وب سایت خبر گزاری عقاب نیوز | Oqab News
عقاب نیوز، خبرگزاری عقاب | Oqab News

نگاهی به سیاست هـای پاکستان در قبـال افغانستان/ عتیق الله مخدوم

سال هاست که سرو صدا ها در رسانه های داخلی و خارجی در مورد سیاست های پاکستان در مورد افغانستان مطرح است. ولی مهم این است، باید دانست که چرا این کشور در پی بدست آوردن عمق راهبردی در افغانستان است؟ پاکستان از بدو تأسیس سیاست خصمانه ی خود را در افغانستان داشته و با استفاده از ضعف سردمداران قدرت در کشور توانسته همیشه با سیاست های دهشت افگنانه و سود جویانه ی خود اوضاع را در کشور مختل کرده و از آن بهره ی بزرگی ببرد. این که چگونه توانسته به چنین اهداف خود نایل آید، قابل دقت است.
پاکستان با استفاده از مهره های دست پرورده ی خود در داخل افغانستان همیشه سیاست خیلی مؤثر در همه مسایل افغانستان چه در تصمیم های بزرگ و کوچک داشته است. مهره های دست پرورده ای پاکستان را حتی می توان در سطح وزارت خانه ها جستجو کرد که این خود می تواند سیاست بدخواهی پاکستان را در افغانستان مؤجه و تأثیر گذار سازد. پس چه می توان برداشت کرد که پاکستان از افغانستان خواهان چه است؛ پاکستان هرگز خواهان صلح و ثبات و یک دولت مقتدر در افغانستان نبوده و نخواهد بود . پاکستان و سیاست مداران و دستگاه استخباراتی آن کشور هیچ وقت در کوشش آوردن صلح در افغانستان نمی باشند. آنها افغانستان را منحیث یک صوبه ( ایالت) که صوبه پنجم آن کشور باشد، می دانند.
…نکات بارزی که عمق راهبردی پاکستان در افغانستان را برجسته می سازد، عبارت اند از : ۱ – حمایت بیدریغ حکومت و به خصوص دستگا ه استخباراتی پاکستان از گروه های دهشت افگن. ۲- مداخله ی نظامی پاکستان در افغانستان . ۳ – آموزش دهشت افگنان در داخل قلمرو این کشور. ۴ – ایجاد اختلاف بین اقوام افغانستان. ۵ – ایجاد اختلافات مذهبی بین قوم های ساکن کشور (سنی و شیعه)
پاکستان همچون سیاستی را در قبـال افغانستان به پیش گرفته، متأسفانه حکومت افغانستان هم ازنبود یک راهکار درست که بر مبنای آن بتواند، سیاست تقابلی و یا تعاملی پاکستان را جوابگو باشد، نداشته است. از همین خاطر است که پاکستان با دست باز در همه امور حکومت افغانستان مداخله کرده و هدف شوم خود را در افغانستان پیش می برد و هیچ هراسی هم ندارد.
چون می داند که سردمداران حکومت افغانستان از سیاست روشن و مبرهنی در مقابل آن کشور برخوردار نیستند. ویا اگر سیاست روشن دارند از نا گزیری نمی توانند آنرا برملا سازند و به تأسی از آن با قاطعیت عمل نمایند. پس بر حکومت افغانستان است تایک راهکار ( پالیسی) درست را به اساس منافع ملی ترتیب داده و از آن سیاست خارجی روشن خود در مقابل دشمن و دوست منافع ملی افغانستان پیش برد.
۱- حمایت بی دریغ پاکستان از دهشت افگنان: بدین معناست که پاکستان در طول مدت به خاطر اهداف خود از گروه های مختلف دهشت افگن چه از نوع داخلی یا خارجی بوده حمایت کرده و از آنها در حمله های انتحاری، بمب گذاری، انفجاری، ترور و در کل در بی ثباتی کشور ویا سبوتاژ اقتصادی استفاده نموده است.
