۱ – نام و تخلص:
نیما واحدی
۲ -نام پدر: عبدالجبار
۳- سال و محل تولد: سال ١٣٧١ خورشیدی در ساحه ده نو ده بوری شهر کابل تولد شده است.
۴- تحصیلات: ماستر رشته ادبیات از دانشگاه کابل
۵ -فعالیت های فرهنگی و ادبی: شاعر، فعال فرهنگی و استاد در یکی از دانشگاه های خصوصی.
۶ -حالت مدنی: مجرد
۷- نمونه های کلام:
یا رب تو مرا اسیر نادان ننما
شرمنده و روسیه، پریشان ننما
دایم بکنم سرم به درگاه تو خم
محتاج مرا به این و بر آن ننما
دگر پاسخ نمی گویی تو حتی یک سلامم را
غرورم را شکستی ساده کردی پاک نامم را
رگ گل را بریدم تا نویسم نامه یی حرمان
نه آگاهی ز حال من نمی خوانی پیامم را
لقب دادم ترا بی مهر، نه نه بد تَر از آنی
نمک پاشیده ای بر زخم و کردی تلخ کامم را
نمودم قامت دل را چه آسان پای عشقت خم
فریبت خورده بودم، ساده گویم گر کلامم را
طلب کردی مرا پیشت، من از خوش باوران بودم
چه سان بی وقفه میگفتی بکن لبریز جامم را
نمودی ساده انکارم همان فردا، طلوع صبح
فشردی تا فنا گردد گلوی هر مرامم را
قصد دارم تا ترا همسر بسازم، حاضری؟
جای بالین ، سینه را بستر بسازم، حاضری؟
آسمان چشم من در حسرتت دایم پر اشک
خواب وصلت رافقط در سر بسازم حاضری؟
خواب یا رویا و یا نام دگر، تقدیر من
گشته یی حالا ترا در بر بسازم حاضری؟
قصد دارم با تو باشم در تمام زنده گی
با تو شعر زنده گی از بر بسازم، حاضری؟
سر به سجده می گذارم پای عشقت نازنین
مثل خود یعنی ترا کافر بسازم، حاضری؟
قصد دارم دل به دریاهای طوفانی زنم
بهر صیدت چشم را خنجر بسازم، حاضری؟
نصب کردم قاب عکست را به دیوار دلم
تا برایت باز درد سر بسازم، حاضری؟
Comments are closed.