دیگران، اخلاق سیاسی را رعایت کرده و مشروعیت سیاسی کسب کنند. به این آقایان و خانمها باید گفت که اجرای برنامههای سیاسی در چهارچوب قدرت، یک مأموریت است، یک مسؤولیت است و بالآخره یک وظیفه است، نه چیزی بیشتر از آن که معنویت شما را نسبت به دیگران، متمایز گرداند.
ملک ستیز
Comments are closed.