۲- مداخله نظامی پاکستان: این به همه مردم افغانستان معلوم است که پاکستان برای رسیدن به اهداف خود در افغانستان تنها به حمایت از دهشت افگنان بسنده نکرده، بلکه شاهد آشکارا مداخله ی نظامی ارتش آن کشور درکشور بودیم. پاکستان در کنار حمایت های خود از طالبان و القاعده، صد ها نیروی ارتش نظامی خود را بر افغانستان به خاطر جنگ بر ضد جبهه ی مقاومت اعزام کرده بود، که قسمت بزرگ قوای نظامی پاکستان در قندهار و کندز جا به جا بودند. در پهلوی ارتش زمینی آن کشور، جنگنده های پاکستانی خط اول جنگ در تخار را بمباران می کردند. اکثر حمله ها که به خاطر تصرف تخار هم صورت می گرفت، تحت فرمان جنـرال های پاکستانی مستقر در کندز اجرا می گردید.
۳- آموزش تروریست ها در داخل خاک خود: این نکته کاملاً برملا و آشکار است که پاکستان صد ها جایگاه به خاطر تمرین خرابکارانه برای دهشت افگنان در داخل خاک خود ایجاد کرده( کوئته ) و از آن در جهت پیشبرد تربیه وآموزش آنها استفاده می نماید. که خوشبختانه فعلاً اکثر کشور ها از آن آگاه هستند و پاکستان را منبع اصلی دهشت افگنان می دانند. ولی این که چقدر پاکستان را تحت فشار قرار می دهند، این بر می گردد به راهکار آن کشور ها در قبـال پاکستان و راهبرد شان در مبارزه با دهشت افگنی.
۴- ایجاد اختلاف بین اقوام افغانستان: بدین معنا که از یک قوم در افغانستان پشتیبانی کرده و خود را حامی آن قوم دیگری می داند.( مانند تذکره الکترونیکی ) درج { افغان و اسلام } این همه یک بهانه است به خاطر ثبوت این کار رهبران سیاسی و نظامی پاکستان، پیوند زیر را کافیست یک بار نگاه نمایید. با همچون کاری تفاوت و برتری ها را دربین اقوام افغانستان دامن زده و از آن بهره برداری نامشروع می نماید. در حـالی که تمام اقوام افغانستان باهم برادر و برابر اند.
۵- ایجاد اختلاف مذهبی: این ترفند که پاکستان به آن دسترسی پیدا کرد، زمانی شروع شد که مجاهدین افغانستان در آن کشور مهاجر شدند. پاکستان از آن وقت به این راهکار پی برد که می توان با استفاده از مسایل مذهبی تفرقه خیلی بزرگ را در بین اقوام مسلمان افغانستان ایجاد کرد. به همین سبب از همان اوایل جهاد شروع به تفرقه اندازی مذهبی در بین احزاب مختلف مجاهدین که در پاکستان ایجاد شده بود. یکی را به نام سنی و دیگری را به نام شیعه از یکدیگر دور ساخت.
پاکستان از تداوم جنگ و نا امنی در افغانستان که مسبب اصلی آن خود این کشور است نفع زیادی برد هنوزهم تلاش دارد که این کشور را از ریشه به سوی نابودی سوق دهد. با این همه آیا پاکستان می تواند بدون دوستی، همزیستی صلح آمیز، افغانستان را کاملاً به طور فزیکی محو ویا این که به حیث ایالت پنجم خود در آورد؟
به هیچ صورت، با این طرز و فکر محـال است وجنون، پاکستان نمی تواند از طریق فشار تمویل، تسلیح و تربیه ی مخالفان مسلح در مناطق تحت کنترول خود، به این اهداف دست یابد. زیرا سیاست مداران پاکستانی خود می دانند که به چنین اهدافی حتی درکوتاه مدت دست نخواهند یافت. عوامل مهم که سیاسیون و استخبارات این کشور را وا داشته است تا به چنین حرکتی در قبـال افغانستان اتخاذ نمایند، همانا نزدیکی هند با افغانستان است زیرا از حرکات این کشور به وضوح پیداست آنان نمی خواهند که هند جزئی ترین