سکولارمشربان و آرزوی پالایش دین
سکولاریزم، خدا را صاحب اختیار، قانونگذار و صاحب حکم در جهان و زندگی انسانی نمیشمارد و به علم و حکمت او اعتراف واقعی ندارد تا به حضور و سیطرۀ قوانین الهی در زندگی بشر قایل باشد؛ بلکه الله متعال را عاطل و باطل و عاری از حکمت و علم میداند که نمیتواند و صلاحیت ندارد در ابعاد زندگی انسانها مداخله داشته باشد. سکولاران و سکولارمشربان بدین ترتیب میخواهند دین حق از بساط حیات انسانی برچیده شود و جای خود را به قوانین ساخته و پرداختۀ بشر در تمام ابعاد حیات خالی سازد. اما هنگامی که واقعیتهای روح اسلام و قوانین فقه اسلامی، با اندیشههای مضحک سکولاران و سکولار مشربان در تضاد واقع میشود و در جوامع اسلامی به عنوان قوانین سرنوش ساز عرض اندام میکند، این نابخردان، سخت به خشم میآیند و میخواهند قوانین نجات بخش و کامل دین اسلام، مطابق ذوق وسلیقه شان دستکاری شود. آنان اراده دارند حیات انسانی در بخشهای گوناگون، جز عبادات، از تحت سیطرۀ قوانین الهی و آسمانی نجات یابد. از همین رو میخواهند اسلام نیز مثل مسیحیت دستکاری شود و مطابق میل آنان درآید.
در یکی از صفحات اجتماعی یکی از این سکولار مشربان، دیدم که گستاخانه آرزو برده شده بود که ای کاش همه ادیان و از جمله دین مقدس اسلام، پالایش شود.
او با گستاخی تمام و با بیشرمی بیش از حد چنین نوشته بود:
«کاش پالایشگاه دین هم وجود میداشت که همه ادیان را به یکباره در آن میریختیم تا آنها را با درنظرداشت فاکتورها و فورمولهایی چون مهرورزی، خشونتپرهیزی، معنویتآموزی و سیاستگریزی ویرایش و پیرایش کند و و فراوردهای مملو از فضائل اخلاقی و مناسک معنوی به دست دهد تا انسانها از آن فقط برای تعامل نیکمنشانه با خلق و پیوند متعبدانه با خالق استفاده کنند و ساماندهی امور مربوط به عرصه عمومی [از قبیل سیاست، حقوق، اقتصاد و غیره] را به دست توانمند خردِ جمعی بسپارند».
تفکر سکولاریزم (سیاسی) که پالایش و دستکاری دین را چنین گستاخانه و منافقانه پیشنهاد میکند، در حقیقت، بسی مضحک و خندهآور است و عقل فرد عادی به بطلان آن اذعان میکند!
چه گونه این نابخردان سفید چشم، میخواهند، قانون آسمانی خالق و آفریدگار بشر را که در کمال او شکی نیست، از حیطۀ زندگی بشر خارج سازند و آن را کافی نمیدانند، اما قوانین ساختۀ بشر مخلوق را که نقصان آن یقینی است برای زندگی بشر در ابعاد گوناگون کافی میدانند؟! چه گونه این نابخردان کوردل، خدایی را پرستش میکنند و لایق پرستش میدانند که عاجز و ناتوان است و سلطه و سیطرهاش از همه بخشهای حیات کوچیده و خودش فقط در مسجد و کلیسا قابل پرستش و عبادت است؟! آیا از دیدگاه سکولاران و سکولارمشربان، پرستش و عبادت خدایی که توان قانونگذاری زندگی بندگانش را ندارد و همه را سریله گذاشته است، بیمعنا نیست؟!
خدایی که چنین عاجز و بیکاره باشد و دینی چنین بیخاصیت و ناقص برای بشر روان کرده باشد که نتواند زندگی بشر را سامان بخشد، چه گونه قابل عبادت و پرستش است؟!
حقیقت این است که در اندیشه و نگاه سکولاران و سکولار مشربان، دین یک ملعبهیی بیش نیست. آنان میخواهند دین اسلام را نیز در جایگاه مسیحیت تنزُّل دهند که اکنون بعد از تحریف، چیزی از قانون و تشریع در ابعاد گوناگون حیات بشر در بساط ندارد؛ همچنان که در حوزۀ عبادت نیز دچار تحریف شرک و خرافات شده است.
سکولاران و سکولارمشربان اراده دارند تا دین اسلام را همچون مسیحیت تحریف شده، عاری از نظام زندگی معرفی نمایند یا آن را همچنان بگردانند. اما وقتی طبیعت و روح دین اسلام، از مسیحیت تفاوت جدّی دارد و طوری است که باید در متن حیات جوامع انسانی حضور داشته باشد، به ناچار پالایش دین را پیشنهاد میکنند و آرزو دارند بدین ترتیب، قانون و دین الهی را از حیات انسانی به دور سازند. این آرزویی است که آن را باید به خاک ببرند؛ زیرا این دین مسیر کمال را پیموده و از جانب کسی آمده که گذشته و آیندۀ هرچیز و از جمله آیندۀ حیات بشر آگاهی داشته و آن را طوری ارائه کرده که هرگز با گذشت زمان، کهنه و نابکار نمیگردد. بدین اساس تلاش این نابخردان کوتهاندیش، سودی برای شان نخواهد داشت!
نوشتۀ: فضل الرحمن فقیهی استاد دانشگاه هرات
Comments are closed.