حتما با خواندن این پرسش تجربههای بسیاری از خود و اطرافیانتان در ذهن شما تداعی میشود و شیوههای زندگی متفاوتی را که زنان مختلف برای مدیریت اقتصادی خود استفاده میکنند، به یاد میآورید.
در جوامع سنتی بهشمول افغانستان قریب به اتفاق جامعه تصور میکنند که در هر مقطعی از زندگی یک زن، فردی بهنام مرد وجود دارد که مسئول تأمین مالی اوست. در حقیقت وابستگی مالی زنان در افغانستان چه پیش از ازدواج و چه پس از ازدواج ادامه داشته و با وجود تبلیغات تشویقی از سوی نهادهای دولتی، جامعه نخبگان و رسانهها با مقاومت زنان و فضای خانوادگی آنها همراه بوده است.
هرچند در جریان این وابستگی مالی و حتا عدم آگاهی اغلب زنان از حقوق اقتصادی خود، تأمین مالی آنها چه بهشکل معمول و چه رفاهگونه انجام میشود، اما وقتی بهطور جزئیتر لایههای مختلف این مشکل اجتماعی را بررسی میکنیم، به تبعات و اثرات منفی در زندگی شخصی و اجتماعی زنان وابسته میرسیم.
شاید در نگاه نخست علت مخالفت و مقاومت مردان خانوادهها با اشتغال و درآمدزایی دختران و زنان ارتباط مستقیم با نگرانی آنها به عدم توانایی مدیریت، ترس از تقویت جسارت و آگاهی هرچه بیشتر از حقوق خود در جامعه داشته باشد، اما در نگاه عمیقتر بهوفور میتوان این موضوع را به اثبات رساند که وابستگی مطلق مالی زنان، مردان را نیز از جنبههای مختلف متضرر میکند.
خواه یا ناخواه حتا در جوامع سنتی سیر زندگیهای شخصی و اجتماعی به طرف مدرنیتهشدن حرکت میکند و شاید یکی از علتهای افزایش خشونتهای خانوادگی در این جوامع که روزانه در افغانستان نیز شاهد ان هستیم، همین رویایی زندگی سنتی و تأثیرات مدرنیته باشد. بارها در گفتوگوهای مردمی و میدانی از برخی مردان شنیدهام که به موضوع وابستگی مالی زنان تأکید داشتهاند. میگفتند این وابستگی سبب شده تا دختران و یا زنان خانه تأمینشدن هر خواستهی مالیشان را از وظایف موکد مرد بدانند و خود را مسئول خرجکردن پول مرد.
البته این دوگانگی در برخی مردان نیز قابل بررسی میباشد که چطور هم با استقلالیت مالی زنان خود مخالفت کرده و هم از سوی دیگر نسبت به توقع زنان در رابطه با اجابت خواستههای آنها انتقاد دارند! شاید این گویای همان باشد که مدرنیتهسازی بر جوامع سنتی بهویژه بهوسیله فضای مجازی و دنیای الکترونیک نیز تا حدودی سایه انداخته است.
اما نکته اینجاست که این روند تا زمانی برای یک زن ادامه دارد که حس نیاز نداشته باشد. بهدلیل وابستگی مالی، زنان با شرایط سخت زندگی و امکاننداشتن دوام زندگی زناشویی سعی میکنند توافق کنند. همچنین زنان از ترس آیندهی پس از جدایی و عدم توانایی کسب درآمد و مدیریت زندگی، تن به سازگاری با هر شرایطی میدهند. این موضوع چرا یک آسیب است و چرا توجه به اقتصاد مالی زنان و دختران ضرورت است؟
اگر همین قشر از زنان بر روی استقلالیت خود بهویژه در بخش مالی کار میکردند، ضمن مهارتافزایی و کسب حرفههای مناسب، به مراتب در مورد حال و آیندهی خود راحتتر و مطمئنتر تصمیم میگرفتند.
استقلال مالی زنان به آنها اعتماد بهنفس، جایگاه اجتماعی و شکوفایی بیشتر میدهد
متأسفانه مانند بسیار از موارد اجتماعی دیگر در افغانستان، در مورد مسألهی اشتغال و درآمدزایی زنان نیز تفکرهای نادرست و سنتی پای خود را از دین و قانون فراتر میگذارد و مانع این استقلالیتطلبی میشود؛ درحالیکه قرآن کریم برخلاف این تفکرات نادرست رایج، مالکیت زنان را به رسمیت شناخته و بیان کرده: «برای مردان از آنچه کسب کردهاند، بهرهای است و برای زنان از آنچه کسب کردهاند، بهرهای است (نساء، آیهی ۳۲)»؛ یعنی همانگونه که مردان اگر چیزی بهدست آوردند، مالک آن میشوند، زنان نیز اگر مالی به دست آورند، مالک آن هستند. این بیان، افزون بر پذیرش حق مالکیت برای زنان، جواز اشتغال و اجازهی کار برای آنان را همانند مردان اثبات میکند؛ بنابراین در تعالیم اسلامی، منعی برای اشتغال زن نیست.
از سوی دیگر در ماده ۴۸ قانون اساسی افغانستان تصریح شده که «کار حق هر افغان است، تعیین ساعات کار، رخصتی با مزد، حقوق کار و کارگر و سایر امور مربوط به آن توسط قانون تنظیم میشود» همین به روشنی نشان میدهد که زنان در حق اشتغال و برخورداری از تمام مزایای شغلی و کاری با مردان برابر می باشند.
جدا از به رسمیتشناختن حقوق برابر زنان در رابطه با استقلالیت اقتصادی و مالی، توجه به اثرات مثبت شخصیتی در یک زن مستقل بسیار حائز اهمیت است. البته این نکته هم قابل تأکید است که استقلال اقتصادی زنان به جز از درآمدزایی و حق اشتغال، شامل آگاهی از دیگر حقوق اقتصادی مانند ارث، نفقه و مهریه نیز میباشد.
در جهان امروز، زنانی که استقلال مالی مالی دارند نسبت به زنانی که استقلال مالی ندارند، از آزادی عمل بیشتری برخوردارند. استقلالیت مالی سبب افزایش رضایت درونی و تقویت اعتماد بهنفس در زنان و دختران میشود. عموما مدیریت مالی و مدیریت زمانی و نظم خانواده در زنان شاغل با موفقیت بیشتری روبهروست. اشتغال و استقلال زنان باعث افزایش آگاهی و بینش اجتماعی آنان و ایجاد روحیهی اعتماد بهنفس، رشد و آزادی فکری و روحی آنان میشود. همچنین موجب کمک به فهم و درک مسایل زنان و کمک به حل این مشکلها میشود.
آنچه مسلم است هم زنان و هم مردان در جریان استقلالطلبی مالی و اقتصادی باید متوجه این موضوع باشند که رعایت تعادل شرط پیشبرد یک زندگی موفق است. همانگونه که مردان جامعه به دنبال احقاق حق و حقوق خود هستند، زنان هم بهعنوان نیمی از پیکر موثر جامعه در کنار وظایف خانوادگی خود حق شکوفایی استعداد و استفاده از مهارت را دارند.
یک مادر مستقل به کودکان خود خودکفایی را بهشکل عملی یاد میدهد و حتم داشته باشید این عامل موثری از ایجاد یک تحول اقتصادی در جامعه خواهد بود.
آسیه حمزهای – روزنامهنگار و فعال حقوق زنان
Comments are closed.