همه فکر میکنند که گویا امریکا جنت روی زمین است، جوانان و نخبگان تمام جهان هم به گونۀ سیل آسا به سوی این مملکت روان هستند؛ البته به آرزوی زندگی بهتر خواب ورود به این مملکت فُرصت ها را میبینند. البته جای شکر است که اکثریت مهاجرینی که در جستجوی فُرصت های بهتر برای داشتن زندگی آرام و مرفه به امریکا امده اند، با زحمات خستگی ناپذیر و کار قانونی و غیر قانونی و متقبل شدن مشقات زیاد به این آرزوی نیک خود رسیده اند. هرچند برای شماری جوانان آرزو های رسیدن به سرزمین افسانه یی امریکا به قیمت جان شان تمام شده، ولی باز هم مهاجرینی که به رویأی زنده گی کردن در جامعۀ امریکا رسیده اند. قمار زندگی را با دل و جان پذیرا شده و از باخت خود هم هراسی به دل راه نداده اند. در این میان نکات زیر را برای افرادی قابل یاد آوری می دانم که در خارج از امریکا زندگی میکنند و معیار شناخت شان از امریکا فقط فیلم های هالیود و اخبار سی ان ان است. برای این اشخاص لازم است تا به این نکات توجه کنند، که رسانه های خبری کمتر از آن ها سخن میگویند. جامعهء پنهان شدهء امریکا که حدود شانزده فیصد نفوس امریکا را تشکیل می دهد و روز به روز رو به افزایش هم است. این قشر شامل پنجاه میلیون امریکائی است که بیشتر آن را محرومان این مملکت تشکیل میدهد.
عاید اینها کمتر از هزار دالر در یک ماه است که این رقم حتی مصرف بخور و نمیر را هم در جامعهء امریکائی براورده نمی سازد.
گفتنی است که این پنجاه میلیون از کمک های محدود دولتی برخوردار هستند که شامل کوپان غذای روزمره و بیمهء صحی است. قیمت گزاف این کمک ها هم توسط مالیه دهنده گان امریکائی تأمین میگردد. با تاسف باید گفت که جرایم کوچک و بزرگ از قبیل ادم کشی، دزدی، ادم ربائی، تجاوز جنسی بالای کودکان و زنان، و غیره و غیره بیشتر بوسیلۀ این افراد صورت می گیرد که نیروی امنیتی یا پولیس هم بعضأ جرئت رفتن در همسایگی این مردمان را هم ندارند. چنان که درین اواخر شاهد کشته شدن جوانان و بزرگسالان این قشر توسط پولیس هستیم حتئ محکمه و هیآت داوری هم به پشتیبانی از پولیس رأی داده و پولیسان را در کشتن این افراد بیگناه قلمداد کرده اند. زیاد ترین تعداد محبوسین اخلاقی هم از همین قشر است.
اطفال این طبقه چون اکثرأ در نبود پدر و مادر بزرگ میشوند؛ البته بیشتر به دلیل این که پدران و مادران شان برای فراهم آوری اعاشه و اباتۀ خانواده های خود یا مصروف کار سخت و کمرشکن هستند و یا هم به خاطر خلاف رفتاری و جنایت در زندان بسر میبرند. لهذا همان سرنوشت پدر و مادر را خواسته و ناخواسته تعقیب میکنند و این حلقهء غربت و بیسوادی و جرم و جنایت مانند دائرهء ناگسستنی ادامه پیدا میکند. رقم حاملگی های ناخواسته در دختران دوازده ساله تا بیست ساله هم زیاد ترین فیصدی را در میان این قشر تشکیل میدهد و اکثرأ این کودکان ناخواسته، از مریضی های مختلف به شمول اعتیاد به مواد مخدر از بدو تولد رنج می برند که بیشتر این کودکان پدر مشخصی هم ندارند. زیاد ترین کسانی که کوشش میکنند ازین زندگی رقت بار نجات یابند، اکثرأ مربوط نژاد سفید و یا اسپانیائی استند. بلی این همان گوشهء از آمریکا یعنی سرزمین آرمانی انسان امروز است که شاید در زمان طوفان های بحری در جنوب ایالت لویزیانای امریکا، یک قسمت بسیار کوچک شان به صورت خلاصه در رسانه ها به نمایش گذاشته شده باشند. قابل یاد آوری است که بعضی ازین باشندگان فقیر امریکائی، در زمان آفات طبیعی و غیر طبیعی حتئ به حال همدیگر خود هم رحم نمیکنند و موقع را غنیمت شمرده و دست به تجاوز و چپاول همسایگان خود میزنند.
بلی این است گوشه یی از زندگی دشوار پنجاه میلیون امریکائی که در بزرگترین دیموکراسی جهان زندگی دارند و خیال بهتر بودن و بهتر زیستن را هم ندارند و شاید هم تصمیم بر آن بوده تا این چنین نگهداشته شوند. شاید تبعیض نژاید باعث همین پسمانی همیشگی شده و حتئ کوچکترین روزنهء امید را هم از دست این مردم گرفته است. به صورت اوسط فقط چهل فیصد نیروی بشری امریکا دارای تحصیلات فوق بکلوریا هستند و به نام مأموران یخن سفید یاد میشوند که اکثرأ مصروف کار در ادارات شخصی و دولتی هستند. شصت فیصد دیگر که تحصیلات فوق بکلوریا را ندارند اکثرأ مصروف کار های جسمی و غیر تخصصی هستند که به نام یخن ابی ها یاد میشوند. البته این تعداد از زندگی نسبتأ آرام برخوردار هستند. اصلأ همین ها هستند که امریکا را بر سکوی قدرت نشانده اند و فیصدی بیشترین بودجهء امریکا از مالیات همین طبقه تأمین میشود. این طبقه از جملهء زحمتکش ترین های جامعهء امریکا هستند و انچنانیکه در فیلم های هالیود نشان داده میشوند، نیستند. اینها حد اقل بین چهل تا شصت ساعت در هفته مصروف کار خارج از منزل هستند و بعد هم در منازل خود مصروف خانه داری و تربیهء اولاد هستند که بعضأ حتئ برای استراحت مورد ضرورت خود هم وقت کافی ندارند، چه رسد به آن که فرصت به اکت ها و اعمالی یابند که جوانان در فیلم ها مشاهده میکنند. زندگی امریکائیان اکثرأ شکل انفرادی دارد و کمتر کسانی با اعضای بسیار نزدیک فامیل خود در تماس اند و بیشتر با دیگران در ارتباط اند؛ البته علت آنهم کار کمر شکن و خستگی ناپذیر است برای گریز از فقر و غربت و داشتن زندگی مرفه آنهم در سرزمین بزرگترین دموکراسی جهان، این است شمه یی از زنده گی امریکاییان برای انانیکه آرزوی زندگی در مملکت فُرصت ها و یا “land of oppurtunity”را دارند.
قابل یادآوری می دانم که نخواستم درین مقاله در مورد تقریبأ دو فیصد نفوس امریکا که چرخ سیاسی و اقتصادی این مملکت را بدست دارند حرفی به میان بیاورم؛ چون گپ به درازا خواهد کشید.
(نو اندیشی)
Comments are closed.