معرفی کتاب پایان روز از صفحهی اینستاگرام پریسا اللهوردی
اَیا چشم هایش را که باز می کند، برای لحظه ای شک می کند که در مزار است یا تهران. همه جا آرام است. فکر می کند در مزار در خانه ی پدری اش، اگر بیدار شده باشد، وقتی از اتاق برآید، حتمی آفتاب روی حویلی را پر کرده است و بوبویش را خواهد دید که باز…