سرزمینم!
ای قلب آسیا، ای زیبا وطنم، چندیست زیبایی هایت رنگ خون گرفته از درختان سبز ات خون میچکد ،وطنم هر شب روز دعا داریم که دشمنانت سرنگون باد اما:کجاست که این دشمن سر نگون شود؟ دیگر مجبوریم دعا های خود را پس بگیریم بگوییم ،ای افغانستانم وطن فروشانت سرنگون باد . وطنم میدانم سینه ات پر از درد است هر روز یک واقعه تکرار میشود ،این را بدان قلب مردم ات هم پر از فغان ودرد است. ای پدرعزیز! ای پیر مرد ناتوان بر خیز بازویت توانایی ات دیگر نیست دیگر پسر نازنین ات زیر خاک شده باید این روزهای ناتوانایی را به تنهایی سر کنی. ای مادرک! ای ناز مادرک ای عزیز تر از جان کنج شال ات را رها کن دیگر پسر نازنین ات نیست برای کی؟ پسته وفندق مهربانی میکنی ؟ گیلاس چای دستد را همچو‌قلب شکسته ات بشکن. ای خواهرک! ای تازه عروسک نازنین، برخیز شال را از سرت دور کن بنگر رنگ‌حنای دستانت به رنگ خون شهادت شوهرت مبدل شده. ای گودی گک! ای دخترک ناز پدر ، ای شاه دخت پدر، عروسک های بازی ات را کنار گذاز برخیر برای زنده ماندن خودت باید به سرک ها گدایی کنی دیگر پدرت نیست دیگر اولین عشق وپاکترین عشق ات نیست با همان دستان کوچک سفید برفی ات گدای شهر میشوی . ای پسرک عزیز! ای قهرمان مادر ،ای نازنین پسرک، ای شیر پدر، کوچه وبازیچه را رها کن .. مکتب ومدرسه را رها کن! برخیز دیگر پدرت نیست باید برای مادرت قهرمانی ات را ثابت کنی ،ای نازنین مجبوری دیگر با همان دستان کوچک ناز ات در کوچه وپس کوچه ها در جاده وسرک های شهر در آفتاب سوزان ودر زمستان سرد بوت پالشی کنی . آه..! آه وطنم مگم منتظر یک معجزه از پادشاه عالم هستیم منتظر یک معجزه ای خدای توانا هستیم، که همه درد های وطنم درمان شود دیگر پدری، ومادری داغ فرزند را نبیند، دیگر خانمی بیوه نشود، دیگر اولادی یتیم نشود. خدایاااااااا! منتظر یک معجزه هستیم.
Comments are closed.