۱ – نام و تخلص: حسنیه
۲ -نام پدر: محمد عثمان
۳- سال و محل تولد: سال 1341 در شهرستان گلبهار ولایت کاپیسا زمینی شده است.
۴- تحصیلات: داکتر طب و ماستری در رشتۀ پزشک نسایی و ولادی از ماسکو ( دکتر بانوان)
۵ -فعالیت های فرهنگی و ادبی: شاعر و ژونالیست بوده وهمچنان به حیث گوینده اخبار دری در رادیو و تلویزیون ملی افغانستان و رادیو ماسکو ایفای وظیفه نموده است.
۶ -حالت مدنی: متاهل( دارای دو دو فرزند)
۷- نمونه های کلام:
نمونه های کلام:
قطره قطره میچکم در کار زار جنگها
خونِ از تن رفته ام من در شکار جنگها
نقشِ من رنگین و بر جا مانده ازمن هر قدم
چکمه های گشته بی پا در دیار جنگها
رَخشِ چابک بودم و خیزِ بلندی داشتم،
صیدِ از پا بسته گشتم در حصار جنگها
خنده ها ی کودکم را کوله بار درد برد
درمیانِ شعله های بی قرارِ جنگها
اهرمن در سینه ام رگبار میبندد زکین
داغ مرمیِ غمم چون داغدارِ جنگها
حالتی دزدیده خوابم را تو میدانی که چیست؟
حسِ بیزاریِ رفتن زیربارِ جنگها
هولِ مرگِ بیخبر با تب هماغوشم کند
گشته ام هذیانِ یادِ ناگوارِ جنگها
شاید ازمن بگذری، بگذر، اگر خوانی مرا
شاعری دیوانه ای در گیر ودارِ جنگها
میدوم در رگ رگِ آغاز فصل زندگی
آشتی را میکشم من از تبارِ جنگها
چه باوری که درآن من فقط کنیزم و بس
چو شٌی غنیمتم و بردۀ ستیزم و بس
ببین به خطٌ و نشانت چسان به زندانم
که در سرابِ رهایی زخود گریزم و بس
اگر هم اینکه زلیخا شدم، به قاموست
به عشقِ یوسف و در بستر عزیزم وبس
چه افتخاربزرگی! که من زمینِ تو و،
برای دغدغه هایت هوس بریزم و بس
زشاخه های بلندِ الهۀ رویش
دگر به چشمِ تو بانوی هیچ چیزم و بس
فسانه های ترا و طلسم حوٌا را
خریدم و به بهایش به جست و خیزم و بس
چه شعله ها که زمویم زبانه کرده و من
بسوزم از نفس خسته ام چو هیزم و بس
Comments are closed.