رابطۀ همکاری با افغانستان داشته باشد که این طرز تفکر و اندیشه نزد پاکستان یک اشتباه محض است. زیرا هند کشوریست که در هر مقطع زمانی دوستی و همکاری خود را به افغانستان به اثبات رسانیده است. از بدو پیدایش کشوری به نام پاکستان در سال 1947 میلادی که تا کنون بیش از شصت سال از عمر آن می گذرد، بدون از دوران به ظاهر مطلوب اسلامگرایان در دوره ی حکومت جنـرال ضیاالحق در اواخر دهۀ 50 و اوایل دهۀ 60 خورشیدی، هیچگاه حکومت دلخواه اسلام گرایان که مطابق با فلسفۀ وجودی این کشور اسلامی باشد تحقق نیافته است . رقابت جیواستراتیژیک و جیواکانومیک هند و پاکستان و عدم بهره مندی پاکستان از عمق استراتیژیک در مقابله با این رقیب قدرتمند، در برهه های مختلفی از عمر کوتاه پاکستان، روابط خارجی این دو کشور موجب بروز بحران های درخور توجهی در منطقه شده است. حمایت پاکستان از مجاهدین افغانستان در دوران اشغال افغانستان توسط نیروی اتحاد شوروی وقت و همچنان تلاش همیشگی پاکستان برای نفوذ بر دولت افغانستان و ایفای نقش مؤثر در تعیین معادلات سیاسی این کشور، در چارچوب همین رقابت منطقه یی قابل تبیین است.
علاوه برآن موضوع کشمیر و بنگله دیش در کنار مشکلات حاد آیدیالوژیک و تاریخی بین مسلمانان و هندوها، موجب تشدید اختلاف میان پاکستان وهندوستان شده و با بروز چندین جنگ مسلحانه و سپس، بعداز هسته یی شدن پاکستان در اواخر دهۀ 90 میلادی نظم جدید امنیتی مبتنی بر بازدارنده گی هسته یی را در منطقه ی جنوب آسیا پدید آورده است. برای کشور کوچکی مثل پاکستان، رقابت با یک رقیب منطقه یی قدرتمند مانند هندوستان بسیار دشوار است. این در حـالی بود که در بعد داخلی نیز توان آنرا نداشت تاخواست بنیاد گرایان اسلامی را مبنی بر سهم گیری بیشتر در قدرت را عملی کند واز جانبی هم به مصلحت این کشور هم نبود. در عین حـال سیاست مداران، بخصوص سازمان استخباراتی آی اس آی سعی کرد در طول حیات پاکستان، نفوذ این نیروهای تندرو را که مانع عمدۀ در سیاست گذاری های پاکستان بودند به خارج از مرزپاکستان ( کشمیر هند و افغانستان) متمرکز سازند. حضور بیشتر این گروه ها، در مناطق هم سرحد با افغانستان در ایالت های خیبر پشتونخوا و بلوچستان و نزدیکی میان باشنده گان دو طرف خط دیورند، در زمان حضور نیروهای شوروی وقت توانست تا حدود یک دهه گروه های تندرو اسلامگرا مشغول نگه دارد. اما پایان جنگ سرد و خروج قشون سرخ از افغانستان، دو باره می توانست برای اسلام آباد مشکل آفرین باشد از این رو لازم بود تا هم به جهت ناتوانی مجاهدین طرفدار اسلام آباد در تشکیل یک دولت فراگیر در کابل وهم با هدف مشغول نگه داشتن دو باره ی تندروان در خارج از پاکستان، نیروی تازه ی پا به میدان گذارد. از همین جهت طالبان به وجود آمد تا آرزو های پاکستان را تحقق بخشد. با این نیرنگ و سیاست نا کار آمد توانست به حیات سیاسی خویش ادامه دهد . در حـالی که اکنون این کشور به یک قدرت اتومی مبدل گشته است اما در واقع تشویش جهان را مبنی بر حفاظت نیروگاه های اتومی آن بر انگیخته است. به این معنی که بی ثباتی در این کشور به حدی رسیده است که به گزارش برخی رسانه ها امنیت تأسیسات اتومی این کشور را به مخاطره انداخته و از این بابت جهان را نگران ساخته است.
با این حـال، حـالا ضرورت محسوس است که این کشور باییست به هر وسیلۀ ممکن تن به دوستی، احترام متقابل، جلوگیری از نیرنگ های سیاسی داده و از دشمنی دیرینه ی خود با مردم مسلمان افغانستان دوری جوید زیرا این کشور جز از راه دوستی و حسن همجواری با افغانستان هیچ راه و چاره ی دیگری ندارد.
پاکستان باید مسایل قومی و مذهبی را در افغانستان دامن نزند، پایگاه های تروریستان را از آنطرف خط دیورند نابود سازد، از تندروان اسلامی به مثابه ی ابزار علیه افغانستان استفاده نکرده و براصل احترام به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و همزیستی مسالمت با افغانستان مبادرت ورزد، پاکستان باید درک کند که صلح وثبات در افغانستان به مفهوم واقعی صلح و امنیت در پاکستان است، سیاست مداران این کشور باییست حرف های علامه اقبـال لاهوری عارف، متصوف وفیلسوف شرق، که روزگاری گفته بود ( که اگر افغانستان ناآرام باشد، این کشور به مثابه ی قلب آسیا، تمام کشور های منطقه در نا آرامی به سر خواهند برد). در این جا لازم است توضیح داده شود که منظور از احترام به تمامیت ارضی این است که پاکستان این حق را به خود ندهد که افغانستان با کدام کشور دوستی داشته ویا نداشته باشد.
افغانستان به حیث یک کشور مستقل حق دارد با هر کشوری که بخواهد در ابعاد مختلف مناسبات داشته باشد و این حق طبیعی هر کشور است.
مانند این که هیچ حکومتی در افغانستان در بیشتر از شصت سال از عمر پاکستان نگفته که این کشور با کی دوست باشد و با کدام کشور ها دشمن، بلکه افغانستان می خواهد که هند و پاکستان با هم نزدیک باشند و این کشور ها خصومت های دیرینۀ گذشته را فراموش کرده و صفحه ی جدیدی از حیات شان را باز نمایند و این بدون تردید به نفع این دو کشور و افغانستان خواهد بود. پاکستان باید این را فراموش کند که هیچگاهی حکومت دست نشاندۀ پاکستانی را نخواهند پذیرفت زیرا مردم افغانستان، مردم آزاده و آزادی دوست هستند و نمی خواهند در سیطرۀ دیگران به زنده گی خود ادامه دهند. مردم این مرزو بوم هرگاه چنین نمی بودند، وضع کشور شان به این حـالت نمی بود این مردم، فقر، گرسنگی و هزاران بدبختی را از بدو پیدایش شان در این خطۀ از جغرافیای جهان، به نام های آریانا، خراسان کابلستان، افغانستان وغیره متحمل شدند اما آزاده گی، عزت و وقار خویش را نسبت به هر چیز دیگر ترجیح دادند. پاکستان نباید از برسمیت شناختن خط دیورند استفاده ی ابزاری نماید و هرگاه بخواهد موضوع خط دیورند را با افغانستان حل کند لازم است این مسألۀ مهم از طریق یک همه پرسی میان اقوام دو طرف خط با میانجیگری سازمان ملل متحد حل شود، زیرا هیچ نظامی در افغانستان این حق را به خود نداده است تا در این باره با حکومت های پاکستان معامله نماید . و این را هم نباید فراموش کرد طالبان افغانستان هم که اگر در قدرت باشند به این معامله دست نخواهند زد. دولت پاکستان باییست صادقانه به حکم وجدان، دور از نیرنگ های استخباراتی در مبارزه با تروریزم در منطقه گام بردارد تا به این وسیله نه کودک افغان کشته شود ونه کودک پاکستانی و نه عسکر اروپایی و یا امریکایی که به این هدف وارد منطقه گردیده اند. به این ترتیب این کشور می تواند لکه ی بد نامی بین المللی را به مثابه ی حامی تروریزم، تربیت گاه هراس افگنان در جهان، از خود دور کرده و خوشبختی خود را در بدبختی دیگران نه بیند. زیرا با این راهکار هیچگاهی روی خوشبختی را نخواهند دید.

عتیق الله مخدوم
23130920_378264225963184_5760654443265547480_n

Comments are closed.